دیروز بیشتر رسانهها با تیترهای درشت، عکسهای دلخراش و آمار ضدونقیض، خبر کشته شدن دهها پناهجوی افغانستانی را در مرز ایران منتشر کردند.
مقام های ایران این خبر را تکذیب کردند. گروه طالبان گفتند تا راستیآزمایی این موضوع چیزی نمیگویند.
سازمان ملل نیز خواهان روشن شدن این قضیه و تحقیق فوری در این زمینه شد.
اما شماری زیادی از شهروندان افغانستان در دنیای مجازی و حقیقی بهحال و وضع اسفبار هموطنان شان خون دل خوردند. برخیها بهیاد کسانیکه در افغانستان همه روزه به اتهامهای گوناگون از سوی طالبان بازداشت، شکنجه و بهشکل فجیع کشته میشوند گریستند. عدهی دیگری از غرور شکسته، نا امیدی و اسارت جوانان مهین شان زیر حاکمیت توتالیته طالبان گفتهبودند و تعدادی هم از ادامه فرار و مهاجرتهای غیرقانونی وطنداران شان که اکثرن به بهای جان شان تمام میشود، غمگین بودند.
از زمان حاکمیت دوباره طالبان در افغانستان، بیشتر از هشتمیلیون تن از شهروندان این سرزمین مجبور به ترک وطن شدند که از این میان، دهها تن آنان در مرز کشورها، پیش از رسیدن به مقصد جانهای شان را از دست دادند.
در میان انبوهی از گزارشهای ناخوشایند، غمها و زخمها، خبری را به نقل از امیرخان متقی وزیرخارجه گروه طالبان خواندم که بر این زخمها نمک میپاشید.
در این خبر وزیر خارجه طالبان گفتهاست، دلیل مهاجرت و در بهدری مردم افغانستان، محدود و تحریمهایست که از سوی جامعه جهانی، بهویژه آمریکا بر طالبان وضع شدهاست.
متقی، مقصر مهاجرتها، فقر، بیکاری و بیسرنوشتی مردم افغانستان، جامعه جهانی را دانسته و خواهان رفع این تحریمها شدهاست.
آدم گاهی مات و مبهوت میماند؛ بالاخره چشم سفیدی هم حدی دارد، اما بهنظر میرسد چشم سفیدی طالبان را حد و مرزی نیست. عملکرد و گفتار این گروه واپسگرا نشان میدهد که اندکی شرم و زرهای از وجدان اخلاقی در وجود این گروه دیده نمیشود. چقدر مضحک و مزخرف است که از یکسو خود را فاتح بخوانید و از دیگر برای رقیب تقلا و تضرع کنید تا آب و نان تان را تامین کند.
طالبان باید بدانند که عامل تمام بدبختیهای مردم افغانستان هستند و هر شهروند این کشور، در هر گوشهی از دنیا به هر طریقیکه جان میبازد، قاتل او هستند؛ زیرا مردم از رفتارهای خشونتآمیز، شکنجه، اعدامهای بدون محاکمه و وحشت عمومی طالبان فرار کردهاند و به این سرنوشت دچار شدهاند.
نظام حاکم باید بداند، هر افغانستانیایکه در مرزها تیرباران میشود و یا در دریاها خوراک ماهیها میشوند قاتل او طالبان اند، چون سرزمیناش را اشغال کرده و خودش را مجبور به مهاجرت نمودهاند.
امروز هر شهروند افغانستان اگر در خارج از کشور توهین و تحقیر میشود و یا در داخل افغانستان گرسنه و فقیر است، مقصر آن طالبان هستند، زیر نان و نام او از سوی این گروه حاکم گرفته شدهاست.
عدم فرصت های شغلی مناسب و نبود زمینه معیشت باعث شده که شهروند افغانستان به مهاجرت های قانونی و غیر قانونی روی آورند.
با گذشت سه سال از حاکمیت طالبان، فقر و گرسنگی در افغانستان افزایش بی پیشنه داشته و جوانان بیشتری این کشور را ترک کرده اند، چون طالبان قادر به بهبود وضعیت اقتصادی نبوده و نیستند.
طالبان با ایجاد رژیم دیکتاتوری، سیاستهای انحصاری و محدودکننده، جامعه افغانستان را از هر گونه فرصت برای ترقی و توسعه محروم کردهاند. این روش و طرز نگرش گروه طالبان نه تنها منجر به از دست رفتن سرمایههای انسانی و اقتصادی کشور میشود، بلکه امنیت و ثبات منطقهای و جهانی را نیز به خطر انداختهاست.
حالا با توجه به این رویکرد طالبان، تنها راهی که برای نجات افغانستان و سرنوشت مردم باقی میماند، قیام عمومی علیه این گروه متحجر و خودبین است.
بزرگان و نخبگان وطندوست میتوانند با توجه به نفوذ و اعتبار بالایی که در جامعه دارند، میتوانند به عنوان نیرویی متحدکننده عمل کرده، نقش موثری در این قیام مردمی ایفا کنند.
نگارنده به این باور است که مردم افغانستان مانند گذشته میتوانند با اتحاد و یکدلی، علیه ظلم و انحصارگریهای طالبان قیام کنند و به این وسیله، به فصل سیاه تاریخ، افغانستان نقطه پایان بگذارند
نویسنده: سیامک رادمرد