هفته گذشته خواجه محمد آصف، وزیر دفاع پاکستان و ژنرال ندیم انجم، رئیس سازمان اطلاعات نظامی این کشور (آیاسآی) به افغانستان سفر کرده و با عبدالغنی برادر، معاون نخستوزیر و ملا محمد یعقوب مجاهد، وزیر دفاع حکومت طالبان و برخی دیگر از مقامات این گروه در کابل دیدار کردند.
مقامات بلندرتبه نظامی و استخباراتی پاکستان در حالی به دیدار مقامهای طالبان در افغانستان رفتند که در هفتههای اخیر تحریک طالبان پاکستان (تیتیپی) حملات خود بر نظامیان این کشور را افزایش داده است. در پی این حملات مقامات پاکستانی مدعیاند که طالبان پاکستانی در افغانستان پناهگاه امن دارند و خواهان برخورد حکومت طالبان افغانستان با آنها هستند.
برای بررسی تناقض رفتار حکومت پاکستان با طالبان پاکستانی و افغانستان، چند نکته حایز اهمیت است.
اول- طالبان افغانستان و پاکستان مربوط یک قوم و گروه قومی هستند. همه میدانیم که تشکیل گروه طالبان در افغانستان در سال ۱۹۹۳- ۱۹۹۴ از جنوب افغانستان و در بین قبایل پشتون آغاز گردید و تا امروز هم بیشترین اعضا و سران این گروه از پشتونها در بدنهی طالبان حضور دارند. یعنی کلیت بدنهی طالبان افغانستان پشتونها هستند.
آنطرف هم طالبان پاکستانی مانند طالبان افغانستان خاستگاه شان قبایل پشتون باجوار و اطراف خط دیورند هستند. بسیاری از طالبان افغانستان و پاکستان مانند قبایل سرحدی در دوسوی خط دیورند باهم مناسبات و رابطههای قومی دارند. بنابر این در کلیت امر اینکه از نگاه قومی طالبان افغانستان وپاکستان مربوط یک گروه قومی ( پشتون) هستند و تمایز قومی بین هردو گروه برای تفکیک قایل شدن وجود ندارد چون هم طالبان پاکستانی و هم افغانستان بخش از رویکردشان پشتونوالی دوسوی دیورند میباشد.
دوم- هدف و آرمان طالبان پاکستانی و افغانستان هردو یکسان است. هردو گروه برای اهداف مشترک ایدولوژی شان میجنگند.
طالبان افغانستان به زعم خودشان بخاطر مبارزه با خارجیان و اشغال امریکا و غرب میجنگیدند که هدف غایی آنان برپایی نظام امارت اسلامی بود که با خروج نظامیان امریکایی و فرار اشرف غنی تقریبا به خواستههای خویش رسیدهاند.
از آن طرف هم طالبان پاکستانی برای ایجاد حکومت اسلامی و تطبیق شریعت، همچنین مبارزه با اشغال به زعم خودشان مبارزه میکنند. حالا وقتی اهداف هردو گروه از نگاه ایدولوژی و آرمانی یکسان است، چگونه اهداف گروه طالبان افغانستان از دید پاکستان مشروع و مقدس است اما از طالبان پاکستانی نه!؟
سوم- از نظر ایدولوژی نیز هردو گروه ( طالبان پاکستان و افغانستان) از تفکر واحد پیروی میکنند. هردو گروه تفکر بنیاد گرایی، پشتونوالی، فرقهگرایی و رادیکال اسلامی نزدیک به وهابیت دارند.
از طرف هم ایدولوژی هردو گروه برگرفته از مکتب دیوبند ( شاخه سلفی- وهابی) آن میباشد. مکتب دیوبندی در طول حیات خود بسترساز جریانهای فرقهای و گاه با گرایشهای بنیادگرایانه بوده است که خود به چند دوره تقسیم میشود که از حوصله این بحث بیرون است. اگر در گذشته تنها اختلافات عقیدتی بین دیوبندیسم با سایر مکاتب و جریانهای مذهبی، برجسته بود، اما اکنون این جریان سلفی دیوبند است که عمدتاً پس از اشغال افغانستان توسط ارتش سرخ شوروی سابق در ۱۹۸۰، برای تحقق آرمانهای خود دست به خشونت میزنند و در پیدایش بسیاری از گرایشها و گروههای افراطگرا نقش اساسی را ایفا کرده است.
جریان سلفی دیوبندی با حمایت از بعضی از گروههای جهادی سنی افغانستان در خروج و شکست ارتش شوروی بسیار مؤثر بود؛ اما بعدها همین جریان، مورد سوءاستفاده بازیگران منطقهای و فرامنطقهای از جمله عربستان سعودی، آمریکا، انگلیس و حتی آی. اس. آی پاکستان قرار گرفت. حمایت این بازیگران از مکتب دیوبندی در ایجاد مدارس دینی که افراطگرایی را ترویج میدادند، اکنون نیز به گونه دیگری در قالب گروههای سلفی جهادی جهت ناامن کردن منطقه، بهویژه افغانستان و سپس اعزام آنان به عراق و سوریه، مورد بهرهبرداری قرار میگیرند. از اینرو نام مکتب دیوبند که زمانی یادآور ستیزهجویی ضدغربی و ضداستعماری بوده است، اکنون یادآور جریانهای افراطی تکفیری و خشونتهای فرقهای است؛ طالبان، القاعده، لشکر طیبه، سپاه صحابه، لشکر جنگوی، حرکت المجاهدین و چندین گروه افراطی دیگر، به نوعی از عقاید و تفکرات مکتب دیوبندی برخاسته و اکنون به عنوان جریانهای سلفی جهادی مطرح هستند.
حالا چرا باید ایدولوژی طالبان پاکستان باطل و طالبان افغانستان برحق باشد؟ در حالیکه هردو پیرو مکتب دیوبند هستند.
به عنوان نتیجهگیری اینکه سیاست متناقض پاکستان در قبال طالبان کاملا آشکار است. با نگاه به خاستگاه قومی و جغرافیایی، هدف و ایدولوژی ( طالبان پاکستان و افغانستان) که هردو یکساناند؛ سفر مقامات پاکستان به کابل و ملاقات با سران طالبان افغانستانی به عنوان میانجی و نیروی بازدارنده از حملات گروه طالبان پاکستان بر دولت این کشور، سیاست و رویکرد شوم این کشور در قبال افغانستان را نشان میدهد.
حالا با توجه به سفر مقامات پاکستان به افغانستان و رویکرد و رفتار متناقض این کشور در قبال (طالبان افغانستان و پاکستان) اینکه چرا طالبان پاکستانی از نظر دولت اینکشور زشت و نامطلوب بوده و دولت پاکستان علیه آنان مبارزه میکند و برعکس طالبان افغانستان را مورد حمایت و پیشتیبانی قرار میدهد؛ نیت شوم این کشور در قبال جغرافیا و مردم افغانستان را نشان میدهد.