یکی از روزنامه های پاکستان از قول منابع خود نقل کرده است که مقامات پاکستانی از ملا هبتالله، رهبر گروه طالبان افغانستان، خواسته است که علنا فتوا بدهد که جنگ در پاکستان حرام است.
این در حالی است که پیشتر گزارشهایی منتشر شده بود مبنی بر اینکه ملا هبتالله فتوای حرام بودن جنگ در پاکستان را صادر کرده اما علنی نکرده است.
چندی پیش ملا یعقوب مجاهد، وزیر دفاع گروه طالبان، نیز در یک فایل صوتی که از تلویزیون ملی تحت کنترل طالبان منتشر شد خطاب به جنگجویان این گروه گفته بود که در جنگهای فرامرزی شرکت نکنند و جنگ در خارج بدون اجازه امیر، جهاد نیست.
شاید پُرسیده شود که چرا طالبان علی رغم همه وابستگی به پاکستان، از صدور فتوا در تحریم جنگ تی تی پی ابا میورزند؟
اگر از بحثهایی مانند پیوند قبیلهای دو گروه و میزبانی تی تی پی از طالبان افغانستان در بیست سال گذشته بگذریم، یکی از مواردی که باعث میشود طالبان از صدور علنی فتوای تحریم جنگ در پاکستان امتناع ورزند، ترس آنها از تکفیر و اتهام فتوافروشی است.
باری از امین معلوف در باره فواید و اضرار سلسله مراتبهای روحانی و کلیسایی میخواندم. او میگفت در عالم مسیحیت، به ویژه میان کاتولیکها، یک سلسله مراتب روحانی و تشکیلات کلیسایی وجود دارد که نقش مفسران رسمی اناجیل را بازی میکنند. معلوف می گوید که این سلسلهمراتب روحانی و تشکیلات کلیسایی اگر در گذشته مسبب آزارواذیتهای مذهبی و تعقیب و پیگرد دگراندیشان گردیده است، اما این خوبی را نیز داشته که با تفسیرهای رسمی خود از اناجیل، زمینه رشد گروههای افراطی را نیز سد کرده و مسیحیت را با دستاوردهای دنیای جدید آشتی داده است.
از این منظر اگر بنگریم، یکی از مشکلات اهل سنت این است که نه مانند کاتولیکها یک سلسله مراتب کلیسایی دارند و نه مانند اهل تشیع یک مرجع تقلید قابل احترام چون آیتالله سیستانی که فتوایش لازمالاجرا باشد.
افزون بر این، گروههای افراطی که در میان اهل سنت ظهور کردهاند، یکی از ویژگیهای شان اعتقاد به اصل عدم تقلید است. آنها کسی را به عنوان مفسران رسمی دین نمیپذیرند. آنها اساسا متون دینی را آن قدر پیچیده نمیدانند که نیاز به مفسر و متخصص رسمی داشته باشد. آنها از دین تفسیر ملانقطی و تحتاللفظی میکنند و معتقدند که هر کس میتواند با مراجعه مستقیم به متون دینی، آموزههای آن را درک کند.
فقدان یک مرجعیت دینی در میان اهل سنت و ناسازگاری بنیادگرایان با مفسران رسمی، باعث گردیده است که آنها هر عالمی را که خلاف اصول و رفتار جهادی آنان فتوا صادر کند، عالم سوء، وابسته به استعمار یا ملای درباری و فتوافروش بخوانند و تکفیر کنند.
یک نمونهاش استاد عبدالرب رسول سیاف است. سیاف یک عالم دینی و متخصص حدیث است و استاد شرعیات دانشگاه کابل بود. او در دوره جمهوریت با استناد به آیات و احادیث بارها علیه جنگ طالبان فتوا صادر کرد، اما این گروه او را «مفتی ناتو» لقب دادند.
پیش از سیاف، علمایی که از مصالحه با دکتر نجیبالله طرفداری میکردند، نیز توسط گروههای تندرو تکفیر شده بودند. علمایی که به نام «شئوون اسلامی» معروفاند. سالها قبل ملایی به خانه ما آمده بود. عمویم با تنفر برای ما میگفت: «این از علمای شئوون اسلامی» است.
با توجه به این موارد میتوان گفت که ملا هبتالله از اینکه در میان گروههای تندرو متهم به فتوافروشی نشود، تلاش میکند فتوای علنی صادر نکند. صدور فتوای علنی برای طالبان پیامد خطرناکی دارد. مهمترین پیامدش این است که این گروه را در شمار فتوافروشان قرار میدهد. طالبان از این بابت نگراناند. زیرا این گروه از یکسو متهم به تعامل با آمریکا نیز است. و اگر این فتوا را صادر کند، عزم تندروان در تکفیر طالبان جزم میگردد.