منابع به پایگاه خبری – تحلیلی روایت گفتند که طالبان در اقدام تازه، تمام دارالمعلمینها را از ساختار وزارت معارف کشور حذف کردهاند و نزدیک به ۴۰۰۰ تن کارمندان آن را به بیسرنوشتی سوق دادهاند.
دارالمعلمینها عبارت از نهادهایی در ساختار وزارت معارف کشور اند که وظیفه شان تربیه معلم برای مکاتب میباشد.
قدمت دارالمعلمینها در افغانستان به اندازه قدمت تاسیس نخستین مکاتب عصری در افغانستان است. همانگونهای که نخستین مکتب عصری در افغانستان در عصر امیر حبیبالله، پدر امانالله خان تاسیس شد، نخستین موسسه تربیه معلم نیز دوره سلطنت او اما با چند سال افتتاح گردید. مورخان سال تاسیس نخستین مکتب عصری (لیسه حبیبیه) را سال ۱۲۸۲ و از نخستین دارالمعلمین را سال ۱۲۹۱ میخوانند.
وزارت معارف افغانستان تا پیش از تسلط مجدد طالبان، ۴۲ باب دارالمعلمین در ولایات و بیشتر از ۱۱۱ باب الحاقیه در ولسوالیها داشت.
اما بر بنیاد گزارشهایی که تازه در اختیار ما قرار گرفته است، طالبان تمام دارالمعلمینها را همراه با الحاقیههای شان از ساختار وزارت معارف حذف کرده و در رهنمودی که به این مناسبت تهیه کردهاند آمده است که کارکنان این نهادها (شامل استادان، کارمندان اداری و خدماتی مراکز تربیت معلم در سراسر افغانستان) در بستهای خالی نهادهای آموزشی مانند مکتبها، مدرسهها، دارالحفاظها و دارالعلومها، مطابق رشته و نیازمندی بستها تعیین خواهند شد.
حذف نهادهای تربیه معلم در افغانستان، یکی از جلوههای تضاد و ستیز طالبان با معارف جدید است. طالبان گروهیاند که نگاه مثبتی به معارف عصری بشری و مکاتب ندارند. آنها از روزی که در افغانستان به قدرت رسیدهاند، پیهم مدارس دینی ایجاد کرده و مکاتب عصری بشری را یا حذف میکنند و یا به حاشیه میرانند.
گفته میشود طالبان در حال حاضر در هر ولایت یک مدرسه دینی بزرگ و در هر ولسوالی نزدیک به ۱۰ باب مدرسه دینی کوچک ایجاد کردهاند. افزون بر این، چندی پیش مولوی کبیر، کفیل ریاست الوزرای طالبان، گفت که حکومت این گروه آماده است با مدارس دینی خصوصی نیز همکاری مالی کند.
ستیز طالبان با معارف عصری ریشه در خاستگاه قومی – مذهبی این گروه دارد. طالبان گروهیاند که از میان دانشآموزان مهاجر افغانستان در مدارس دینی دیوبندی پاکستان ظهور کردهاند. همانگونهای که وحید مژده میگوید مهاجران افغانستان در پاکستان به دلایل متعدد ترجیح میدادند که فرزندان شان به جای مکاتب عصری شامل مدارس دینی دیوبندی شوند، که یکی از آنها این بود که نسبت به تعلیم و تربیه مدرن و مدارس عصری نگاه مساعدی نداشتند و میپنداشتند که فراگیری علوم عصری فرزندان شان را بیدین و کمونیست به بار میآورد. متاسفانه در دوره جهاد این ذهنیت خیلی عام و فراگیر بود؛ چنانکه حتا برخیها از جمله آصف محسنی فتوا داده بود که شمولیت در مکاتب عصری حرام است. علت این امر نیز این بود که از یکسو کمونیستهای افغانستان از مکاتب عصری برخاسته بودند و از سوی دیگر، این مکاتب نیز تحت تسلط آنها قرار داشت.
این شاگردان با چنین ذهنیتی، وارد مدارس دینی دیوبندی شدند. شمولیت در آن مدارس نیز به نوبت خود باعث شد که ذهنیت معارفستیز در میان طالبان بیشتر از پیش تقویت گردد. زیرا کسانی که تاریخ تاسیس مدارس دیوبندی را مطالعه کرده باشند، میدانند که این مدارس در واقع در تقابل با گرایش مسلمانان هند به معارف جدید شکل گرفت. در میان مسلمانان شبهقارهی هند یک گرایش قوی به فراگیری معارف جدید وجود داشت که نمونهاش تاسیس دانشگاه اسلامی علیگره میباشد. این دانشگاه توسط سید احمد خان هندی تاسیس شد.
سید احمد خان، عالم مسلمانی بود که معتقد بود تنها راه نجات مسلمانان در عصر کنونی، فراگیری دانش جدید است. او خطاب به مسلمانان میگفت: «به انگلستان بنگرید که ثروتش روزبهروز همپای تربیت در آن به پیش میرود. بنابراین، هرچه پرورش و تربیت در آن افزونتر میشود، ثروتش نیز افزایش مییابد، با آنکه از چند قرن پیش انبوهی از موانع و دشواریهای فلجکننده، بیش از مشکلات ما، بر سر راه تربیت در آن وجود داشت.»
او چارهی انحطاط و عقبافتادگی مسلمانان را در بیدارسازی عقل مسلمانان هندی، تهذیب اخلاق آنان و فراگیری معارف جدید و عبور از نظام آموزشی سنتی میدید.
در مقابل این گرایش، اما دیوبند یک گرایش احیاءگرانه بود. این گرایش معتقد بود که نیازی به معارف جدید نیست و بلکه کافی است نظام آموزشی سنتی احیا شود.
دیوبندیها علیه فراخوان سید احمد خان قرار گرفتند و با فراگیری علوم نوین و تمدن انگلیسی مخالفت کردند.
ستیز دیوبندیها با معارف عصری از همینجا آغاز شد. در حال حاضر دیوبندیها، به ویژه دیوبندیهای افغانستان و پاکستان، مانند امام محمد غزالی معتقداند که علوم بر دو دوسته است: علوم نافع و علوم غیرنافع. آنها تنها علوم دینی مانند فقه، حدیث و تفسیر را علوم نافع دانسته و بقیه علوم را غیرنافع میدانند.
مخالفت طالبان با معارف عصری نیز ریشه در همین سنت و ذهنیت دارد. با همین سنت و ذهنیت است که طالبان مکاتب و دانشگاهها را در کشور به حاشیه کشانده و هر روز مدرسه دینی میسازند.