افغانستان ازجمله کشورهایی است که تغییرات اقلیمی به هر نحو آن، تأثیرات زیانباری بر این کشور میگذارد.
گاهی براثر خشکسالی و گاهی براثر بارانها و برفباری بیموقع، مردم افغانستان دچار آسیبهای فراوانی میشوند که از آن جمله میتوان به جان باختن زنان و کودکان، افزایش بیجاشدگان، کاهش مالداری و دامداری و از بین رفتن هزاران هکتار زمین زراعتی در افغانستان اشاره کرد.
در زمان خشکسالی، بهطورمعمول مردم به کمبود آب برای زراعت و کشاورزی و حتا برای آشامیدن روبرو هستند، در زمان برفباری دچار برفکوچ و یا بهمن میشوند و در زمان بارندگی بیموقع، مردم افغانستان دچار سیلاب میگردند که در همهی این موارد، شماری جانشان را از دست میدهند، شماری زمینهای زراعتی و برخی همخانه و مواشیشان از بین میرود. به اساس اطلاعات سازمان ملل، افغانستان ششمین کشوری است که بیشترین آسیبپذیری و کمترین آمادگی را در برابر تغییرات اقلیمی دارد.
امسال، بار دیگر در پی بارشهای سیلآسا، افغانستان شاهد این چالش بود. این بار، براثر سیلابها در بسیاری از ولایات افغانستان، مردم آسیبهای فروانی جانی و مالی دیدهاند. در سیلاب روز جمعه تنها در ولایت بغلان بیش از ۳۰۰ تن جان باختند و ۱۵۰۰ خانه ویران شده است. همینگونه ولایات غور، فراه، هرات، تخار، بدخشان، سرپل و فاریاب در چند روزی گذشته شاهد سیلابهای مدهش بوده که به اثر آن دهها تن جانشان را از دست دادند، هزاران خانه ویران شده و هزاران هکتار زمین نیز تخریب گردیده است.
این رویداد تلخ، بار دیگر زنگ خطر را به صدا درآورد و نشان داد که زیرساختها در افغانستان بیشازپیش ضعیف و ناکارآمد است.
به باور آگاهان، خشکسالیهای پیدرپی، افغانستان را در آستانهی یک فاجعه انسانی قرار داده است، اما این کشور در عین خشکسالی، شاهد بارشهای سیلآسا نیز هست؛ تناقضی که جان مردم را میگیرد وزندگیها را از بین میبرد.
بارشهای اخیر، درحالیکه میتوانست نویدبخش طراوت و سرسبزی سال پیش رو باشد، به سیلابی مرگبار تبدیل شد. سیلابها، جادهها را مسدود کرد، شماری از خانهها را ویران نمود و قسمتی از زمینهای زراعتی را نیز از بین برد.
آگاهان امور به این باوراند که عمدهترین دلیل اینهمه آسیب، برمیگردد به نبود زیرساختهای لازم در افغانستان. متأسفانه، فقدان زیرساختهای مناسب، کشور را در برابر بلاهای طبیعی بهشدت آسیبپذیر کرده است. نبود کانالهای زهکشی، چکدمهای مدیریتکننده و دستگاههای هشدار پیشهنگام، سیلابها را به قاتلان بیرحم مردم افغانستان تبدیل کرده است.
قسمت اعظمی از وضعیت کنونی نتیجهی عملکرد بیست سال گذشته است. متأسفانه در بیست سال نظام جمهوریت فساد و ظاهرگرایی به حدی بالاگرفته بود که مسئولان بیش از اینکه به نظارت برکارهای زیربنایی بپردازند منتظر بودند تا زودتر آن را به پایان برسانند و عکس و فیلم آن را منتشر کنند. از سوی دیگر مردم نیز چنان دل به دولت خوش بودند که انگار دولت قرار بوده حتی آبروهای خانه مردم را هم در زمستانها باز کند. درحالیکه درگذشته همین مردم بسیاری از کارهایشان را با اشتراک عمومی خودشان انجام میدانند.
قبل سرازیر شدن سیلابها مردم به جویکاری و پاک کاری کانالها میپرداختند و در قسمت باز کردن آب راهها بدون انتظار از دولت تلاش میکردند کاری که بچههای فیلم نظام جمهوریت به مردم یاد داد بیتفاوتی و سهلانگاری توأم با امید کاذب بود.
بااینحال فاجعه سیلابهای اخیر، بار دیگر ضرورت سرمایهگذاری در زیرساختهای افغانستان را بهوضوح نشان میدهد. ساخت چکدمها، کانالهای زهکشی و دستگاههای هشدار پیشهنگام و اطلاعرسانی و همکاری مردم میتواند جان انسانها را نجات دهد و از خسارات مالی هنگفت جلوگیری کند.
اما فراتر از زیرساختها، نیاز به یک برنامهریزی جامع برای مدیریت منابع آبی در افغانستان است. خشکسالی و سیلاب، دو روی یک سکه هستند که هر دو از سوء مدیریت منابع آبی نشأت میگیرند؛ زیرا با مدیریت پایدار منابع آبی، نهتنها از وقوع سیلابها جلوگیری میشود، بلکه به حفظ آب در دوران خشکسالی نیز کمک میکند. این امر نیازمند همکاری بینالمللی و سرمایهگذاری در آموزش و افزایش آگاهی در مورداستفاده صحیح از آب است.
متأسفانه با رویکار آمدن دوباره گروه طالبان در افغانستان، این کشور در انزوای کامل جهانی قرارگرفته و بسیاری از فرصتهایش را برای بازسازی و آبادی زیرساختها از دست دادهاست. طالبان با یکهتازی همانگونه که شرایط را برای مردم افغانستان دشوار کردهاند، با سو استفاده از کمکهای بشردوستانه و همینگونه بیاعتمادی گسترده، دست بسیاری از کشورها را از کمک به مردم افغانستان کوتاه کردهاند.
آشکار است که افغانستان بهتنهایی قادر به مدیریت اتفاقات ناشی از تغییرات اقلیمی نیست و نیاز جدی به حمایتهای جهانی دارد و تا زمانی که طالبان در افغانستان حاکم باشند، بدیهیاست که هرروز کمکهای جهانی کمتر خواهد شد و مردم افغانستان همچنان از کوچکترین تغییرات اقلیمی آسیبهای بیشماری خواهند دید.