چین و پاکستان دو کشوری است که از اوایل سلطهی طالبان در افغانستان، روابطی نزدیکی با این گروه برقرار کردهاند. با این هم همواره نگران ضعف طالبان در مورد چگونگی حکومتداری طالبان و برقراری روابط مسالمت با همسایگان افغانستان بودهاند. به همین دلیل این دو کشور، روز گذشته در یک بیانیه مشترک خواستار ایجاد ساختار سیاسی فراگیر و مبارزه با تروریسم در افغانستان شدند.
این بیانیه پس از سفر چهارروزه شهباز شریف، نخستوزیر پاکستان به چین، اسلامآباد و بیجینگ با نشر بیانیهای روز شنبه، ۱۹ جوزا، بر ایجاد حکومت فراگیر در افغانستان و مبارزه جدی با تروریسم از سوی طالبان تأکید کردند.
در بیانیهی مشترک دو طرف، از طالبان خواسته شده است که این گروه با اتخاذ سیاستهای میانهرو به همسایگان خود احترام بگذارد.
در بخشی از این بیانیه همچنان خاطرنشان شده است که گروههای تروریستی نباید از قلمرو زیر حاکمیت طالبان علیه دیگر کشورها حملات هراسافگنانه سازماندهی کنند.
این نخستین مورد نیست که همسایگان افغانستان نگران سیاستهای طالبان در قبال کشورهایشان و در کل منطقه هستند؛ از زمان رویکار آمدن این گروه تاکنون، همواره همسایگان افغانستان برای تعامل مثبت و مسالمتآمیز طالبان با جهان تأکید کردهاند؛ اما سؤال اینجا است که چرا تعامل با طالبان دشوار است و چرا کشورها نمیتوانند در این زمینه به طالبان اعتماد کنند؟
در پاسخ میتوان گفت که باوجود تعهدات چین و پاکستان برای همکاری با طالبان، موانع متعددی بر سر راه روابط مسالمتآمیز طالبان با همسایگان افغانستان، بهخصوص پاکستان، تاجیکستان و برخی کشورهای دیگر وجود دارد. عمدهترین مسائل میان طالبان و همسایگان افغانستان ارتباط و حمایت این گروه از گروههای هراس افگن، عدم تمکین به حکومت همهشمول و رعایت نکردن حقوق بشر در افغانستان است. کشورهای همسایه افغانستان، از رشد روزافزون تروریسم نیز در هراساند و آن را تهدید جدی علیه کشورهایشان میدانند. در این میان اما طالبان ضعف جدی در جهت جلب حمایت کشورها دارند که در زیر مختصراً به مواردی میپردازم:
فقدان تجربه حکومتداری: گروه طالبان عمدتاً بیسواد و بیبهره از دانش روز هستند و تجربهای ادارهی کشور بهعنوان یک دولت را ندارند. این امر منجر به کمبود تخصص و تجربه در زمینههای مختلف، ازجمله دیپلماسی، اقتصاد و مدیریت کشور شده است. همچنان فقدان همین مهارتها، باعث به ناکارآمدی و سوء مدیریت در تعاملات با همسایگان و همچنان حل مسائل داخلی افغانستان شده است.
ایدئولوژی انعطافناپذیر: طالبان پایبندی سرسختانهی به تفسیری افراطی از اسلام دارند. این مسئله با برداشتهای دینی در بسیاری از کشورها، بهخصوص همسایگان افغانستان، همخوانی ندارد و باعث ایجاد ترس و نگرانی در میان کشورها شده است. به همین دلیل در خیلی از موارد درزمینههای دیگر نیز با دیگران به نتیجهای نمیرسند.
عدم تعامل با جامعه جهانی: طالبان هنوز از سوی هیچیک از کشورهای جهان به رسمیت شناخته نشدهاند. این امر آنها را از منابع و حمایتهای بینالمللی که برای بازسازی افغانستان و رسیدگی به چالشهای داخلی ضروری است، محروم کرده است. عدم به رسمیت شناختن بینالمللی همچنین انزوا طالبان را درصحنه جهانی افزایش داده و توانایی آنها را برای تعامل مؤثر با همسایگان و کشورهای دیگر نیز محدود کرده است.
تمرکز بر حفظ قدرت قومی: شواهد نشان میدهد که طالبان در درجه اول بر حفظ قدرت قومی تمرکز دارند. این مسئله مشکلات زیادی را در داخل افغانستان به بار آورده است. بسیاری از کشورهای همسایه افغانستان با اقوام ساکن کشور، اشتراکاتی دارند که ستم بر آنها را نمیتوانند بپذیرند. ازاینرو اقدامات طالبان در جهت سرکوب اقوام دیگر و همچنان تأکید بر حکومت تک قومی روابط این گروه با کشورهای همسایه را همواره تحت تأثیر قرار داده است.
حمایت از گروههای تروریستی: برخی از همسایگان افغانستان، مانند پاکستان، طالبان را به حمایت از گروههای تروریستی مانند تحریک طالبان پاکستان (TTP) متهم میکنند. هرچند به باور کارشناسان، پاکستان خود حمایتگر گروه های تروریستی در افغانستان بوده و همواره به حمایت از طالبان و دیگر گروههای هراس افگن متهم شده است اما در حال حاضر این مسئله دامنگیر خودش شده و طالبان را متهم به حمایت از گروههای تروریستی پاکستانی میکند. همین امر اعتماد میان پاکستان و طالبان را از بین برده است. از جهتی، به باور کارشناسان حمایت طالبان از گروههای تروریستی میتواند امنیت منطقه را بهطور کامل به خطر اندازد و ثبات کشورهای همسایه را تهدید کند.
نقض حقوق بشر: از زمان قدرتگیری طالبان، گزارشهای متعددی از نقض حقوق بشر توسط این گروه، ازجمله اعدامهای فراقانونی، غصب اموال مردم، سرکوب زنان و اقوام و نقض آزادی بیان، منتشر شده است. این اقدامات تصویر واقعی طالبان را برای جهان به نمایش گذاشته و باعث شده است که کشورها از ترس افکار عامهی داخلی خود کمتر به خود اجازه نزدیکی به این گروه را بدهند؛ زیرا نزدیکی کشورها میتوانند افکار عامه داخلی و جهانی را علیه آنها تحریک کند و مورد ملامت جهانی قرار گیرند.
بهصورت کل میتوان گفت که ضعفهای ذاتی طالبان، همراه با سیاستهای ناکارآمد این گروه، مانع از برقراری روابط مسالمتآمیز و همکاری مؤثر این گروه با همسایگان افغانستان بوده و تا زمانی که این ضعفها و مشکلات پابرجا باشد، طبیعی است که تعامل مثبت میان طالبان و کشورهای همسایه را کاهش داده و باعث افزایش فاصله و مشکلات بیشتر خواهد شد.