در عصر حاضر همه چیز خلاصه شده است به گوشی های همراه و میتوان هر کسی را در همین جا با خود داشت و پیدا کرد. پیوند های عمیقی این گوشی ها با انسان ها پیدا کرده است و انسان ها را از عموم روابط دگر به سوی خود کشانده است. این جهان رسانههای اجتماعی اند که جهان را در خانواده های کوچک جا کرده اند و امروز دگر هر گونه احوال جویی، چه تصویری باشد، صوتی باشد و یا با پیامک فقط از طریق اینها ممکن است و عموم انسان های روی زمین هم به آنها دلگرم اند.
کار دگری که از دست این رسانههای اجتماعی ساخته است؛ عموم شبکه های خبری، فیلم، تلویزیون های محلی، ملی و بین المللی را در خود جا داده است و انسان با یک کلیک میتواند هر کدام آنها را با برنامه های آن دنبال کند. نعمت فراوان دگر در همین نشر و پخش شبکه های تلویزیونی و فیلم این است که انسان میتواند هر زمانی که خواسته باشد هر برنامهای را دنبال کند. برنامه صبحگاهی را میتوان در شب دید و برنامه شامگاهی را در صبح؛ این واقعا نعمت فراوان است. در عین حال میتوان هر نوع فیلم یا برنامه شبکهها را به هر ساعتی در هر کجای از شهر، خانه، مترو، بازار عمومی و غیره جاهای دگر دید.
بازهم لطف دگر این شبکه ها از راه میرسد و نمی گذارد تنها با همینقدر نعمت کم با جهان مجازی روبرو باشیم. در کنار بخشهای دگری که انبوهی از لطف دنیای مجازی است یکی هم امکان ساختن برنامه های در درون خود این شبکه هاست که میشود مثل یک برنامه تلویزیونی پخش و نشر کرد. با این وجود؛ شما نیز میتوانید در هر کجای از دنیا یک برنامه بسازید، پخش و نشر کنید و سپس لطف بیکران دگر آنها نیز همین است که شما میتوانید به صورت زنده از این شبکه ها فعال شوید و جهان را کنار هم بگذارید و هر قدر که میخواهید حرف بزنید، موسیقی کنید، شعر بخوانید، قصه کنید و هر کار ممکنی که دوست دارید را انجام دهید.
حالا برمیگردیم به انسانها که در مواجه با این نعمت ها قرار دارند و چگونگی انتخاب شبکههای اجتماعی و برخورد آنها با این شبکهها؛ نخستین برخورد ما با شبکه های اجتماعی در سال های ۲۰۰۷ میلادی تا ۲۰۰۹ میلادی است. اکثرا در آن زمان با این شبکه ها آشنا شدیم و از یاهو مسنجر و فیس بوک و شماری دگر در آن زمان استفاده میکردیم. چهارچوب اساسی آن زمان و برخورد ما با جهان مجازی نهایتا اخلاقی، انسانی و نظام مند بود. بعد ها هر قدر این بخش های از دنیای مجازی زیاد شد و به جهان های کوچک دگر در دنیای مجازی افزوده، از قبیل وت سپ، تلگرام، ایمو، اینستاگرام، توییتر و یوتیوب فهم ما نیز بیشتر شد، شناخت ما بیشتر شد، دانش خوب و بد مان نیز بیشتر شد.
یوتیوب یکی از پایههای اساسی جهان مجازی است که با ورود آن به دنیای مجازی، اکثر ما شنیدیم و دیدیم و لذت بردیم. بعد ها که راه هایی برای برنامه سازی در آن شروع شد؛ سال های بیشماری، حتا تا همین سال ۲۰۲۰ سرجمع کل یوتیوب گردان های افغانستانی به اندازه انگشت های یک دست نبود؛ فقط از دگران را دیدیم ولی هرگز و هرگز و بازهم میگویم هرگز درس خوب نگرفتیم و گوشهای مان موقع شنیدن کر و چشمهایمان شاید کور بوده باشد که با این همه نعمت های خوب نتوانستیم درس خوب بگیریم و امروز هرچه یوتیوب گردانی وقتی بیرون میشود مردم او را سزاوار نفرین و توهین میدانند.
