امروز ( ۱۳ جدی) سالروز ترور سردار قاسم سلیمانی، فرمانده سپاه قدس جمهوری اسلامی ایران، توسط آمریکا است.
چهار سال قبل در چنین روزی، دولت آمریکا سردار سلیمانی را با پهپاد در نزدیکی فرودگاه بغداد ترور کرد و جنایتِ نابخشودنی دیگری را در کارنامه خود ثبت نمود.
اگر کسی بپرسد که جرم سردار سلیمانی چه بود که او را ترور کردند، در پاسخ بگویید مبارزه با تکفیر.
تکفیر اصطلاحی است در علم فقه و کلام، که به معنای نسبت دادن کفر و شرک به مسلمان میباشد. متاسفانه پدیدهی تکفیر در میان مسلمانان پیشینه بسیار دور و درازی دارد که قدمتِ آن به عصر خلفای راشدین و ظهور فرقهی خوارج میرسد.
گفته میشود سه تن از خلفای راشدین توسط تکفیریها به شهادت رسیدهاند.
یکی از کارکردهای پدیدهی تکفیر در میان مسلمانان، پاشیدنِ تخم تفرقه، راهاندازی جنگهای فرقهای و خونریزی میان مسلمانان است.
یکی از گروههای تکفیری که چند سال قبل با حمایت همهجانبه کشورهای غربی ظهور کرد و در عراق و سوریه جویبار خون را جاری نمود، گروه تروریستی داعش بود.
داعشیها در عراق و سوریه، آثار تاریخی و اماکن مقدس را تخریب کرده و مسلمانان را به اتهامهای گوناگون میکشتند و هزاران زن را به بردگی جنسی گرفته بودند.
این گروه، همانگونهای که در خاطرات منتشرشده هیلاری کلینتون به آن پرداخته شده است، توسط دولتهای غربی و به قصد راهاندازی جنگهای خونین در کشورهای اسلامی تاسیس شده بود.
خوشبختانه در برابر این گروه ملتهای منطقه ایستادگی و اجازه ندادند که نقشه شوم آمریکا و حامیانش در منطقه تطبیق گردد.
یکی از کسانی که جلو تطبیق این پروژه را گرفت و مبارزات علیه داعش را رهبری کرد، سردار شهید حاج قاسم سلیمانی، فرمانده سپاه قدس جمهوری اسلامی ایران، بود. او با چنان مهارت و توانایی، نقشههای دشمن را نقش برآب کرد که ناگزیر شدند در یک اقدام تروریستی، وی را به شهادت برسانند.
اسکات ریتر، افسر اطلاعاتی سابق ارتش آمریکا، در همین زمینه گفته است که «سلیمانی ژنرال و دیپلمات موفقی بود که بازی را بهتر از ما انجام میداد، در سراسر بازی ما را شکست داد، راهکاری نداشتیم و وی را ترور کردیم.»
دهها تحلیلگر، پژوهشگر و افسر دیگر آمریکایی نیز در باب تواناییهای سلیمانی سخن گفتهاند.
بنابراین میتوان گفت: آنچه که مایه خشم آمریکاییها گردید، شایستگی و توانایی او در مدیریت مبارزه علیه تروریسم و گروههای تکفیری بود.
میگویند وقتی ریکلداودا مونتهکروچه راهبی دومینکن، در اواخر قرن هفتم به جهان اسلام سفر کرد، شدیدا به خشم آمده بود که چرا ساراسنها(مسلمانها) وقتی هیچ عملی هم انجام نمیدهند جز بر زبان راندن شهادتین، فکر میکنند که در جنت میروند؟
چرا ساراسنها این را قبول ندارند که گذرگاه نجات، تنگ است؟ چرا همدیگری خود را کافر گفته نمیکشند؟
آری، همهی غربیها از اینکه گروههای تکفیری از جهان اسلام و از کشورهای اسلامی ریشهکن شوند و در میان خونریزی و تفرقه وجود نداشته باشد، خشمگین میشوند.
سردار قاسم سلیمانی نیز غربیها را خشمگین ساخت، زیرا که توانسته با مبارزه پیگیر و مداوم، پایان دولت داعش را اعلام کند و یکی از گروههای تکفیری را که ابزاری در دست غرب بود، محو و نابود نماید.