روز پنجشنبه و پس از هجوم شماری از کارمندان وزارت عدلیه طالبان به ساختمان تلویزیون تمدن برای بستن این رسانه، ساعاتی بعد کسی به نام “قاری برکت الله رسولی” که گفته می شود سخنگویی وزارت عدلیه طالبان را برعهده دارد، اعلام کرده که فعالیت تلویزیون تمدن به دلیل وابستگی به حزب «حرکت اسلامی افغانستان» متوقف میشود. وی در پستی در صفحه ایکس نوشت: «احزاب سیاسی در کشور ملغا اند و رسانههای متعلق به آنها نیز حق فعالیت ندارند.»
این مقام طالبان افزود که هیأتی از وزارت عدلیه طالبان به تلویزیون تمدن رفته و تصمیم این گروه را به مسوولان این رسانه اطلاع داده و اضافه کرده که مدرسه و دانشگاه خاتمالنبیین که متعلق به حزب لغوشده «حرکت اسلامی افغانستان» است نیز حق فعالیت ندارد. قاری رسولی ادعا کرده است که ساختمان این نهاد تحصیلی و آموزشی بر زمینهای غصبشده دولتی ساخته شده و بسته میشود.
با این وجود، در حالیکه در رد ادعای وزارت عدلیه طالبان، مسئول تلویزیون تمدن جواب مستند و قانع کننده ارائه کرده، اما با توجه به هجوم چند ماه قبل نیروهای استخبارات طالبان به تلویزیون تمدن و تهدید کارمندان این رسانه و همچنین وقایع اخیر پیش آمده برای این رسانه، نکاتی را که کارشناسان و کاربران در فضای مجازی مطرح نمودند، نتیجهگیری و در ذیل به آن اشاره میکنیم!
اول؛ وقتی فضای مجازی را مرتبط با این موضوع طی دو روز گذشته رصد میکردم، نگرش عموم مردم این است که اولین دلیل برخورد جدی و اقدام به مسدود ساختن تلویزیون تمدن و نهادهای آموزشی مرتبط با این رسانه؛ انتساب این مجموعه به جامعه شیعه افغانستان می باشد. بسیاری از کاربران این اقدام طالبان را با دستوری که در ولایت بامیان مبنی بر جمع آوری کتب فقهی اهل تشیع از مکاتب آغاز شده پیوند داده و به این باور اند که طالبان در تلاش محدود سازی بیشتر عقاید و باورهای اهل تشیع می باشد. اکثریت مطلق می گویند در حالیکه تمدن همواره فارغ از دایره مذهب و قوم و جناح فعالیت کرده و انعکاس خبری داشته، اما طالبان این رسانه را با توجه به انتساب آن به شیعیان مورد هجمه اتهامات قرار داده و اقدام به بستن آن کرده اند.
دوم؛ دلیل دیگری که بسیاری از کاربران و کارشناسان در زمینه اقدام طالبان علیه تلویزیون تمدن مطرح کرده اند؛ این است که طالبان تمدن را به عنوان رسانه اهل تشیع و منتسب به ایران می دانند. بعضی ها حتی مسائل سیاسی و موضوعات مانند تحت فشار گذاشتن ایران را برای عقب نشینی در مقابل خواستههای طالبان از جمله در قضیه سرکنسول افغانستان در مشهد که اخیرا اتفاق افتاده، مرتبط می دانند. بسیاری گفته اند که طالبان تلاش دارد از شیعیان و در کل مردم افغانستان به عنوان اهرم فشار برای رسیدن به خواستههای خود در برابر جهان و کشورها استفاده کند. اینکه این دیدگاه چقدر می تواند راست باشد، طی روزهای آینده همین موضوع پیش آمده در قبال تمدن می تواند یکی از نمونه های تجربی باشد.