یوتیوب گردان های افغانی پس از سقوط نظام، یا در خدمت اربابان قدرت اند که هیچ نوع راستی و درستی در کار شان نیست و پیوسته تلاش میکنند تا سفیدنمایی شود و از بزرگترین دروغ ها چشم پوشی کنند، یا هم، برای ایجاد تفرقه میان دو شهروند تلاش میکنند و یکی را بر علیه دگری هر روز تحریک میکنند، یا با آنهایی بحث میکنند و سوال و جواب میکنند که فهم و دانش اصلا نداشته حتا در بعضی موارد انسان های مریضی را مضمون ساخته برای جمع آوری مقدار پولی از آنها استفاده میکنند، در سوی دگر، تلاش میکنند با بزرگنمایی دروغ های ساخته شده توسط حاکمان امروز بر علیه حاکمان دیروز ( اینجا حمایت از حاکمان دیروز نیست آنان نیز به مثابه حاکمان امروز صاحب مشکلات بودند) حرف میزنند. این عمومیت کار روشنگران یوتیوب افغانستانی در جهان مجازی است.
یوتیوب گردان های ما شوربختانه تا هنوز درنیافتهاند که با چه راهکاری برای پایان بخشیدن به بیکاری، ضعفهای اقتصادی، ایجاد زمینه های کاری، آشتی، صلح، شوخی، آموزش و پرورش نسل های بعدی تلاش کنند. متاسفانه آنها در راهی قدم گذاشته اند که هیچ نوع سودی جز سود مالی چند روزه محدود برای خود آنها چیزی دگری ندارد. آینده این حرکت منتج به یک روزگار تاریک است. گرداننده گان آن در آینده جامعه ضمن آنکه جای پا ندارند مورد تمسخر و توهین نیز قرار خواهند گرفت. نسل های بعدی سوالات بیشماری از آنها خواهند داشت که چه سودی از کار آنها به جامعه رسیده است؟ در واقع جامعه چه نیاز هایش با کار یوتیوب گردان ما مکمل شده است؟ در حقیقت کدام خلای از زندگی مردمی با کار یوتیوب گردان ما پر شده است؟ و سوالات دگری که از ذهن قصیر ما خارج است.
با این حال رسالت یوتیوب گردان امروز در شرایطی که سفرههای مردم تهی از نان است؛ نان پیدا کردن برای یک خانواده نه غلام سخی که بیماری دارد و آنرا مضمونی برای کسب درآمد ساخته ایم، رسالت یک یوتیوب گردان ما، با توجه به وضعیت بیکاری جوانان ما، تلاش های برای جذب رضایت تاجران داخلی و خارجی است تا بتوانند زمینه های کاری ایجاد کنند همچنان نشاندهنده توانایی این جوانان برای جامعه، تاجران و جهان است نه حاجی سخا که با نمیدانم چه ترفندی هر روز ماشین به لیلام میگذارد و یا حرف چینی میکنید برای او از موترفروشان دگر و برای موتر فروشان دگر از او، رسالت یوتیوب گردان در حالیکه فقر بیداد میکند، جمع آوری روایت های فقر است تا جهان متوجه افغانستان شود، جمع آوری روایت های شهروندان است که امروز هیچی در دست و دامان شان باقی نمانده است.
رسالت عموم رسانهها، چه در دنیای مجازی فعال اند یا بصورت رسانه های دیداری، شنیداری و نوشتاری کار میکنند این است که اولا در انتخاب افراد با سلیقه، خوشتیپ، با دانش، فهمیده، آراسته با اخلاق دینی و انسانی؛ خلق روایت کند.
رسالت ما بیداری، روشنگری و تلاش برای رهایی از هر شرایطی است که میتواند افغانستان را عقب گرد بیشتر از امروز بزند و زمینه دانشپروری، آبادی، آزادی و سربلندی را از ما بگیرد نه اینکه در پی آزار و اذیت مردم، تمسخر افراد مریض، سوژه کردن مشکلات مردم برای کسب درآمد، تفرقهاندازی، سفیدنمایی سیاهیها و سیاه نمایی سفیدیها و آنچه که امروز انجام میدهید باشد. خوب است لحظاتی به قول گذشتگان مان، کلاه خویش را منجیث راهنمایی جلو خویش بگذارید و با خود فکر کنید آیا آنچه تا امروز انجام داده اید و انجام میدهید؛ صلاح کار است و میتواند واقعا از شما نمایندگی خوب کند و در فردای روشن و آزادی نام نیکی از شما بگذارد؟ یا هم فردا تاریک است و شما پرچم دار آن!