یک یا دو سال از حادثه ۱۱ سپتمبر، لشکرکشی آمریکا و سرنگونی حکومتِ طالبان گذشته بود که زمستانی از روستای مان به سوی شهر کابل راه افتادم. با من دو پسر عمویم نیز بودند. نیمههای شب به منطقهی سرای شمالی در کابُل رسیدیم. زمستان سردی بود و برف هم بسیار باریده بود. از آنجایی که هیچ کسی را در کابل نمیشناختیم، خواستیم به هوتلی در سرای شمالی شب را سپری کنیم.
نمیدانم چه اتفاقی افتاد که به مالک هوتل گفتیم ما طلبهی مدرسه هستیم. تا این را گفتم، رگِ گردن مالک هوتل پندید، تُن صدایش بالا رفت و با قهر و عتاب وصفناشدنی هرچه بد و بیراه و فحش و دشنامی را که تا آن روز در حافظهی خود ذخیره کرده بود، نثار مان کرد و از ما خواست که عاجل هوتل را ترک بگوییم.
مالک هوتل از شمالی بود و وقتی داشت با ما پرخاش میکرد، جنایات طالبان در شمالی را یادآور میشد.
آن شب را در هوتل دیگری گذراندیم اما هرگز در زندهگی ام دیگر خود را «طلبه» معرفی نکردم.
طلبهبودن در افغانستان روزگاری قدر و قیمت داشت و مردم ما به این قشر به دیده احترام مینگریستند. اما آنچه به پرستیژ و جایگاه اجتماعی این قشر صدمه رسانده و باعث نفرت مردم از آن گردیده بود، کارنامهی طالبان در پنج سال دور اول حاکمیتِ شان بود. اینها در طول آن سالها چنان با مردم زشت رفتار کرده بودند که شهروندان کشور حتا از نام «طلبه» متنفر شده بودند.
بیستِ سال دوره جمهوریت گذشت و نزدیک به دو سال میشود که طالبان مجددا به قدرت رسیدهاند. کارنامهی دور اول طالبان اگر باعث نفرت مردم از نام «طلبه» شده بود، من میترسم این بار این گروه با سختگیریهای خود، خدا ناخواسته، موجبات بیزاری مردم از دین را فراهم کنند.
اگرچه طالبان خود را مدافع دین میدانند اما خطری که امروزه متوجه تدین مردم است از ناحیهی کارنامهی این گروه است. زیرا این گروه دارد چهرهی کاریکاتوری از اسلام به مردم عرضه میکند.
کاریکاتور، نوع نقاشی است که سوژهی دلخواه را به صورت مضحک و خندهآوری ترسیم میکند. قرائت کاریکاتوری، به تعبیر لشک کولاکوفسکی، اما به آن خوانشی از مکاتب و ایسمها گفته میشود که ابعاد زشت و مضحک صورت اصلی را به گونه بسیار برجسته نمایش داده و در معرض دید و داوری همگان قرار میدهد. لشک کولاکوفسکی، کمونیسم را کاریکاتور جنبشهای عقلگرایی خوانده و میگفت چهره زشت و سیمای مضحکِ عقلگرایی که در پُشت شعارهای اُمانیستی و بشردوستانه دوره روشنگری و لاف و گزافِ کتاب قطور «سرمایه» کارل مارکس پنهان شده بود، هنگامی به نمایش در آمد که کاریکاتور آن یعنی کمونیسم اردوگاههای کار اجباری ایجاد کرد و میلیونها تن را به بهانههای گوناگون روانه زندانهای مخوف رژیم استالینی نمود.
خوانش طالبان از اسلام نیز خوانش کاریکاتوری است. اینها تمام آن جنبههای رحمانی، متعالی و مترقی دین مبین اسلام را نادیده گرفته و فقط کوشش دارند جنبههای سختگیرانهاش را در زندگی مردم برجسته کنند. اینها مکاتب دخترانه را بستهاند، زنان را از کار و حتا ورود به پارکها منع نمودهاند، هر نوع موسیقی را حرام اعلام کردهاند، و به نام دین حتا در نحوه لباس پوشیدن مردم دخالت میکنند. بگذریم از این که اصل عدالت اجتماعی در اسلام را نیز نادیده گرفته و یک حکومت تکقومی و تکمذهبی تشکیل دادهاند.
چهرهی کریهی که اینها از اسلام و حکومت اسلامی معرفی میکنند، تاثیرات خود را بر دینداری مردم خواهد گذاشت و باعث ترویج دینگریزی خواهد گردید.
من به نیت کار ندارم اما نتیجهی کار این گروه به جای دفاع از اسلام، براندازی آن خواهد بود. شک نکنید. زیرا یکی از شیوههای براندازی، همین دفاع بد است.
من چندی پیش کتابی میخواندم زیر عنوان «شگردها، امکانها و محدودیتهای بحث با بنیادگرایان». این کتاب را «هوبرت شلایشر» فیلسوف آلمانی نوشته است.
نویسنده در این کتاب از انواع شگردها و روشهای بحث با بنیادگرایان صحبت میکند که یکی از گونههای آن، «روش براندازی» است.
این روش وقتی ضرورت میشود که میان طرفین توافقی بر سر اصول بنیادین وجود نداشته باشد. در این صورت احتمال گفتوگوی منطقی و عقلانی اندک است و به قول گذشتگان با «نفی کننده اصول بحث نشاید.»
در مواجهه با چنین وضعیتی، آنچه کارساز است روشهای استدلال برانداز است.
یکی از روشهای استدلال برانداز، دفاع بد است. در چنین استدلالی روشنگر خود را به حیث یک مومن معتقد و متعصب به آموزه مورد نظر جا میزند و کوشش میکند با دفاع بد از یک آموزه یا ایده، مردم را متوجه بنیاد سست و لرزان آن کند و بدین طریق به یک آموزه مضحک و خنده آور تنزیلش دهد. ولتر در نقد مسیحیت از چنین روشی استفاده میکرد. نیچه هم در توصیف این روش میگوید که «نیرنگبازانهترین شیوه ضربه زدن به امری، دفاع از آن با استدلالهایی است که آگاهانه نادرست اند.»
طالبان هم ناخواسته چنین کاری میکنند. به تعبیر دیگر: نمیخواهم بگویم کار طالبان در این زمینه عامدانه است، بلکه میخواهم بگویم که نتیجهاش همان است که براندازان انجام میدهند. امیدوارم دلسوزان به اسلام و مسلمانان، طالبان را متوجه پیامد ناخواسته سیاستها و کارهای شان کنند.