طالبان در واکنش به نشر گزارش سه ماه اخیر دفتر هیات معاونت سازمان ملل در افغانستان (یوناما) گفته است: «اگر یوناما حجاب و بودن محرم شرع در کنار زنان را موردانتقاد قرار دهد یا احکام صریح اسلامی را خلاف حقوق بشر بداند، توهین به عقاید یک قوم است.»
در بیانیه این گروه آمده است: «حجاب زنان، لزوم محرم شرعی با زنان، فضای شرعی برای کار و تحصیل زنان و همچنین اعمال مجازات شرعی توسط دادگاه، جلوگیری از انحرافات فکری و دینی در جامعه بوده و یک تعهد حکومت اسلامی یک مکلفیت شرعی است.»
اما سوال این است که آیا بهانه ساختن حجاب و توجیه آن برای سلب آزادی و حقوق زنان مبتنی بر اساس اسلام است، یا قرائت و شریعت طالبانی؟
برای یافتن پاسخ به پارهی از تاریخ اسلام اشاره میشود تا حقوق و نقش زنان در اسلام یادآوری شده و فرق زن در اسلام و نظام طالبان روشن شود:
بر اساس روایتهای موثق تاریخی، در طلیعه ظهور اسلام، زنان از پیشگامان عرصهی ایمان بودند. به نقل همه مورخان، حضرت خدیجه نخستین کسی بود که به رسولخدا ایمان آورد؛ و اولین شهید در راه اسلام، پدر و مادر عمار (یاسر و سمیه) بودند.
البته زنان دیگری هم بودند که به خاطر اسلام آوردن، شکنجههای فراوانی را به جانودل خریدند و حتی اسلام به خانههای برخی از بزرگان مشرکین هم نفوذ کرد و دختر ولید بن مغیره همسر صفوان بن امیه و امحکیم همسر عکرمة بن ابیجهل در همان محیط شرکآمیز و خانواده کفر آلود به رسول خدا ایمان آوردند؛ یعنی اینکه زنان از همان آوان نبوت پیامبر همزمان و همتراز با مردان از وقایع جامعه آگاه بودند و بهعنوان بخشی از جامعه نقش خود را ایفا میکردند. حالا این رفتار طالبان که زنان را محبوس خانه ساخته و اجازه هیچگونه فعالیت به آنان را زیر عنوان شریعت نمیدهند، در کجای اسلام جا دارد؟
از سوی هم وقتی جایگاه پیامبر بین زنان مردان تثبیت شد، اگرچه حضور زنان در میدانهای جنگ واجب نشده بود و اختیاری بود، اما زنان مهمترین عامل حضور رزمندگان در عرصه جهاد به شمار میرفتند؛ چراکه همسران، برادران و فرزندان خود را آماده جنگ میکردند. در جنگ «احد» زنان زیادی برای کمک به مجاهدان شرکت داشتند و با رساندن آب و غذا و شستن لباسها و یا پرستاری مجروحان، به سپاه اسلام یاری میرساندند؛ بانوانی مانند هند همسر عمرو بن جموح، هنگامیکه دید جان رسول خدا به خطر افتاده، به فرزندش دستور میدهد تا برخیزد و با کفار به جنگ بپردازد.
در تاریخ طبری و طبقات الکبرا راجع به نقش زنان در معیت پیامبر آمده است که امّ عمّاره (نسیبه)، از اولین بیعتکنندگان با رسول خدا بود. وی از شمار زنانی است که در جنگ احد حضور داشت و به رزمندگان آب میرساند و به مداوای مجروحان میپرداخت. از او حماسهای جاویدان و بهیادماندنی در جنگ احد بر جای مانده است و اینزمانی بود که دشمن، شایعه کشته شدن رسول خدا را پخش کرد. کسانی که ایمان ضعیفی داشتند، پیامبر را تنها گذاشته و گفتند: با کشته شدن پیامبر، دیگر جنگیدن سودی ندارد؛ اما ام عماره با دیدن این صحنه، مشک آب را بر زمین انداخت و شمشیری در دست گرفت و به دشمنی که برای کشتن پیامبر حملهور شده بود، حمله کرد و در این نبرد، زخمهای زیادی را به جان خرید.
رسول خدا (ص) فرزندش عبدالله را صدا زد که: زخم مادرت را ببند.
امعّاره میگوید: فرزندم زخم مرا بست و من دوباره از رسول اکرم دفاع کردم. سرانجام از حضرت خواستم برای من دعا کند و از خدا بخواهد که ما را در بهشت رفیق رسول خدا قرار بدهد؛ و رسول خدا هم دعا فرمود: «اللّهمّ اجعلهم رفقائی فیالجنّة؛ خدایا! آنان (خانوادة امعماره) را رفقای من در بهشت قرار بده».
امعمّاره با شنیدن دعای بلند رسول خدا (ص) به حضرت عرض کرد: دیگر از مصیبتهایی که به من رسیده، هیچ باکی نیست. با این وجود، وقتی پیامبر اجازه جهاد به زنان داد و زنان نه تنها که پشت جبهه که در جلو جبهه و در جنگ حضور داشتند، آنوقت ممنوعیت زنان از کار فرهنگی و اجتماعی و تحصیل و تعلیم از سوی طالبان با کدام شریعت محمدی سازگار است؟
بااینحال و نکته پایانی، در سه دوره حیات معنوی پیامبر (عصر دعوت، زمان هجرت و عصر مبارزه و قدرت) زنان نهتنها در کنار پیامبر حضور داشتهاند که از اولین کسانی بودهاند هم به دعوت پیامبر لبیک گفتهاند، هم هجرت کردهاند و هم در جنگها و مسائل فرهنگی، سیاسی و اجتماعی دوشادوش مردان شرکت کردهاند. هیچ مبنای تاریخی بر اینکه زنان از فعالیتهای اجتماع حتی جنگ و سیاست منع شده باشد، در زمان پیامبر وجود ندارد. با این احتساب از عنوانی با نام شریعت که امروز طالبان از آن بهعنوان محدودیت علیه زنان استفاده میکنند، شریعت اسلامی نه که شریعت قبیلهای و طالبانی است.
البته یک نکته که لازم یادآوری شود، اینکه استناد طالبان برای سلب حقوق زنان ممکن استوار بر بعضی احادیث ضعیف، فاقد منبع و غیر موثق باشد که مستندات متواتر تاریخی خط بطلان بر احادیث فاقد اعتبار است.