——————————-
*رسا صدای که خموش است هنوز!*
بسم الله الرحمن الرحیم
ولَا تَتَمَنَّوْا مَا فَضَّلَ اللَّهُ بِهِ بَعْضَكُمْ عَلَى بَعْضٍ لِلرِّجَالِ نَصِيبٌ مِمَّا اكْتَسَبُوا وَلِلنِّسَاءِ نَصِيبٌ مِمَّا اكْتَسَبْنَ وَاسْأَلُوا اللَّهَ مِنْ فَضْلِهِ إِنَّ اللَّهَ كَانَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمًا
*ترجمه :* و آنچه را که خداوند بعضی از شما را بر بعضی دیگر برتری داده طمع نکنید، مردان از آنچه به دست آورده اند بهره ای دارند و زنان نیز از آنچه به دست آورده اند بهره ای دارند و از خداوند فضل اش را بخواهید که او به هر چیزی داناست. [نساء : ۳۲]
بنام آنکه دنیا را آفرید و در آن آزادی بخشود
از نیستانی که این نی ببریده اند
جای آن خاکساری را بگزیده اند
لیک هر جایی دهد این نی صدا
گر ورا چون دد بدن بدریده اند
«هاشمی»
آری این نی همان پولادین تن و موجودی است که از نسل حوا، هاجر، آسیه، مریم ، خدیجه، سمیه و فاطمه «رضی الله عنهن» است.
صدایش، رسا صدای نخستین شهید اسلام، همان سمیه ی آزاد منش و پیام ناهید دشمن شکن، نعره های الله اکبر او و آوای مبارزه بخش هزاران زن آزاده ی این زمین پهن و کهن است.
از سوی دیگر صدایش، آوای آرام بخش مادرانه برای کودکان و نو نهالان سرزمین اش است.
همچنان رسا صدای او، ترانه ی حماسی در دل هر جوان میهن قهرمان پرور اش است.
و دور از واقعیت و حقیقت نخواهد بود که گوییم : صدای این موجود پولادین، و ناشکسته اصل و نهاد، تیر غرانی بر دل هر دیوین صفت وحشی فطرت زمانه هاست!
زمان ثابت خواهد نمود که این همه خاموش بودن ها که از جبر جباران و تپانچه ی طلایه داران دین و مذهب بوجود آمده است، نمایانگر سکوت و خموشی کامل صدای رسای موجود پاکی، بنام زن و مادر نیست. بلکه صدایش بلند تر و عزمش متین تر میگردد.
آیا حکایت حقیقی تاریخ را از یاد برده اند که این موجود، با زنده بگور شدن ها تسلیم دست و سلطه ی جاهلان و کوردلان زمانه ای از زمان نگردید؟
آیا فراموش کرده اند که رسم و رواج کنیز و کنیز گماری، این موجود و عزم متین اش را در زباله دان تاریخ نه انداخت؟ بلکه همواره حضور خویش در سبزه زار معرفت و انسانیت را ثابت نمود.
باز هم این زن همان مادر و خواهریست که با مشکلات فرا راه اش مبارزه خواهد کرد. چراغ سرخ نومیدی را به مشعل سبز امید مبدل خواهد ساخت. ناهیدوار ندای رسای آزدای سر خواهد داد. و این صدای آرام بخش اش ثبت دفترچه ی تاریخ خواهد شد.
پیامم به هم باوران گرامی ام جسورانه و امیدوارانه اینست که در این کشتی نیمه شکسته در بحر پر تلاطم این روزگار از رسیدن به ساحل نجات، نا امید نگردند. تلاش های خستگی ناپذیر قهرمانانه ی مادرگونه داشته باشند تا مسیر مبارزه برای نجات کشور را درست پیموده، مردم بخصوص زنان در قید و بند ستم و اهل ستم را آزادی کردار و گفتار آزاد منشانه بخشیم.
امیدوار و باورمندیم که آسیه وار علیه فرعونیان این زمانه مبارزه خواهیم کرد، و طاغوت شکنان عصر و زمانه ی خود خواهیم شد. مریم گونه به تهمت های یهود وارونه ی جهل منشان این عصر توجه نکرده از تنهایی جمعیت ساخته و از خاموشی ها گذشته و صدای بلند و رسای مردم ستمدیده ی خویش خواهیم شد.
بیایید چنان هاجری باشیم که هر سال جمعیت چند ملیونی زائرین بیت الله، یادی از قهرمانی هایش میکنند. هاجری که مسئولیت سعی را از عهده ی تمام زنان با ایمان خاتمه بخشید. قهرمانی که در بیابان خشک و سوزان حجاز و مکه ی امروز با پای برهنه دنبال آبی میگشت که کودک تشنه ای را از معرض هلاکت نجات بخشد. اما پروردگار اش در بدل این همه سعی و تلاش چشمه ای را برایش بخشید که از آب آن سراسر جهان عاشقانه مینوشند.
بیایید از تک تازی و شعار من، گذشته و رو به ما و یکجا شدن بیاوریم تا مرهمی به تن مجروح میهن و هم میهنان باشیم. از تجربه های تلخ گذشته عبرت گرفته و گامهای استوار بسوی خودسازی و خودباوری و اعتماد به نفس برداریم.
به امید یک افغانستان آزاد و آباد و زنان کوشا و با رفاه.
والسلام
با احترام