به دنباله حمله داعش خراسان بر کنسرتی در شهر مسکو، طالبان نیز با صدور اعلامیهای، آن را محکوم کردند. آنچه در این اعلامیهی طالبان، واکنشبرانگیز گردیده است، استفاده از اصطلاح «حمله تروریستی» در توصیف این رویداد است. سال گذشته، وقتی داعش بر یک راهپیمایی مردمی در شهر کرمان حمله کرد، طالبان آن را محکوم کردند، اما «تروریستی»اش نخواندند. طالبان در آن زمان گفته بودند که «این واژه تولید غرب و ابزاری برای فشار بر کشورهای اسلامی است.»
این در حالی است که ایران یک کشور اسلامی است و همهی قربانیان آن رویداد نیز مسلمانان بودند.
کاربران شبکههای اجتماعی میپرسند که چطور واژهای که تا چند ماه پیش غربی بود، یکباره اسلامی شد و طالبان از آن در توصیف حمله داعش خراسان بر شهر مسکو استفاده کردند؟
یا به تعبیر دیگر، چرا طالبان حمله بر مسکو را تروریستی خواندند، اما حمله بر ایران را نه؟
این موضعگیری متناقض از کجا سرچشمه میگیرد؟
من فکر میکنم طالبان به سه دلیل از اطلاق «حمله تروریستی» بر حادثهی کرمان امتناع ورزیدند؟
دلیل اول این است که خود این گروه در بیست سال گذشته یکی از عاملان اصلی حملات تروریستی در افغانستان بوده است. یکی از معروفترین حملات تروریستی این گروه، همان حملهی چهارراه زنبق است که در آن بیش از چهارصد تن شهروند بیگناه افغانستان کشته و زخمی شدند. این حمله از سوی شبکهی حقانی راهاندازی شده بود که در حال حاضر رهبر آن وزیر امور داخلهی طالبان است.
سراجالدین حقانی، وزیر داخله طالبان، باری در یکی از سخنرانیهایش گفت که بیش از ۱۵۰۰ افراد تحت امرش در بیست سال گذشته در افغانستان حملات انتحاری انجام دادهاند.
طالبان، افراد انتحاری خود را قهرمان میخوانند و با برگزاری همایشهای رسمی، یاد و خاطرات شان را گرامی میدارند.
دلیل دوم اما بر میگردد به نحوهی نگاه گروه طالبان به اهل تشیع. طالبان، یکی از گروههای تندروی است که نگاه مساعدی نسبت به اهل تشیع نداشته و مذهب شیعه را «فرقهی ضاله» میدانند. اسلامجار، والی طالبان در هرات، در کتاب «معتقد ماترید من معتمد ماترید»، برچسپهای تند و تیزی به اهل تشیع زده و این مذهب را ساخته دست یک یهودی و ابزار دست کفار در مقابله با مسلمانان عنوان کرده است.
همچنان سایت «المرصاد»، رسانهی استخبارات طالبان، تا هنوز چندین مقاله علیه شیعیان نوشته و این مذهب را با خوارج مقایسه کرده است.
بنابراین، با توجه به نگاه طالبان به اهل تشیع، غیرقابل انتظار نیست که حمله بر پیروان این مذهب «تروریستی» نخوانند.
گروههای تکفیری در درازای تاریخ نشان دادهاند که بیشتر با مسلمانان دشمنی دارند تا غیر مسلمانان.
میگویند باری امام ابوحنیفه، همراه با شاگردان خود در مجلسی در مسجد نشسته بود که خوارج با شمشیرهای عریان وارد شدند و شروع کردند به گردن زدن مسلمانان.
وقتی اینها نزدیک امام ابوحنیفه میآیند، میپرسند که مسلمان هستی یا اهل ذمه؟ امام در پاسخ میگوید که اهل ذمه است. آنگاه خوارج آیتی از قرآن را خوانده و میگویند که تامین امنیت شما به عهدهی مسلمانان است. پس از آنکه خوارج برمیگردند، شاگردان امام پرسند که چرا خود را اهل ذمه معرفی کردی؟ در پاسخ میگوید که اگر خود را مسلمان معرفی میکردم، همهی ما را گردن میزدند.
طالبان نیز همین گونهاند: حمله بر تروریستی بر مسلمان را «تروریستی» نمیخوانند اما بر روسیه را چرا.
دلیل سوم اما به خوی و خصلت طالبان برمیگردد. طالبان یک گروه اقتدارگرا هستند. از ویژگیهای گروهها اقتدارگرا یکی این است که همه چیز را بر مبنای روابط قدرت ارزیابی میکنند. به تعبیر دیگر، اگر زبان زور همرایش سخن گفتی، در برابرت کرنش میکنند؛ اما اگر با زبان گفتگو و مدنیت حرف زدی، آن را به حساب ضعف و ناتوانیات میگذارند.
این خوی اقتدارگرایانه طالبان باعث شده است که آنها در مواجهه با کشورهای منطقه، موضع متناقض بگیرند.
به هر صورت، موضع متناقض طالبان در برابر حملات تروریستی مسکو و کرمان برخاسته از هر علتی که باشد، اما سیاستی است که در درازمدت دودش چشم خود این گروه را کور خواهد کرد.
زیرا این سیاست، باعث بیاعتمادی کشورهای منطقه به سیاست خارجی طالبان و تعهد آن گروه به مبارزه علیه تروریسم خواهد گردید.