چند روز پیش شماری از رهبران سیاسی، نمایندگان احزاب، نمایندگان پیشین پارلمان، مقامات پیشین دولتی و شماری نویسندگان و پژوهشگران با برگزاری یک همایش آنلاین سازمانی را زیر عنوان مجمع فدرال خواهان افغانستان ایجاد کردهاند. هدف از این سازمان ارایه یک دیدگاه واحد در مورد نظام فدرالی و آینده افغانستان عنوان شده است.
دکتر عبدالطیف پدرام رهبر حزب کنگره ملی افغانستان و یکی از اعضای این مجمع معتقد است که تنها راهحل یکجا سازی مردم افغانستان که یک جامعه چند قومی، چند مذهبی و چندزبانی است، نظام فدالیسم است. در این زمینه در «کافه پرسش» با ایشان گفتگویی را انجام دادهایم.
پرسش: چه چیزی باعث شد که مجموعه فدرال خواهان افغانستان شکل گیرد؟
پاسخ: گفتگو میان جریانهای فدرالیست طی سالها جریان داشت و بعد از طالبان، کمی جدی شد و به وظیفه تأخیرناپذیر مبدل شد. خوشبختانه برای نخستین بار در تاریخ این مبارزات؛ جریانهای مختلف فدرالیست و عدالتخواه به این نتیجه رسیدند که منشور مشترکی را پخش کنند.
طبعاً دو نیاز وجود داشت. یک نیاز فلسفی و انتولوژیک و هستیشناسانه و آن اینکه یک کشور متکثر مثل ما، منطقا ایجاب میکند که ساختارش باید فدرالی باشد؛ یعنی فدرالیسم منطبق است با ماهیت متکثر سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و سطح رشد متفاوت این میهن که الان ما بهش متعلق هستیم و در آن زندگی میکنیم.
دوم؛ فقدان برنامه در جریانهایی که گویا فکر میکردند مخالف طالبان اند و نیروهای بینالمللی هم که میگفتند حالا حکومت مشارکت ساخته شود. ولی به نظر ما فدرالیستها، طرحهای بینالمللی یعنی جامعه ملل، سازمان ملل، آقای گتریش راهحل نبود. بحث شان همین بود که دولت مشارکتی بسازیم. خوب «بن» اش چی شد که حالا تازه این اش باشد.
بنابراین، دولت مشارکتی نتیجه نمیداد؛ یعنی مامور شدن زیردست طالبان یا با آنها یکجا بودن؛ درنتیجه باید یکراه حل، یک بدیل پیشنهاد میشد برای وضع موجود و جامعه بینالمللی، برای منطقه و برای همه مبارزان، آزادی خواهان و عدالت خواهان، زنان و مردان و همه اقشار اجتماعی؛ بنابراین، توحید میشد یک راهحل و این فدرالیسم را برای بدیل و راهحل برای بیرون رفت از بحران پیشنهاد کردیم. یعنی هر جریان و اقشار اجتماعی، شخصیتهای مبارز، نیروهای مدنی، همه میدانند برای چه مبارزه میکنند، برای چه میرزمند. یعنی الان اهداف روشن است که ما برای چه ساختار مبارزه میکنیم.
قبلاً هیچچیزی روشن نبود. طالبان خوب نیستند، طالبان بداند، طالبان اجازه نمیدهند و از این بحثها. ما روشن کردیم که چی میخواهیم و هم برنامه روشن مبارزه با طالبان و نکتهای که بسیار مهم بود اعضای مهم، شخصیتهای برجسته جناب مارشال دوستم، استاد عطا محمد نور، جناب آقای استاد محقق ( بههرحال از پشتوانهی وسیع اجتماعی برخوردارند) اینها بههرحال حمایت کردند. یعنی واقعاً تشخیص دادند که این راهحل درستی است و مسوولان و آدمهایی که جایگاهی دارند؛ مردم توقع دارند از آنها؛ طبیعتاً آنگونه باید عمل بکنند و وقتی میبینند یکراه برای نجات وجود دارد، رویش پافشاری کنند مهم نیست که کی، در کجا و چگونه گفته شده. «انظروا الی ما قال و لاتتظروا الی من قال» چی چیزی گفته شده. خوشبختانه این بزرگان هم به این توجه کردند. طبعاً این امیدی بس کلان است. خیلی شک و تردیدهایی که در میان مردم بود با موضوع گیری این بزرگها رفع میشود و آنها پایگاه اجتماعی دارند؛ و این به نظر من یکراه مثبت برای همه جریانهای عدالتخواه بود. بخصوص درزمینهی تقسیم عادلانه قدرت در این کشور بهصورت عمودی و بهصورت افقی؛ این کار بزرگی بود و این بزرگان هم به نظر من، بسیار یک کار بزرگی انجام دادند، کار درستی انجام دادند.