سوم؛ بعضی ها یکی از دلایل دیگر برخورد با تمدن را، تلاش این رسانه برای بازتاب و انعکاس خواسته های اهل تشیع عنوان کرده که اثرگذاری فوق العاده بر افکار عمومی داشته است. بسیاری گفته اند که تمدن در طول سه سال گذشته با بازتاب واقعیت های جامعه از جمله خواست شیعیان از حکومت طالبان که هرگز آن را متوقف نکرد، به عنوان سخنگوی جهانی شدن عمل کرده است. به گفته بسیاری از مردمان کشور، تلاش طالبان بر این استوار است که تمدن دیگر منعکس کننده این خواستهها نباشد.
چهارم؛ مورد دیگری که بسیاریها بر آن انگشت نهاده و مطرح کرده اند؛ موضوع نفی هرگونه تفاوت فکری، سیاسی و عقیدتی می باشد که از سوی طالبان صورت میگیرد. من نظرات شماری زیادی را خواندم که بر این مسئله تاکید کرده بودند که دلیل اصلی بستن تمدن یعنی تلاش برای طالبانی کردن جامعه می باشد. بسیاری حتی با کنایه نوشته بودند که رسانهها مستقل مانند تمدن با وجود پذیرش قوانین سفت و سخت گروه طالبان در سه سال گذشته، اما به خاطر اینکه در باور مذهبی و عقیده میان طالبان و مسئولان رسانهی امثال تمدن با این گروه اختلاف فکری وجود دارد، این مسئله سبب فشار و بستن رسانهها شده و در ادامه نیز خواهد شد.
البته فارغ از دیدگاه کارشناسان و کاربران، موضوعی که مطرح است، اینکه بدون شک بحث حزبی بودن از تمدن کاملا منتفی است. زیرا آیت الله محسنی قبل از تاسیس این رسانه از رهبری و بدنه حزب استعفا داده بود. البته ادعای سخنگوی وزارت عدلیه طالبان هم یا بی خبری است یا مغلطه برای فریب که به نظر همه آن را متوجه شدند.
اما نکته مهم اینکه اگر مسئله بر پس گرفتن زمینهای توزیع شده از سوی حکومتهای گذشته مطرح باشد، چرا باید زمینهای توزیع شده برای بسیاری از پشتونها که طی دهههای گذشته به صورت غیر قانونی در اکثر نقاط کشور به نام ناقل و … توزیع شده، پس گرفته نشود. زیرا ادعا این است که حکومت اسلامی است و عدالت محور؛ چرا باید این کار صورت نگیرد!؟
از سوی هم اگر طالبان فقط دنبال بهانه برای نابودی آنانی نیست که با آنان اختلاف فکری، سیاسی و عقیدتی دارند؛ همین قصه غصب زمین ملاتره خیل کجا رسید؟ داستان تلویزیون ژوندون چی شد؟ بعد هم مگر بین زمین غصب شده از سوی ملا ترهخیل و زورمندان قبیله گرا با خرید زمین از سوی تمدن و نهادهای فرهنگی مستقل دیگر که در ۲۰ سال گذشته به قول معروف نه تنها در هیچ دسترخوان حکومت شریک نبودند که با سلام و صلوات از کنار حکومت عبور میکرد تا برای شان دوسیهی از سوی رقبا و مخالفان درست نشود، کدام آدم است که نفهمد که تفاوت وجود ندارد؟ فکر نکنم کسی فریب این مسئله را بخورد و به آیت الله محسنی که برای خدمت و ساختن آخرت خود و مردمان کشور از دنیای سیاست و کیاست گذشتند، برچسب ناحق مطرح شده را بزنند. همه می دانند که قصه جای دیگر است.
نکته آخر هم اینکه؛ وقتی طالبان حرف از بازپس گیری زمین میزنند؛ همین حالا در نقاط مختلف افغانستان نهادهای فرهنگی و مدارس دینی با مدیریت افراد و اشخاص حقیقی و حقوقی با زمینهای که از دولت میگیرند، در حال ساخت مساجد و مدارس هستند. خوب این معنی اش چیست؟ چرا نهاد شیعی که از پول و امکانات خود نشرات دارد و فعالیت می کند بسته شود، اما مراکزی که دنبال افراط گرایی هستند، گسترش یابد؟