کتاب «خاطرات یک افسر» نوشته دگرجنرال سید اعظم سعید را خواندم. کتاب بس جالب می باشد و نویسنده که خود یکی از بازیگران نظامی الی سال ۱۳۷۱ خورشیدی در افغانستان است، آنچه را دیده با دقت بیان داشته و خواننده گان را به روزهای می کشاند که افغانستان بستر تحولات عظیم بود.
قسمت های مهم و درخور توجه کتاب حادثات و چشم دیدهایی می باشند که مقطع زمانی کودتای هفت ثور ۱۳۵۷ حزب دیموکراتیک خلق افغانستان و فروپاشی این حزب بعد از چهارده سال در ۱۳۷۱ را در بر می گیرد و دیده می شود که یک حزب قدرتمند سیاسی بعد از چندین دهه مبارزه و از دست دادن وفادارترین فرزندانش چطور بی باکانه و آسان پارچه پارچه گردید.
در کُل کتاب را می توان از نگاه محتوای به چهار بخش تقسیم نمود که شامل ۱ – چشم دیدهای نویسنده، ۲ – نقل قول ها از گزارش های دست اول، کتب معتبر و نوشتههای واهی و بی اساس، ۳ – تحلیل ها و بالاخره ۴ – رد اتهامات می باشد.
بخش عمده و مهم کتاب خاطرات شخصی یک جنرال ارشد اردوی افغانستان است و آنچه را جنرال دیده با زیرکی و امانت بیان کرده و با این نوشتار ها و یادداشتها زوایای تاریک از چون و چرا ها را برای خوانندهگان روشن می نماید. خاطرات و چشم دیدهای او پرده از وقایع و جریانات جبهه و عقب جبهه جنگ افغانستان برداشته و دیده شده که چه فداکاری ها و تبانی های نبود که وجود نداشته و چه خیانت هایی نبود که رفقا بر یک دیگر روا نداشتند و بالاخره چگونه همه به یکبارهگی از صحنه سیاسی – نظامی افغانستان محو گردیدند.
نویسنده کتاب در بخش گزارشها و نقل قول ها که بیشتر به کتاب «اردو و سیاست در افغانستان» اتکا نموده، کوشیده تا یادداشت هایش را با ذکر از آن منابع، معتبر تر سازد و دو سه نوشته دیگر را که به باد انتقاد گرفته و ادعای های آنان را با دقت و ژرف نگری بی اعتبار خوانده است، اگرچه یک یا دو مقاله خصوصا از شخصی که هزاران کیلومتر دور تر زیسته، نه عضو ارشد حزب بوده و نه کدام کاره، بلکه از زاویه دید فاشیستی خویش با حادثات نگاه کرده، را بی بنیاد به اثبات رسانیده است. اگرچه نوشته های آن شخص را دیگران نیز نه اکادیمیک خوانده و نه وی را از اخلاف رستم دانسته اند اما جنرال با دلایل قوی و چشم دیدهایش یکبار دیگر نوشتههای وی را به باد استهزا گرفته است.
جملاتی که می توان آن را تحلیل از اوضاع نامید در پایان هر فصل یا حادثه گنجانیده شده که در خور اهمیت فراوان می باشد چون تحلیل ایشان بر پایه چشم دید استوار بوده و می توان آن را با ارزش شمرد.
در رد اتهامات به آن نوشته های پرداخته شده که از طرف جناح های مختلف حاکمیت و افراد وابسته به آن جناح ها نوشته شده و دیده می شود که بعد از سرنگونی حزب دیموکراتیک خلق افغانستان در ۱۳۷۱ دیگر نقطه وصل در میان اعضای متشتت این حزب دیده نمی شود و همه دارند کوزه و کاسه را به سر یکدیگر می شکنند اگرچه پنجاه روز بعد ازکودتای هفت ثور این شگاف عمیق میان اعضای حزب به جهانیان به اثبات رسید ولی بعد از سرنگونی حکومت داکتر نجیب الله این اختلافات در نوشته ها و لابلای کتب متعدد به کثرت دیده شده است.
طوریکه نوشتم کتاب بس ارزشمند است خصوصا به نسلی که شاهد حوادث نبوده اند و می خواهند تاریخ کشور خویش را از زبان بازیگران آن بشنوند و نوشته هایی آنان را بخوانند که در صحنه سیاسی – نظامی افغانستان حضور داشتند ولی اگر جنرال نویسنده وقت و حوصله نوشتن دارند، دَین خویش را در برابر نسل نو بیشتر ادا نموده، دو راه را می تواند در پیش گیرد:
۱ – کتاب را تحقیقی ساخته از منابع معتبر استفاده بیشتر نمایند. حوادث را از زاویای مختلف بنگرند و حتی الوسع بکوشند تا با سایر بازیگران تماس برقرار کرده ناگفته های بیشتر در آن بگنجانند. البته توقع نباید برد که جنرال یا کسی دیگر حادثات نظیرکودتای شهنواز تنی، سقوط شهر خوست بدست مجاهدین، جنگ جلال آباد، ائتلاف جزو تام های قوای مسلح با گروههای مختلف مجاهدین، فرار داکتر نجیب الله، توطئه سازمان ملل و چند حادثه دیگر را از زاویه دید مخالفین بررسی بتواند.
اگر چنین تصمیم اتخاذ می گردد در آن صورت همه وظیفه داریم تا با بیان چشم دیدها، نوشته ها، پژوهش ها، ذکر کتب معتبر و دست اول، جنرال بزرگوار را یاری رسانیم. (بنده کتب “در مسیر پیروزی”، “خاطره ها و تحلیل ها”، “روزشمار وقایع افغانستان”، “سفرها و خاطره ها” و مقالات بلند “طرح یا توطئه؟” “عوامل زد و خوردها بعد از تاسیس حکومت اسلامی” و دههای دیگر خویش را به جناب ایشان پیشکش می نمایم.)
۲ – راه دیگر این است که جنرال منحیث خاطره نویس از نقل قول های کتب خصوصا مقالات که گذشت زمان ادعای های پوچ نویسندهگان آنها را غلط ثابت نموده، بپرهیزد و کتاب را بازخوانی نموده به یک ویراستار و نقدگر حرفوی بسپارد تا با همکاری وی کتاب قطور و مسلکی به دسترس علاقه مندان خصوصا دانشجویان تاریخ معاصر قرار گیرد.
جنرال و سایر بازیگران معاصر با نوشتن خاطرات، چشم دیدها، نقل گزارش های محرمانه و سری، جریان ملاقات های مخفی و سایر داشته ها، کمک ارزنده به تاریخ کشور می نمایند که با در نظر داشت تفاوت دیدگاه ها و برداشت های مختلف از قضایا، باید تمجید نمود و حقا که جنرال بزرگوار سزاوار چنین ستایش است.