عاصم منیر رییس ستاد ارتش پاکستان در بیانیهای درباره اولویتهای سیاست خارجی این کشور در قبال همسایگان گفته است: “زندگی یک پاکستانی، از کل افغانستان مهمتر است.”
او به طالبان هشدار داده است که “ما حاضریم همهچیز را قربانی کنیم.” و همچنان گفته است وقتی موضوع ایمنی و امنیت شهروندان پاکستانی در میان باشد، [اگر لازم باشد] کل افغانستان را هم میتوان ویران کرد.
او در ادامه گفته است؛ ارتش پاکستان کسانی را که به”فرزندان پاکستان” حمله میکنند، تعقیب خواهد کرد.
این مقام ارشد نظامی پاکستان ادعا کرده که “شورش در بلوچستان از دیرزمانی مورد حمایت افغانستان بوده و همسایه غربی هرگز نسبت به پاکستان دوستی نشان نداده است.”
او همچنان افزوده است “افغانستان تنها کشوری بود که با پذیرش پاکستان، پس از استقلال این کشور از هند، در سازمان ملل مخالفت کرد. او گفت «مشکل این است که مردم تاریخ را نمیخوانند.”
این سخنان در حالی مطرح میشود که در ماههای گذشته روابط میان اسلامآباد و طالبان به دلیل افزایش ناامنیها در پاکستان وخیم شده است و سخنان رییس ستاد ارتش پاکستان سطح بلند نارضایتی مقامات آن کشور از طالبان را نشان میدهد.
سخنان رییس ستاد ارتش پاکستان چند مساله را روشن کرده است.
- پاکستان باوجوداینکه بیش از هر کشور در آموزش، حمایت و به قدرت رساندن طالبان تلاش کرده و در ماههای اول به قدرت رسیدن آنها در افغانستان، همانند سخنگوی این گروه در تمام نهادهای بینالمللی و کشورها حاضر شده است؛ اینک میداند که راه را بیراهه رفته است و از گروهی حمایت کرده است که همهچیز برای آنها طعمه است. از جهتی این صحبت مقام پاکستانی واقعیتی که طالبان گمان میکردند پاکستان حاضر است همهچیز را برای آنها قربانی کند نیز به چالش کشیده و این کشور حاضر نیست حتا یک نفرش را برای طالبان قربانی کند.
۲. این سخن که “زندگی یک پاکستانی، از کل افغانستان مهمتر است.” یک مساله عمومی در سطح بینالملل است زیرا، در مناسبات بینالمللی اولویت تمامی رهبران کشورها حفظ جان شهروندان شان است. غیر از افغانستان که رهبرانش در بیست سال نظام جمهوری و پیش از آن، بزرگترین دستاوردشان تلفات شهروندان افغانستان بوده است. شما به این فکر کنید که آمریکا با حمله القاعده به برجهای تجارت جهانی در سال ۲۰۰۰ از آن سر دنیا به افغانستان حمله کرد، صدها نیرویش را به کشتن داد و میلیونها دالر هزینه کرد تا آنانی که جان فرزندان کشورش را تهدید کردهاند را از بین ببرد. اما در افغانستان در طول سالهای نظام جمهوری همواره طالبان پاکستانی با طالبان افغانستان به کشتار مردم بیگناه پرداختند و مقامات افغانستان به شمول کرزی و اشرف غنی بهجایی اهمیت دادن به جان فرزندان افغانستان و از بین بردن تهدید، طالبان را برادر خواندند و آزاد کردند و اشرف غنی در روزی که باید برای نجات جان سربازان افغانستان که در میدان وردک زخمی شده بودند نیروی کمکی و چرخبال میفرستاد؛ چرخبالهای ارتش افغانستان را برای آوردن چند پاکستانی مخالف آن دولت به کابل اختصاص داد. به این معنا که سفر یک عضو جنبش تحفظ پشتونهای پاکستانی به کابل از جان تمامی سربازانی که در دفاع از افغانستان میجنگیدند باارزشتر بود.
و همینگونه طالبان، سالها تلاش کردند برای تأمین منافع پاکستان در افغانستان بجنگند و در حملات انتحاری شان جان هزاران انسان افغانستان را گرفتهاند. و حالا بر استخوانهای همان کشتهشدگان حکومت تشکیل دادهاند.
