چندی پیش کتابی از رومن رولان میخواندم که زیر عنوان «بر فراز معرکه» به فارسی ترجمه شده است. این کتاب، شامل مجموعه مقالات و نامههای رومن رولان در بحبوحه جنگ جهانی اول است. جنگ جهانی اول ریشه در ملیگراییهای احمقانه است و همزمان با آن موجی از نفرتپراکنی ملی میان کشورهای اروپایی راه افتاده بود.
رومن رولان که در هنگام جنگ جهانی اول در سوییس زندهگی میکرد، رسالت خود را مبارزه با این نفرتپراکنیها تعریف کرده و با انتشار یکسری مقالات و نوشتن یکسری نامهها تلاش داشت روشنفکران اروپا را نسبت به پیامدهای نفرتپراکنی هشدار دهد.
رولان که پس از انتشار این مقالات به عنوان یک چهرهی صلحطلب بینالمللی شناخته شد، پس از جنگ ایدههایش مورد تحسین قرار گرفت و جایزه نوبل ادبیات را به دست آورد.
عنوان یکی از مقالات این مجموعه، مسالمت در میان بحبوحه است. در بخشی از این مقاله، رومن رولان از نفرتپراکنی مطبوعاتچیها شکایت میکند و میگوید در مقایسه با ارتشها: «از قضا نزد کسانی که دست به عمل نمییازند، نفرت ابعاد سرسختانه و بیرحمانهای مییابد و ویژگیهای کسب میکند که برخی از روشنفکران نمونههای وحشتناکی از آن را به تصویر میکشند.»
القصه اینکه آنچه را رومن رولان در بارهی نفرت مطبوعاتچیها میگوید، در این روزها من مثال زندهاش را در نفرتپراکنیهای شماری از مطبوعاتچیهای ایران و طالبان علیه یکدیگر میبینم. این نفرتپراکنیها پس از آن آغاز شد که در روزهای اخیر جنگجویان طالبان با مرزبانان ایرانی درگیر شدند.
اگرچه پس از پایان درگیری، مقامات دو طرف برای تنشزدایی آغاز کردند، اما طوری که دیده میشود هنوز مطبوعاتچیهای کشور ایران و طالبان مصروف گوشمالیدادن همدیگراند.
یک واقعیت این است که شماری از کشورها از جمله غرب تلاش دارد ایران را درگیر یک جنگ فرسایشی مستقیم با طالبان بسازد. شبیه آنچه در حق روسیه در اوکراین انجام دادهاند. پیامد این امر برای هر دو کشور خیلی زیانبار است.
در مواجهه با طالب دیدگاه من به عنوان کسی که مطبوعات ایران را دنبال میکنم این است که مطبوعاتچیهای ایران نه آن گروه را تطهیر کنند و نه هم به نفرتپراکنی دامن بزنند.
تطهیر طالبان و صلحطلبی منفی باعث میشود که آنها تشجیع شوند و تصور کنند که ایران از زور بازوی این گروه میهراسد. اگر چنین تصوری در میان طالبان خلق گردد، باز هم پیامدش جنگ خواهد بود. زیرا آن وقت طالبان همیشه با زبان زور و بشکه زرد سخن خواهد گفت. صلحطلبی منفی همیشه یکی از عوامل جنگ بوده است.
در مقابل، نفرتپراکنی نیز به جنگ میانجامد. تجربه جوامع بشری نشان میدهد که ملتها، گروهها و اقوام در نخست همدیگر را فحش میدهند و سپس جنگ میکند. نقش فحش و نفرتپراکنی در تسهیل جنگ این است که از طرف مقابل انسانیتزدایی میکند. وقتی شما کسی را به چشم انسان نبینید، خیلی آسان به کشتناش اقدام میکنید.
رومن رولان در همین کتابی که نام بردم بحث جالبی را مطرح میکند و آن اینکه در هنگام صلح باید برای دوره جنگ تدبیر سنجید و در دوره جنگ، برای صلح.
تطهیر طالبان باعث میشود که ایرانیها از ضرورت تدبیرسنجی برای شرایط بدتر غافل بمانند و نفرتپراکنی موجب میگردد که در هنگام تنش نتوانند برنامهای برای صلح داشته باشند.
من باورم این است که اگر مطبوعات ایران به یک راه میانه و وسطی میان تطهیر و نفرتپراکنی دست یابند، بهتر میتوانند طالبان را مهار کنند.