حزب التحریر در سال ۱۹۵۳ توسط تقیالدین نبهانی، روحانی فلسطینی بهعنوان یک حزب «سیاسی و ایدئولوژیک» به هدف اعادهی زندگی اسلامی توسط برپاکردن دولت اسلامی (خلافت) یا «خلافت راشدهی ثانی» ایجاد شد.
این حزب ادعا دارد که در ۵۰ تا ۶۰ کشور جهان فعال است؛ اما فعالیت این حزب در اکثر کشورها غیرقانونی شده است.
بهتازگی وزارت امور داخله بریتانیا اعلام کرده است که لایحهای را به پارلمان این کشور ارایه کرده تا بر اساس آن حزب تحریر به فهرست «نهادهای تروریستی» این کشور اضافه شود.
جیمز کلورلی، وزیر داخله بریتانیا در این مورد گفته است: «حزب تحریر یک سازمان یهودیستیز است که بهطور فعال تروریسم را ترویج و تشویق میکند، ازجمله تمجید و تجلیل از حملات وحشتناک ۷ اکتوبر.»
وی تصریح کرده است: «تحریم این گروه باعث میشود هرکسی که به آن تعلق دارد و از آنها حمایت کند، مجازات شود. این اقدام، توانایی حزب تحریر را برای فعالیت در بریتانیا محدود میکند.»
در واکنش به این اتهامات، حزب التحریر در بیانیهای گفته است: «هر ایدهای مبنی بر یهودستیزی یا تشویق تروریسم را کاملا رد میکنیم و ممنوعیت پیشنهادی را با استفاده از تمام ابزارهای قانونی موجود به چالش خواهیم کشید.»
در بیانیه این حزب آمده است: «بریتانیا با تلاش برای تحریم حزبالتحریر، به امثال روسیه پوتین، مصر سیسی و انبوهی از کشورهای خودکامه دیگر خواهد پیوست تا صدایی را برای احیای جایگزین تمدنی اسلامی برای جهان اسلام خاموش کنند.»
حزب التحریر همچنان توسط کشورهایی آلمان، مصر، بنگلادش، پاکستان و کشورهای آسیای میانه و کشورهایی عربی به دلیل فعالیتهای بنیادگرایی و افراطی ممنوع شده است.
فعالیت حزب التحریر در افغانستان در سال ۲۰۰۳ بدون ثبت وزارت عدلیه آغاز شد. فعالیتهای این گروه در اکثر مناطق افغانستان بهویژه در شمال متمرکز بود.
اعضای این گروه با برقراری ارتباط شخصی با افراد با آنها جلسه میگذاشتند و تلاش میکردند آنها را در جهت اهداف خود همسو سازند. تمرکز اصلی فعالیت این حزب در دانشگاهها، مدرسهها،مکاتب، نهادهای فرهنگی و حتا نهادهای دولتی بود.
عبدالله عبدالله رییس اجراییه حکومت وحدت ملی وقت در سال ۱۳۹۴ حزب التحریر را شاخهی غیرنظامی گروههای تروریستی عنوان کرد. به گفتهی آقای عبدالله، این حزب جوانان و مردم را برای رفتن به سمت فعالیتهای تروریستی تشویق میکند و فعالیت آنها نیز گسترده است.
سپس امرالله صالح، معاون نخست ریاستجمهوری افغانستان در سال ۱۳۹۹ پسازآنکه هماهنگی این گروه با طالبان بیشتر شد اعلان کرد که حزب التحریر در افغانستان بهعنوان یک حزب در وزارت عدلیه ثبت نیست، دولت افغانستان این حزب را به رسمیت نمیشناسد و این حزب حق تجمع و تبلیغ را ندارد. آقای صالح افزود تا زمانی که معضل حقوقی این حزب حل نشود، هر نوع فعالیت از نام و نشان این «شبکه مجهول» غیرقانونی است. صالح مدعی شد که شماری از فعالان این حزب تبانی نزدیک فکری با گروههای تروریستی دارند و قرار است در آیندهی نزدیک پالیسی چگونگی برخورد حقوقی و قانونی با آنان به بحث گرفته شود: «پس تا آن زمان یکبار دیگر به کسانی که خود را متعلق حزب التحریر میدانند رسانیده میشود که دست از تبلیغ ضد نظام و فعالیت بردارند.» این سخنان آقای صلح تا پایان عمر حکومت جنبه عملی به خود نگرفت.
با هجوم طالبان برای گرفتن افغانستان حزب التحریر بااینکه عملاً وارد مبارزه مسلحانه با دولت افغانستان نشد اما بهعنوان یکی از گروههای حامی طالبان به میدان آمد و با تبلیغاتشان به سفید نمایی چهرهی طالبان پرداختند.
اما پس از رویکار آمدن طالبان فعالیت این گروه، جمعیت اصلاح و نهاد النجم توسط طالبان ممنوع شد و تعداد زیادی از اعضای آن توسط طالبان بازداشت شدند. طالبان در بیانیهای این گروهها را تکفیری خواندهاند. به این معنا که حزب التحریر برای طالبان همانند داعش است.
هرچند به لحاظ محتوایی تفاوتی در تفکر طالب و تحریری نیست اما به لحاظ عملی و جنگی طالبان معتقد به برپایی حکومت اسلامی از طریق جنگ هستند و تحریریها معتقدند که فعلا زمان تبلیغ است و از این طریق باید مردم را با خود همسو بسازیم و هرگاه شرایط میسر شد آنگاه دست به جنگ و نظامیگری بزنیم.
به یقین میتوان گفت که یکی از ضعفهای جدی در نظام جمهوری افغانستان فرصت یافتن گروهها و ملاهای تندرو برای تبلیغ دیدگاههایشان بود. این فرصتهای ایجادشده برای تحریریها که در چند کشور فعالیتشان ممنوع شده بود غنیمت بود تا در افغانستان اهداف شان را عمیقتر و جدیتر دنبال کنند. ازاینرو فعالیت این گروه و برخی ملاهای تندرو، جمع زیادی از مردم را با تفکر افراطی آشنا کردند و هرگونه تلاش علیه فعالیت این گروهها را دشمنی علیه دین قلمداد نمودند.
حالا با تروریستی خواندن این حزب توسط انگلستان این فرصت به کشورهای دیگر پیش آمده تا در مورد این حزب محدودیت جدی وضع کنند؛ و تجربه نشان داده است که این گروهها در هر کشوری که فعالیت کنند چه فعالیت آنها پنهان باشد یا آشکار، آن کشور را به سرزمین تروریسم و بنیادگرایی مبدل خواهند کرد؛ و حتا اگر به اقدامی نظامی دست نزنند اما زمینهای این کار را – همانند آنچه در افغانستان اتفاق افتاد- به گروههای تندروتر از خود مساعد خواهند ساخت.