یکی از چیزهایی که به کرات در تاریخ به اثبات رسیده، رابطه فساد با سرنگونی حکومتها است. در هر کجایی که در راس یک نظام افراد فاسد و دارای سبکِ زندگی تجملاتی قرار داشتهاند، آن نظام به زودی سرنگون شده است.
پیتر سینگر، کتابی دارد به نام «اخلاقیزیستن». او در این کتاب چند نمونه از حکومتهای فاسدی را که در پی افشاگری سبک زندگی تجملاتی رهبرانش سرنگون شدهاند، یادآوری میکند. نمونههای مورد اشاره او، عبارتند از سرنگونی حکومت ویکتور یانوکویچ در سال ۲۰۱۴ در اوکراین، سرنگونی رژیم زینالعابدین بن علی در سال ۲۰۱۱ در تونس، و سرنگونی حکومت رییس جمهور فردیناند مارکوس در سال۱۹۸۶.
در همهی این موارد، آنچه که بیش از همه در سرنگونی حکومتها نقش داشته است، فساد و سبک زندگی تجملاتی دولتمردان و رهبران آنها بوده است.
یانوکویچ که در سال ۲۰۱۴ در پی اعتراضات خیابانی مجبور به کنارهگیری و فرار به روسیه شد، صاحب یک باغ وحش شخصی، رستورانی شبیه کشتی دزدان دریایی و کلکسیونی از خودروهای شخصی مدل جدید و عتیقه بود.
پس از فرارش اسنادی منتشر شد که نشان میداد که او تنها بابت دکوراسیون اتاق غذاخوری و اتاق چایخوری خود مبلغی بیشتر از ۳/۲ میلیون دالر هزینه کرده بوده است.
زینالعابدین بن علی که در سال ۲۰۱۱، طی انقلاب مردمی در تونس، مجبور به فرار به عربستان شد، در دوره زمامداری خود جت اختصاصی برای آوردنِ بستنی از شهر سنتروپه فرانسه در اختیار داشت و ببرها را در قفس نگهداری میکرد.
در مورد فردیناند مارکوس نیز مشهور است که همسرش ایملدا تنها سه هزار جفت کفش داشت.
از این مثالها که بگذریم، یکی از عمدهترین علل و عوامل سقوط جمهوریت در افغانستان نیز فساد حاکم در آن نظام بود.
متاسفانه در نظام جمهوری چنان مسابقه چور و فساد میان دولتمردان راه افتاده بود که اگر کسی فاسد نمیبود نمیتوانست در حکومت دوام بیاورد. یک نمونهی فساد دوره جمهوری، چور کابل بانک است. کابل بانک، یکی از بزرگترین بانکهای خصوصی کشور بود که در اثر چور و چپاول توسط زورمندان دولتی ورشکست گردید و هیچ گاهی مجموع ۹۰۰ میلیون دلاری که به صورت غیرقانونی از آن برداشته شده بود، به این بانک برگشتانده نشد.
بر این بیفزایید فساد در قراردادها، غصب زمینهای دولتی، زورگیری، رشوت و اختلاسهای بزرگ دیگر را. اگر بگویم که در حکومت جمهوری از فساد قباحتزدایی شده و تبدیل به یک امر عادی شده بود، سخن بیجا نگفتهام. به گونه نمونه؛ حامد کرزی در دوره ریاست جمهوری خود باری خطاب به مقامهای کابینهی خود گفته بود که رشوت بگیرید اما در داخل سرمایهگذاری کنید نه در بیرون.
دولتمردان جمهوری از پولهای فساد، زندگیهای تجملی برای خود ساخته بودند و هر کدام قطاری از لندکروزرهای زرهی، بلندمنزلها، شهرکها و شرکتها داشتند و لباسهای فاخر و کراواتهای گرانقیمت میپوشیدند.
یکی از رهبران دولت، لباسهای خود را از فروشگاه زیلی خریداری میکرد. فروشگاه زیلی، یکی گرانقیمتترین فروشگاههای دنیا در حوزه مُد و فیشن است.
بر بنیاد اسنادی که در دوره جمهوریت منتشر شد، برای آشپزخانه ارگ ریاست جمهوری، ۱۷ نوع گوشت سفارش داده میشد؛ از گوشت بودنه و کبک شروع تا گوشت گوسفند خسی بدون چربی.
وکلای مجلس سنا با هلیکوپتر به خانه خود در ولایات سفر میکردند.
فساد و زندگی تجملی دولتمردان جمهوریت، یک فاصله بزرگ میان آنها با مردم ایجاد کرده بود. مردم هیچ تناسبی میان زندگی خود با زندگی آنها نمیدیدند و به همین دلیل بر آنها خشمگین و بیاعتماد بودند.
یکی از دلایل سقوط جمهوریت، همین بیاعتمادی مردم بود. از کنفوسیوس حکیم پرسیدند که حکومتها بر چند ستون استوار میباشد، در پاسخ گفت که به سه ستون: ارتش، اقتصاد و اعتماد. او از میان این سه ستون، اعتماد را مهمتر و کلیدیتر خوانده و گفت اگر حکومتی بزرگترین ارتش و پیشرفتهترین اقتصاد دنیا را نیز داشته باشد اما مورد اعتماد مردم نباشد، فرومیپاشد.
فروپاشی جمهوریت نیز چنین رقم خورد.
یکی از فایدههای تاریخ، عبرتآموزی است. پیتر سینگر از جرج سانتایانا نقل میکند که: «کسانی که نمیتوانند گذشته را به خاطر بیاورند، محکوم به تکرار آن اند.»
گزارشها، نشان میدهد که طالبان نیز همان مسیری را دارند میروند که دولتمردان جمهوریت رفتتند. منظورم مسیر فساد و ثروتاندوزی است. چندی پیش یکی تماس گرفت و گفت که حتا ماموران پایینرتبهی طالبان نیز مالک خودروهای گرانقیمت و شیک شدهاند. اگر این وضعیت ادامه پیدا کند، بعید نیست که حکومت این گروه نیز به سرنوشت جمهوریت مبتلا گردد.