۳. او به طالبان هشدار داده است که “ما حاضریم همهچیز را قربانی کنیم.” و همچنان گفته است وقتی موضوع ایمنی و امنیت شهروندان پاکستانی در میان باشد، [اگر لازم باشد] کل افغانستان را هم میتوان ویران کرد. این سخن رییس ارتش پاکستان به طالبان واضح است و اینکه آگاه باشید که باوجود همهی هزینههای که روی ایجاد و به قدرت رساندنتان کردهایم، باوجود همهی لابیگریهای که برای به دست آوردن مشروعیتتان کردهایم اگر منافع ما به خطر بیفتد ما همهچیز را نابود میکنیم. به این معنا که شما برای منافع ما جنگیدهاید و اینهمه انسان را برای تأمین منافع ما کشتید. حالا اگر برخلاف منافع ما گام بردارید، باقی کسانی را که از شر حملات شما در افغانستان در امان مانده است را هم ما میکشیم. زیرا ما به وجودآورندهتان هستیم پس هر آنچه ما میگوییم باید انجام شود.
۴. رییس ستاد ارتش پاکستان همچنان گفته است “شورش در بلوچستان از دیرزمانی موردحمایت افغانستان بوده و همسایه غربی هرگز نسبت به پاکستان دوستی نشان نداده است.” بله اینیک واقعیت است. رهبران پشتون افغانستان همواره برای تأمین منافع قومی خویش نهتنها اقوام داخل افغانستان را که پاکستانیها را نیز قربانی این خودخواهی و قومپرستی خویش کردهاند. در تمامی دولتهای پشتون اگر نگاهی بیندازیم، قسمت بزرگی از هزینهی که باید صرف مردم افغانستان میشد به پشتونهای آنطرف مرز اختصاصیافته و به نیروهای جداییطلب پشتون و بلوچ داده شده است. همینگونه شماری از رهبران سیاسی در نظام جمهوری بهصورت آشکار از هند پول گرفتهاند تا تنش جدایی طالبان و پاکستان را همواره گرم نگهدارند.
۵. عاصم منیر همچنان به بحث تاریخی اختلافات افغانستان و پاکستان پرداخته و یکی از اصلیترین دلایل تنش را مطرح کرده است او گفته است “افغانستان تنها کشوری بود که با پذیرش پاکستان، پس از استقلال این کشور از هند، در سازمان ملل مخالفت کرد. او گفت «مشکل این است که مردم تاریخ را نمیخوانند.” این مساله یکی از جدیترین دلایل دشمنی پاکستان با افغانستان است. و برمیگردد به زمانی که برای نخستین بار داوود خان یکی از اعضای خاندان آل یحیا با مشخصۀ ناسیونالیست معتقد به ارزشهای افغانی- پشتونی در سال ۱۳۳۲ در صدارت افغانستان گماشته شد؛ این آدم که منشأ بیشتر جنگها، تعصبان قومی و نا به سامانیهای امروز افغانستان است یکی از اقدامات تنشزای داوود در دوره اول صدارتش مخالفت با به رسمیت شناختن کشور نو تاسیس پاکستان در سازمان ملل بود. مشکلی را که داوود در مناسبات منطقهای افغانستان به میان آورد تا امروز همه مردم افغانستان از آن رنج میبرند.
اما همهی این مباحث چیزی دیگری را نیز نشان میدهد و آن اینکه پاکستان بهعنوان بزرگترین حامی تروریستان در افغانستان اینکه به بلای خودش گرفتار شده و ماری را که در آستین پرورده به خودش حملهور شده است. از جهتی عقدهی پاکستان در مسایل تاریخی این کشور را هنوز هوشیار نکرده است. و باوجوداینکه میدانند تمامی چالشهای که فراروی این کشور قرارگرفته توسط قدرتهای پشتونی در افغانستان بوده اما هنوز در حمایت از آنها کوتاهی نمیکند. و شکی نیست که وقتی با طالبان درافتد گروه پشتونی دیگری را در برابر آنها آموزش میدهد و از آنها حمایت میکند.
این تناقض فکری و رفتاری پاکستان است که باعث شده است امروزه عزیزترین مهرههایش، علیه خودش استفاده شود.