چند سال قبل هنگامی که به بخارا رفتم، یکی از اماکنی را که خیلی جستجو کردم و نیافتم، «جوی مولیان» بود.
نام «جوی مولیان» را در شعری از رودکی خوانده بودم که میگوید:
بوی جوی مولیان آید همی
یاد یار مهربان آید همی
ریگ آموی و درشتی راه او
زیر پایم پرنیان آید همی
آب جیحون از نشاط روی دوس
خنگ ما را تا میان آید همی
ای بخارا! شاد باش و دیر زی
میر زی تو شادمان آید همی
میر ماه است و بخارا آسمان
ماه سوی آسمان آید همی
میر سرو است و بخارا بوستان
سرو سوی بوستان آید همی
آفرین و مدح سود آید همی
گر به گنج اندر زیان آید همی
آنچه این شعر را بر سر زبانها انداخته و به آن جذابیت بسیار بخشیده، حکایتی است که فلسفهی سرایش آن را میسازد.
عروضی سمرقندی در کتاب «چهارمقاله» میگوید که امیر نصر سامانی، نوه شاه اسماعیل سامانی، همراه با لشکریان خود به هرات سفر میکند. آب و هوای دلانگیز هرات و میوههای متنوع و خوشمزهی آن باعث میشود که امیر از هرات دل کنده نتواند و بخارا را فراموش کند.
امیران لشکر، که دل تنگ بخارا شده بودند، رودکی را واسطه میکنند که امیر را به بازگشت به آن شهر تشویق و ترغیب کند.
رودکی این قصیده را همراه با چنگ در مجلس امیر میخواند و این قصیده چنان اشتیاقی در دل امیر برمیانگیزد که فورا فرمان بازگشت به بخارا را صادر میکند.
شاید یکی از چیزهایی که در این قصیده بیشتر از همه امیر را به بازگشت تشویق کرده باشد، یادآوری نام «جوی مولیان» باشد.
امرای سامانی را رسم بر این بوده است که املاکی هم برای خود خریداری میکردند. یکی از املاکی که شاه اسماعیل سامانی خریداری کرده بوده، قطعه زمینی در دشت نزدیک ارگ بخارا بوده که «جوی مولیان» نام داشته است. میگویند که شاه اسماعیل در این زمین، کشکها و باغهای زیبای احداث کرده بود و چنان خوش آب و هوا بود که شاعران آن را به قطعهای از بهشت تشبیه میکردند.
از حکایتی که نرشخی در بارهی چگونگی مرگ امیر اسماعیل سامانی میآورد، فهمیده میشود که آن امیر نیز این قطعه مُلک خود را خیلی دوست داشته و مُلکخاصهی او بوده است.
نرشخی در «تاریخ بخارا» میگوید که وقتی امیر اسماعیل سامانی بیمار شد و رطوبتِ هوا بیماری امیر را تشدید کرد، «اطبا گفتند هوای جوی مولیان تراست. او را به دیهه زرمان (زارمان) بردند که از خاصهملک او (بود) و گفتند آن هوا او را موافقتر باشد و امیر آن دیهه را دوست داشت و به هر وقت آنجا رفتی به شکار، و آنجا باغی ساخته بود و مدتی آنجا بیمار بود تا وفات (تا) او هم در آن باغ (بود) به زیر کوزن بزرگ در پانزدهم ماه صفر به سال ۲۹۵.»
در سفری که به بخارا داشتم، از آرامگاه امیر اسماعیل سامانی دیدن کردم. آرامگاه او در بخارا یکی از کهنترین و مهمترین بناهای تاریخی آسیای میانه است و همه ساله گردشگران بسیاری از آن بازدید میکنند.
یکی از مشخصههای این آرامگاه، سبک معماری او است که گفته میشود به سبک معماری رازی ساخته شده است. پاکستانیها در ساخت آرامگاه قاید اعظم، محمد علی جناح بنیانگذار پاکستان از سبک معماری آرامگاه امیر اسماعیل سامانی الگوبرداری کردهاند.
آرامگاه امیر اسماعیل سامانی، در محل یک گورستان باستانی، که اکنون پارک سامانیان نامیده میشود، واقع است. گفته میشود این گورستان، گورستان خانوادگی سامانیان بوده است.
آیا «جوی مولیان»، محل همین پارک است؟
از بخاراییها که پرسیدم، چیزی در این باره نمیدانستند و یا نخواستند برایم بگویند.