پرسش: با توجه به پیشینه رهبریت احزاب به گونه شورایی و شکست آنها چه تضمینی برای بقای این «مجمع فدرال خواهان افغانستان» وجود دارد؟
پاسخ: مشکلی که بعضی شوراها داشتند و نتوانستند بحثشان سلبی بود؛ یعنی طالبان خوب نیست و نباید باشند. اینکه برنامه نیست و راهحل نیست.
از همان اولش هم مشکل داشتند. به جای اینکه مسأله را مطرح کنند و به توافق برسند سر یک برنامه؛ ماستمالی میکردند و میگذشتند؛ یعنی مسایل مورد اختلاف، مسایلی که میتوانست یک جنبش بعد از اون اختلاف شکل بدهند را مطرح نمیکردند. نتیجه این میشود؛ خوب فروپاشی میشود.
همهشان یعنی واقعاً برنامه نبود به آن معنی؛ حالا این جریانهایی که هستند همهشان بهطور مستقل فدرالیست هستند. یعنی این چند تا احزاب و اینها فدرالیست هستند و در این میان بزرگانی که آمدهاند حمایت کردند اونها هم به تجربه اینجا رسیدهاند که راهحل، همین است.
جنبش ملی اسلامی افغانستان به رهبری جناب مارشال صاحب که از اول فدرالیست بودند، حالا بنا بر معضلاتی یک مرحله کمتر توجه شد. جناب آقای محقق که پیرو استاد مزاری هستند؛ استاد مزاری فدرالیست بود.
بهاینترتیب من فکر نمیکنم که این جریان فدرالیستی ما بشکند. حتا فرض بکنید که به دلایلی منشعب بشود ولی هرکدامشان برای فدرالی کردن افغانستان مبارزه خواهند کرد. از این نظر، به نظر من این حرکت بسیار حرکت باثبات است چه بهصورت جمع فدرالیستها چه به صورت جریانهای مستقل فدرالیستی؛ این هم فرق با دیگر جریانها. شاد و سلامت باشید.
پرسش: با توجه به شکست جمهوریت و آزمون بیستساله، مردم دیگر چگونه بر این جمع باور کنند؛ درحالیکه چیزی که در ذهن مردم خلق شده است، ناکامی آنها در عرصه سیاست و میدان مبارزه بوده است؟
پاسخ: این جمع بزرگانی که آمدهاند و حمایت کردند از طرح فدرال شدن که جناب مارشال بود، استاد نور بودند، جناب استاد محقق بودند؛ در گذشته هم مسایلی داشتند. اینها تفاوت شان با خیلیهایی که در حکومت قبلی بودند این است که آمدهاند الان شجاعانه از یک طرح جدید، برای بیرون رفت از بحران حمایت کردند. این بههرحال، برای ما ارجمند است. برای ما فدرالیستها محترم است. اینها بههرحال چهرههای مطرح هستند و نفوذ اجتماعی دارند. ثانیاً من یقین دارم که اینها بهعنوان شخصیتهای مطرح این کشور که مردم به اینها اعتماد کردند که فرزندان شان را به خدمت اینها گذاشته و بهعنوان زیر فرمان شان جهاد کردند، جنگیدند و مبارزه کردند؛ حتما میدانند که وقتی راهحلی برای بحران وجود دارد حتما بر او توجه کنند. چون توقع مردم این است که اینها مردم را نجات بدهند بههرحال از این بنبستی که وجود دارد و اگر افقی وجود دارد یا راهحلی پیدا میشه باید تطبیق شود. چراکه نه. باید انجام بدهند.
به نظر من کار درستی انجام دادند. بعضی وقت حتا اگر یک آدم مخالف ما باشد، حرف درست بزند، بعد بگوییم که این حرف باعث نجات یک مجموعهای است، یک تفکریست؛ کمک میکند به یک رهایی، آدم باید به او توجه بکند. به نظر من بزرگان توجه کردند و حمایت کردند. این حمایت شان برای ما ارزشمند است، بسیار مهم است. دیگران که هنوز در خدمت آقای غنی و آقایان دیگری هستند که آمدند و یک کشور را به تباهی کشاندند.
اینها بسیار دلاوری بهخرج دادند و احترام گذاشتند به حقیقت. این خیلی مهم بود. بهاضافه اینکه در بحثهای شان درگذشته، فدرالی را مارشال صاحب دوستم مطرح کرده، استاد محقق که تابع استاد مزاری است؛ خود استاد عطا یادم است که وقتی بحرانهای مزار شد گفت: باز اگر لازم بود فدرالیسم اعلام میکنم. حتا استاد عطا اونجا به این مسأله اشاره کردند.
