روز گذشته پارلمان اروپا قانون ممنوعیت استفاده از شبکههای اجتماعی برای افراد زیر ۱۶ سال را تصویب کرد. این مسئله بار دیگر توجهات را به آسیبهای جدی موبایل و فضای مجازی بر روان و رشد کودکان جلب کرد. مطالعات نشان میدهد استفاده زودهنگام از تلفن هوشمند میتواند تمرکز، خواب، رشد مغزی و تعاملات اجتماعی نسل جدید را مختل کند. در همین حال، بسیاری از کشورها سیاستهای محدودکننده را آغاز کردهاند تا از نسل آینده محافظت کنند؛ اما در کشورهایی مانند افغانستان هنوز نه آگاهی کافی وجود دارد، نه نظارت و نه قانونی مشخص برای مدیریت مصرف موبایل در میان کودکان. این هشدار جهانی فرصتی است تا نگاه تازهای به تربیت دیجیتال داشته باشیم.
چرا جهان به سمت محدودیتهای سختگیرانه میرود؟
تصمیم پارلمان اروپا حاصل سالها پژوهش درباره تأثیرات صفحهنمایش بر مغز کودکان است. کودکان در برابر محرکهای سریع، رنگهای تند و پاداشهای فوری که شبکههای اجتماعی و بازیهای موبایلی ارائه میدهند، مقاومت کمی دارند. این محیط مصنوعی باعث میشود کودک تحمل کمتری در برابر ناکامی داشته باشد، سریع بیحوصله شود و نتواند روی فعالیتهای طولانی تمرکز کند.
براساس آنچه در گوگل جستجو کردم؛ متخصصان علوم عصبی هشدار میدهند استفاده مداوم از موبایل در سالهای اولیه رشد، شبکههای عصبی مربوط به توجه پایدار را تضعیف میکند.
حالا؛ طبیعی است که در چنین شرایطی کشورهایی با نظام آموزشی پیشرفته، تصمیم به محدودسازی مصرف بگیرند. این محدودیتها پیامی روشن دارند: سلامت روانی و هویتی کودکان مهمتر از آزادی بیحدومرز در فضای دیجیتال است.
نقش خانواده؛ نخستین دیوار محافظ در برابر اعتیاد دیجیتال
با وجود قوانین کلان که دارد در کشورهای مختلف تصویب می شود، اما خانه همچنان مهمترین میدان تربیت دیجیتال است. نخستین اقدام خانواده ایجاد محدودههای روشن است؛ مانند ممنوعیت استفاده از موبایل پیش از خواب، هنگام غذا یا در اتاق خواب. همین قوانین ساده ساختاری منظم و قابل پیشبینی ایجاد میکند و کودک را از مصرف بیرویه دور میسازد. الیته برای ما واقعا سخت کنترل این مسئله؛ ولی هیچ چاره ای جز محدود ساختن کودکان ما برای آیندا آنان نداریم.
گام مهم دیگر تبدیل موبایل به وسیلهای مشترک است. وقتی کودک گوشی شخصی دارد، عملاً کنترل والدین کاهش پیدا میکند؛ اما استفاده از گوشی مشترک یا محدود به فضای عمومی خانه، امکان نظارت و تنظیم زمان مصرف را آسانتر میسازد.
البته این نکته را هم اضافه کنم که بسیاری از خانواده ها در کشور برای بچه های زیر سن شان گوشی شخصی تهیه می کنند که با توجه به مطالعات صورت گرفته، کار درستی نیست.
خانواده باید زمانهایی کودکان را با سرگرمیهای واقعی پر کند؛ از بازیهای سنتی و فعالیت بدنی گرفته تا هنر و قصهگویی. وقتی زندگی واقعی پررنگ باشد، نیاز کودک به صفحهنمایش کم میشود. مثلا خودم در زمان های با بچه ها در خانه توپ بازی می کنم و این می تواند موثر باشد. در کنار اینها، اپلیکیشنهای کنترل والدین نیز میتوانند قوانین را بدون تنش اجرا کنند و فشار روانی والد–فرزند را کاهش دهند.
وقتی تکنولوژی تهدید نیست؛ بلکه جهتگیری والدین تعیینکننده است
بدون شک تکنولوژی ذاتاً بد نیست؛ مشکل در استفاده بدون قاعده است. اگر والدین از ابتدا تعریف کنند که موبایل بیشتر برای آموزش و فعالیتهای هدفمند بهکار میرود، کودک نگاه سالمتری به این ابزار خواهد داشت. تماشای مشترک ویدئوهای آموزشی، استفاده از اپلیکیشنهای زبانآموزی، یا انجام فعالیتهای خلاقانه دیجیتال میتواند تجربه مثبتی ایجاد کند. البته این برای همه قابل اجرا نیست.
در عین حال، والدین باید حضور فعال در مصرف دیجیتال کودکان داشته باشند. گفتوگو درباره محتوایی که کودک میبیند، پرسیدن نظر او و آموزش تشخیص محتوای سالم از ناسالم، به شکلگیری سواد رسانهای کمک میکند.
افغانستان؛ شکاف بزرگ آگاهی و قانون، و کودکانِ بیدفاع در برابر فضای مجازی
متاسفانه در افغانستان و جامعه ما در کل یکی از نگرانکنندهترین کشورها از نظر مصرف بیرویه موبایل در میان کودکان است. درحالیکه کشورهای دیگر قوانین سنی، برنامههای آموزشی و ساختارهای حمایتی دارند، در افغانستان تقریباً هیچ چارچوبی برای مدیریت مصرف وجود ندارد. بسیاری از خانوادهها نه با سواد رسانهای آشنا هستند و نه میدانند موبایل چه پیامدهایی برای روان کودکان ما دارد. در نبود آگاهی، موبایل غالباً به ابزاری برای ساکتکردن کودکان تبدیل میشود و آنان ساعتها بیوقفه در معرض محتواهای نامناسب، خشونت دیجیتال، اعتیاد اینترنتی و اختلالات خواب قرار میگیرند. البته این مربوط به قشر خاص نیست و در اکثریت مطلق خانواده ها جریان دارد.
از سوی دیگر، جامعه ما که مشخص است ده ها در زمینه های مختلف از جوامع دیگر عقب هستیم. بنا نبود قانون، نظام آموزشی غیرمجهز و فقدان برنامههای عمومی آگاهیرسانی، کودکان را در برابر خطرات فضای مجازی بیدفاعتر کرده است. اگر اقدام جدی در زمینه، از جمله آگاهی دهی و وضع قوانین سنی و توسعه ابزارهای نظارتی صورت نگیرد، نسل آینده افغانستان با موجی از مشکلات روانی، رفتاری و تحصیلی روبهرو خواهد شد—مشکلاتی که پیشگیری از آنها بسیار سادهتر از درمانشان است. بنا براین ما ناگزیر و محکوم به کنترل کودکان ما در استفاده از گوشی همراه هستیم.