روز گذشته ۴ مهاجم مسلح وابسته به گروه تروریستی جیشالعدل، با حمله به کلانتری (حوزه ۱۶) امنیتی در شهر زاهدان، مرکز ولایت سیستان و بلوچستان ایران، ساعاتی با نیروهای امنیتی این کشور درگیر شده و در نهایت این حمله با کشتن شدن ۴ مهاجم و شهادت دو نیروی امنیتی ایران پایان یافت. حمله روز گذشته در زاهدان چند دهمین حمله تروریستی است که توسط این گروه تروریستی در طی حدود یک دهه گذشته در ایران صورت میگیرد که در آن تاکنون دهها نیروی امنیتی ایران کشته و زخمی شدهاند.
جیش العدل نام یکی از گروهک های تروریستی فعال در جنوب شرق ایران و به صورت مشخص ولایت سیستان و بلوچستان است که بسیاری از نیروهای آن برای ساماندهی و افزایش توان جنگی خود در خاک کشور پاکستان فعالیت می کنند. این گروه تروریستی تا کنون چندین بار اقدام به انجام عملیاتهای تروریستی و انتحاری در خاک ایران کرده که منجر به جان باختن دهها تن از نیروهای نظامی و غیر نظامی ایرانی شده است.
رهبری این گروه را شخصی به نام صلاحالدین فاروقی از اهالی “راسک” به عهده دارد. او یکی از نیروهای سابق گروه تروریستی جندالله به سرکردگی عبدالمالک ریگی است که پس از بازداشت و اعدام ریگی و فروپاشی آن گروه تروریستی، اقدام به فعال کردن گروه تروریستی جیش العدل کرد.
جیش العدل هم مانند تمامی گروههای افراطی و تروریستی فعال در منطقه، افغانستان و ایران، جدا از مسایل سیاسی، پیوند و ریشه در مدارس دینی بسته و تفکر و اندیشه افراطیگری دارد. یعنی تمامی این گروهها دارای پایگاههای فکری دگم اندیشانهی هستند که سرچشمه رفتار این گروهها را تبیین و تعیین میکند.
بدون شک در ایران، یکی از پایگاههای فکری گروههای افراطی، مسجد مکی زاهدان است. این مسجد همتراز با مسجد “ضرار” که در زمان پیامبر وجود داشت، محل و مکان توطئه و تفرقه و خشونت علیه وحدت و اسلام معتدل و میانهرو است. در طول دهههای گذشته این مکان با رویکرد دوگانه اش زمینه شکلگیری و رشد و فعالیت گروههای تروریستی مانند جندالله، جیش العدل و … را فراهم کرده است. یعنی نقش مسجد مکی زاهدان در جهت دهی گروههای تروریستی مانند جیش العدل، همانند مدرسه دیوبندی و حقانی پاکستان در جهتدهی طالبان پاکستانی و افغانستانی مهم بوده و می باشد.
در ماههای اخیر و پس از اغتشاشات سال گذشته در ایران، رویکرد قبلی و دو پهلوی ملای مسجد مکی زاهدان از رفتار متناقض به انتقاد و حمله صریح به نظام جمهوری اسلامی بدل گردید. چنانکه این موضع گیری در طول ماههای گذشته منجر به این شده که رویکرد و تلاش گروههای تروریستی مانند جیش العدل، طالبان، سپاه صحابه و بسیاری از گروه های آدم کش و تفرقه افکن دیگر، تقویت شود. حتی اگر فرض را بر این بگیریم که مسجد مکی زاهدان هیچ ارتباطی با گروههای تروریستی امثال جیش العدل ندارد، اما رفتار و گفتار سرکرده مسجد مکی زاهدان که در طول ماههای اخیر ایراد شده است، قطعا منجر به ایجاد جو التهابی و تقویت و رشد گروههای تروریستی نه تنها در ایران که در منطقه و افغانستان شده است.
از سوی دیگر و آنچه را نباید فراموش کرد، نقش مسجد مکی زاهدان، مدارس دیوبندی و حقانیه پاکستان و اماکن دیگر پرورش افراطگرایی در مشروعیتزایی به گروههای تروریستی است. امروز در افغانستان، ایران و پاکستان این گروهها با گرفتن دستور شرعی از همین اماکن، حمله میکنند، سلاخی و قتل عام میکنند. اگر این مساجد و مدارس به عنوان توجیهکننده و جهت دهندگان افکار گروههای تروریستی نباشند و عمل نکنند، بدون شک این گروه ها مشروعیت شان را از دست داده و در نهایت در کمترین زمان ممکن سرکوب و نابود میشوند. ولی این اماکن پرورش افراطگرایی هستند که این گروهها را تقویت کرده و پر وبال و مشرعیت میدهند.
از سوی هم منافقت، تناقض و تعارض در عملکرد و گفتار سران این مدارس و مساجد تفرقه افکن، بسیار است. مثلا روز گذشته پس از اعلام پایان عملیات مقابله با تروریستها، شخص اول مسجد مکی زاهدان با انتشار بیانیهای کوتاه تنها به “ابراز تأسف از حمله تروریستهای جیش العدل اکتفا کرده و از آن اعلام برائت کرد” که این رویکرد نشان میدهد که مسجد مکی زیادی از نحوه حمله ناراضی نیست؛ اگر اینگونه نیست چرا در اولین واکنش این جنایت را محکوم نکرد!؟
از سوی دیگر همین ملا عبدالحمید، زمانیکه طالبان در افغانستان روی کار آمد باوجود اینکه بر هیچ قانون و ارزشی این گروه پایبند نبوده و نیستند، و تا امروز هم در دو سال گذشته از هیچ جنایت و خیانتی فروگذار نکرده اند، اما وی با ابراز خوشحالی از ایجاد “نظام اسلامی طالبانی در افغانستان” به شدت استقبال کرد.
در حالیکه همین آدم در طول ماههای گذشته با تعدادی از سلبریتیهای خارج نشین ایرانی و آنان که لختی و برهنگی را در جامعه ایران میخواهند و برای آن اغتشاش و شورش کردند، همصدا شده و برای بی حجاب ساختن زنان همه روزه خط و نشان میکشید.
حالا کسی از همین ملای متناقض بپرسد که شما به عنوان داعیه دار حقوق زنان، چرا نظام طالبانی را که تمامی حقوق اجتماعی و انسانی زنان افغانستان را سلب کرده و حتی اجازه تعلیم و تحصیل و بیرون شدن از خانه را نمی دهند، نقد جدی نکرده و فتوایی در محکومیت آنان صادر نمی کنید!؟ اگر واقعا برای زنان حقوق میخواهید و به عنوان کسی که خودرا مدافع ارزشها میدانید و آزادی و حقوق بشر، به گفتهی جناب تان، چرا یک بیانیه راجع به عملکرد طالبان و در به چالش کشیدن آنان صادر نمی کنید؟ طالبانی که حقوق زنان، شیعیان، اقوام و تمامی اقشار و افراد جامعه افغانستان را محدود کرده اند.