بههرحال برای ما بسیار ارجمند بود موضوع گیریشان و هزارها هزار طرفداری که اینها در بین مردم دارند اعتماد میکند بر اینها و کمک میکند به جریانی مثل فدرالیستها.
پرسش: اهدافی در این نظام وجود دارد که هم طالبان، شما و گروههای مخالف سیاسی و نظامی دیگر ضد طالبان را کنار هم قرار دهد و زیر یک چتر سیاسی بزرگ قرار تان دهد؟
پاسخ: ببیند افغانستان یک جامعه چند قومی است، چندین مذهب است، چندین زبان است، جریانهای سیاسی وجود دارند، چپ، راست، سوسیالیست، دموکرات، لیبرالیست، نیو لیبرالیست، مارکسیست، اینها چطوری جمع میشوند؟ باید فدرالی باشد که اینها هرکس در همو ایالت خودش بتواند گپ بزند و رای بگیرد و رای بدهد مردم بهش. اگر در موسی قلعه دخترها درس نمیخوانند و مردم موسی قلعه میخواهند دخترانشان مکتب نروند؛ خوب در همان پارلمان محلیشان مطرح بکنند که نروند. قرار نیست که اگر مکتب نمیروند بمباران شوند و کشته شوند. در بدخشان دختران درس میخوانند، در مزار شریف درس میخوانند، در هرات درس میخوانند؛ به چه حقی، یک نفر از موسی قلعه بلند شده به فلان دختر بدخشی و دروازی و هراتی و مزاری و بامیانی میگوید درس نخوان؟ چون من در کنر درس نمیخوانم تو در بلخ درس نخوان، چون من در موسی قلعه درس نمیخوانم تو در هرات باستانی درس نخوان، چون دختر مه مکتب نمیرود، دختر تو هممکتب نرود؛ این را چطور حلش میکنید؟ این راه حلش فدرالیسم است، قانونگذاری محلی، هر ایالت برای خود قانون میسازد.
در یک ایالت دختران درس میخوانند در دیگر ایالت نمیخوانند، در یک ایالت بدون روسری میرود به مکتب، در یک ایالت روسری میپوشاند؛ بسته به این است که مردم در آن پارلمان محلی چه نقشی دارند. اگر یک عده مرتجع و دیوبندی انتخاب شده بر او ایالت یا پارلمان محلی یا دولت محلی، خوب نمیگذارند دختران را به مکتب، مثلی که الان هستند. اگر آدمهای روشن انتخاب شدند و مردم آمدند آینده فرزندان شان را دیدند، خو مردم آدمهای خوب را انتخاب میکنند به نفع آزادی، به نفع درس، به نفع مکتب و به نفع تساوی حقوق زن و مرد رای بدهند. این فدرالیسم برای همین است. در غیر آن همان جنگ است و بحران است و عقبماندگی است. برای همین است فدرالیسم یعنی تنوع وحدت در کثرت و کثرت در وحدت.
هدف ما همین است. طالبان در یک دولت فدرالیسم میتوانند؛ مشارکت کنند، در مناطق شان رایگیری کنند وقتی رای بردند، قانون محلی و پارلمان محلیشان را بسازند. در غیر او یک جنگ دوامدار باقی میماند و جنگ دوامدار به نفع کشور نیست. کشور را عدهای فروخت و حالا دولتی وجود ندارد و همه چیز فروپاشیده است. چه راهحل دیگری وجود دارد. راهحلی بهجز این نداریم؛ برای اینکه این مسأله باید حل بشود برای اینکه هر ایالت، هر مذهب، هر قوم، هرکس بتواند به رقم خودش کار خود را انجام دهد. اگر اهل تشیع است و فقه جعفری دارد و مسلمان است خودش میداند و قوانیناش و محکمهاش، اگر سنی است، یا شافعی است، مالکی است یا مذهب تسنن به یکی از این مذاهب کارش را انجام بدهد.
آزادی یعنی این، انسانیت یعنی این، رهایی یعنی این کسی برده کسی نیست؛ فدرالیسم ممکنترین نظام برای یک چنین تنوعی هست.
