ذبیحالله مجاهد، سخنگوی طالبان، با اشتراکگذاری مستندی از جنجالهای پارلمانی و اعتراضات خیابانی در دورهی جمهوریت، نوشته است که آیا دنیا از ما چنین حکومتی میخواهد.
او این سخن کنایهآمیز را در پاسُخ به مطالبه جهان از طالبان برای تشکیل حکومت فراگیر و همهشمول نوشته است.
کشورهای جهان و منطقه همواره تاکید کردهاند که یکی از پیششرطهای بهرسمیتشناسی حکومت طالبان، تشکیل حکومت فراگیر از سوی آنان است. حکومت طالبان متهم است که تکقومی و تکحزبی بوده و نمیتواند از کُل اقوام افغانستان نمایندگی کند. اما سخنگوی طالبان که قبلا حکومت این گروه را فراگیر میدانستند به تازهگی با نشر ویدیویی از جریان اعتراضاتِ خیابانی و همچنان درگیریهای فیزیکی نمایندگان پارلمان، مطالبهی حکومت فراگیر را مسخره کرده است.
آنچه که در آن ویدیو دیده میشود، تصاویری از اعتراضاتِ خیابانی جوانان و صحنههایی از درگیری فیزیکی نمایندگان پارلمان در دورهی جمهوریت است.
اعتراضات خیابانی و درگیری فیزیکی نمایندگان در پارلمان در اکثر کشورهای دنیا یک امر رایج است. هر جامعهای، اختلافات سیاسی، کشاکشها و تضاد منافع را در درون خود دارد. این اختلافات و کشاکشها، در هر جامعهای بروز میکند. اما آنچه که مهم است روش مدیریت تضادها و اختلافات سیاسی است. در جوامعی که دموکراسی وجود دارد، طبیعی است که این کشاکشها از طریق مبارزات خیابانی و مباحثات پارلمانی بروز مییابد و به صورت مسالمتآمیز و بدون خونریزی حل میگردد. در این میان شاید درگیری فیزیکی در پارلمان و یا در رسانهها اتفاق بیفتد. یا حتا شاید هم تعدادی به پارلمان حمله کنند. شبیه اتفاقی که برای کنگره آمریکا افتاد و طرفداران ترامپ به ساختمان آن هجوم بردند. ولی در نهایت، همه به راه حل مسالمتآمیز تن میدهند و اختلافات خود را از طریق بحث و گفتگو و یا رایگیری حل و فصل میکنند.
در حکومتهای توتالیتار و استبدادی، اما کار به جنگ، کشتار، کودتا و خونریزی میانجامد. نمونههای حکومتِ توتالیتار، تکحزبی و تکقومی را در افغانستان بسیار دیدهایم. شما اگر به تاریخ افغانستان مراجعه کنید، خواهید دید که همیشه انتقال قدرت در این کشور با خونریزی همراه بوده است. تاریخ سه صدساله حکومتهای پشتونی را نگاه کنید که در آن برادر، برادر را کور کرده و پسر برای رسیدن به قدرت، پدر را کشته است. افزون بر این، ما در تاریخ کشور شاهد کشتارهای دستهجمعی در پولیگونها، نسلکشی اقوام، زندانی کردن مردم به جرم مخالفت سیاسی و اعدامهای صحرایی بودهایم.
علت همهی این بدبختیها، حکومتهای استبدادی و حکومتهای تکحزبی و تک قومی بودهاند. اگر از جنایات حکومتهای توتالیتار و مستبد در افغانستان مستندی ساخته میشد، شاید از وحشت هیچ کسی نمیتوانست به آن نگاه کند.
من نمیخواهم از جمهوریت فاسد دفاع کنم، اما یکی از خوبیهای آن نظام این بود که تضادهای سیاسی تنها به اعتراضات خیابانی و درگیری فیزیکی مختصر در پارلمان میانجامید اما خونریزی اتفاق نمیافتاد. تمام تضادهایی که در دوره جمهوریت بروز کردند، سرانجام با گفتگو و مذاکره حل شدند.
حکومت طالبان این تضادها را چگونه حل میکند؟ آیا جز سرکوب، بستن و کشتن، روش دیگری برای مدیریت این تضادها دارد؟
افغانستان یک کشور چندقومی، چندفرهنگی و چندمذهبی است. کشورهایی که میگویند باید در افغانستان یک حکومت فراگیر تشکیل شود، میدانند که در اینجا تضاد منافع وجود دارد و هیچ حکومتی، جز حکومت همهشمول نمیتواند رضایت همه اقوام را فراهم کند. وقتی رضایت اقوام فراهم نشود، طبیعی است که دوباره چرخه خشونت به کار میافتد و کشور به سوی جنگ و بیثباتی میرود.
طالبان شاید بتوانند اقوام را سرکوب کنند، اما نمیتوانند تضاد منافع را از جامعه حذف نمایند. تضاد منافع، مدیریتشدنی است، نه رفعشدنی. تضاد منافع را میتوان با روشهای غیرخشونتآمیز و بدون خونریزی رفع کرد، اما نمیتوان کاملا حذف کرد. استالین و پل پوت و تیتو حذف نتوانستند، طالبان که هرگز نمیتوانند.
در برابر تضاد منافع میتوان دوگونه موضع گرفت:
- سرکوب. این مسیری است که طالبان میرود. نتیجهی آن چیزی جز بازتولید کینه، عقده و نفرت چیزی دیگری نخواهد بود. این عقده دیر یا زود منفجر خواهد شد و سیلی از خون را جاری خواهد کرد.
- به رسمیتشناسی تضادها و مدیریت آن با روشهای غیرخشونتآمیز. تشکیل حکومت فراگیر یکی از این روشها است.