پرسش: شما بر طالبان صدا کردید که نظام فدرالی را بپذیرند؛ با توجه به تفکر قومی و عملکرد دو ساله آنها، آیا فکر میکنید طالبان پاسخ مثبتی برای شما بدهند؟
پاسخ: اون مساله طالبان را آقای دانش هم مطرح کردند. شما ببینید وقتی قانون که میسازید فکر کنید اگر خودت باشی، برای خودت، چهگونه قانون میسازی. ما میخواهیم بگویم که یک چنین جامعه، برای چنین کشوری، لازم است. ما پیشنهاد میکنیم، دل طالبها که میپذیرند دل شان که نمیپذیرند.که نپذیرفتند، فدرالیستها کار خودشان را میکنند، طالبها هم کار خودشان را میکنند. نهایت اش این میشود که بحران ادامه پیدا میکند؛ یعنی اینکه این مجموعه هم زیر بار طالب نمیرود. اگر میخواهیم این وطن، وطن بشود خو راه حلاش همین است. بنابراین وقتی شما طرح مسأله میکنید و ممکنترین مسأله را مطرح میکنید، انتظار نداشته باشید حتما صد در صد طرف مقابل تان هم قبول بکند. ولی خوب، اینجا جامعه جهانی است، کشورهای منطقه است و مردم خود کشور ما هستند. همه اعمال فشار میکنند که او طالب گپ تو درست است یا گپ اینها درست است؟ تو میخواهی بهتنهایی یک قوم را مطرح بکنی، یک مذهب را و ساختار را در سرتاسر کشور مطرح کنی، تازیانه بزنی، کسی مکتب نرود، درس نخواند، کار نکند، اشتغال نکند، لباس مطابق میل دل تو بپوشد؛ این جریان میگوید که اینطوری باش، متکثر باش، بپذیر، مدرن باش، حقوق بشر را مراعات بکو، حقوق انسان را مراعات بکو، حقوق اساسی را مراعات بکو، تساوی زن و مرد را مراعات بکو، حقوق فردی را مراعات بکو؛ اینها را بیلانس میکنند که آنها درست میگویند یا ما درست میگوییم. بالاخره جهان موثر است، وقتی شما یک طرح میدهید، تنها برای طالبها نمیدهید، شما برای دنیا، منطقه و مردم کل کشورتان آن طرح را ارایه میکنید. برای همین مهم است؛ یک عده میگوید که حالا میپذیرد یا نمیپذیرد. خیلی چیزها را، خیلیها نمیپذیرند. یکی را دهها راهنمایی میکند که دزدی نکو، دزدی میکند؛ تو قانون میسازی در قانون میگویی دزدی نکن، کد جزایی میسازی؛ کد جزایی را همهگی تطبیق میکند؟ خو نمیکند. دزدی میکنند، فساد میکنند، زنا میکنند، قتل میکنند، جنایت میکنند، خیانت ملی میکنند ولی تو کد جزا میسازی. قانون را همهگی تطبیق نمیکند ولی شما میسازید. طرح هم همین است ما مطرح میکنیم، باز دلشان قبول کردند دلشان نکردند؛ باز ما تطبیق اش میکنیم.
پرسش: آیا در رابطه فدرالی شدن افغانستان با رهبری گروههای چون جبهه آزادی، جبهه مقاومت و شورای مقاومت ملی برای افغانستان مشوره کرده اید؛ پاسخ آنها چه بود آیا در این مسیر با شما همراه خواهند شد؟
پاسخ: بلی ما بهجز اون جبهه آزادی که حالا به این جبهه آزادی معروف است که واقعاً چقدر توان دارند یا ندارند بههرحال، ما به همه احزاب سیاسی موافق و مخالف، پشتون و غیر پشتون، دموکرات و غیر دموکرات به همهشان ما اخلاقاً به حصه جریان سیاسی دعوتنامه روان کردیم.
تعداد زیادی هم پیام مثبت دادند. از بزرگان شورای مقاومت و از بزرگوارانی شرکت کرده بودند؛ جناب مارشال صاحب، جناب استاد نور، جناب استاد محقق اینها خو کلانترین چهرههای جبهه نجات افغانستان، اینها هستند واقعیت قضیه همین است. خوب اینها نهتنها که شرکت کردند، پیام دادند. مارشال صاحب دوستم خودش شرکت کرد. بقیه حزب آزادی جنرال صاحب ملک خان پیام دادند، جریان ندا که متشکل از چندین حزب است. ظهور صاحب شان مسوولانش هستند، آقای طغیان و انجنیر خرمی آنها پیام دادند، حزب عدالت و عمل پیام دادند و بسیاری پیامهای دیگر تازه به ما رسیده که به ترتیب در سایت چاپ میکنیم. ولی خوب، خیلی پاسخها مثبت بود، آمدند، شرکت کردند. طبعاً ما درگذشته هم بحث زیاد سر فدرالیسم داشتیم با این دوستها و بزرگان.
ادامه دارد…