چند روز قبل ضمیر کابلوف نماینده ویژه روسیه در امور افغانستان از پیشنهاد حذف طالبان از فهرست سازمانهای تروریستی از سوی روسیه خبر داده بود و گفته بود که وزارت خارجه و دادگستری روسیه پیشنهاد حذف طالبان را از فهرست گروه های تروریستی به رئیس جمهور این کشور ارائه کرده تا با این کار زمینه شناسایی طالبان فراهم شود. چند روز پس از این اظهارات، ولادیمیر پوتین رییس جمهور روسیه در سفر به ازبکستان و در پاسخ به پرسش خبرنگاران در مورد چگونگی ارتباط روسیه با طالبان گفت: «این ارتباط باید به نحوی ایجاد شود، آنها کسانیاند که یک کشور و قلمرو را کنترل میکنند.» پوتین افزود که افغانستان مسائلی دارد که انکارناپذیر است و بر همه آشکار است. وی همچنین ضمن اشاره بر ارتباط با طالبان تاکید کرد که وزارت دادگستری روسیه پرونده حذف نام امارت اسلامی از فهرست گروههای تروریستی را برای او فرستاده است.
چرخش روسیه برای نزدیکی بیش از حد با طالبان و حذف طالبان از فهرست گروههای تروریستی و زمینهسازی برای شناسایی این گروه به عنوان حاکم افغانستان برای بسیاری در شرایط کنونی غیر مترقبه و پرسش برانگیز می باشد؛ هرچند که این ارتباط و نزدیکی بین طالبان و روسیه موضوع جدیدی نیست. ولی چرخش یکباره و پیش رفتن تا مرز شناسایی احتمالی، قطعا پرسشهای را برای بسیاری خلق کرده و اینکه چه چیزی باعث این امر شده و چرا روسیه تا این حد تلاش دارد به طالبان نزدیک شود و برای این گروه امتیاز دهد؟ برای تبیین این مسئله چند نکته قابل توجه است:
اول اینکه رقابت بین روسیه و آمریکا به طور قطع در این موضوع نقش ویژه ای را ایفا میکند. هر دو کشور سعی دارند تا تأثیر و تعاملات خود را در افغانستان تقویت کنند و منافع خود را حفظ نمایند. هر دو کشور به دنبال کسب تأیید و همکاری حکومت طالبان هستند. اما در عین حال، دو کشور با دیدگاهها و منافع متفاوتی در این زمینه عمل میکنند. یکی بسته های دالر برای نزدیکی ارسال میکند و دیگری با امتیاز دادن سیاسی در تلاش تعامل است.
نکته دیگر اما، روسیه به عنوان یک قدرت منطقهای، به دنبال تقویت نفوذ خود در منطقه خاورمیانه و آسیای مرکزی است. تصور سیاسون روسیه بر این است که خیز روسیه برای به رسمیت شناختن حکومت طالبان، به این کشور، این امکان را میدهد که در فرآیندهای صلح و تعاملات منطقهای در افغانستان نقش فعالتری داشته باشد و مصالح و منافع خود را بهتر به دست آورد.
مورد مهم دیگر هم اینکه روسیه تلاش دارد با امریکا در منطقه رقابت کند. در حالیکه امریکا، به عنوان یک قدرت جهانی، به دنبال حفظ تسلط خود در جهان است و تلاش میکند تا امتیاز به رسمیت شناخته شدن حکومت طالبان، بدست کشورهای رقیب و متخاصم با امریکا کمایی نگردد. اما روسیه میخواهد این هژمونی امریکا را به چالش بکشد. در حالیکه تلاش دارد با اهرم هایی که در دست دارد، قبل از رسمیت بخشی به حکومت طالبان، به وسیله نفوذ خود در سازمان ملل ضمانتهای لازم در خصوص برآورده شدن سیاست های اعلامی و اعمالی خودش در افغانستان را به دست آورد. اما روسیه تلاش دارد این سیاست آمریکا را با نزدیک شدن به طالبان و شناسایی احتمالی به چالش بکشد.
البته روسیه با توجه به سیاست خارجی فعلی خود، چندین دلیل دیگر هم برای نزدیکی به طالبان و تمایل برای به رسمیت حکومت طالبان در افغانستان دارد. که میشود آن را به صورت فهرستوار برشمرد:
۱. مبارزه با تروریسم: روسیه نگران استفاده افراطیون و گروههای تروریستی ضد منافع این کسور از خاک افغانستان به منظور تهدید امنیت خود است. روسیه در گذشته شاهد فعالیتهای تروریستی در مناطق همجوار خود بوده و به همین دلیل، تمایل دارد که با هر گروهی که قادر به کنترل و مقابله با گروههای تروریستی ضد منافه این کشور باشد، همکاری کند. خواه این حاکمیت طالبان باشد یا نظام غیر آن.
۲. مبارزه با مواد مخدر: افغانستان یکی از بزرگترین تولیدکنندگان مواد مخدر در جهان است و روسیه به عنوان یکی از کشورهای عبور و مبدأ مسیرهای قاچاق مواد مخدر، به شدت تحت تأثیر قاچاق این مواد قرار دارد. حکومت طالبان در یکی دو سال گذشته حالا به صورت نمادین یا واقعی، تلاشهایی برای کنترل تولید و بعضا قاچاق مواد مخدر در افغانستان انجام داده است. از این رو روسیه امیدوار است که با به رسمیت شناختن حکومت طالبان، بتواند در مقابله با قاچاق مواد مخدر همکاری این گروه را به عنوان یک دولت با خود داشته باشد.
۳. منافع اقتصادی: روسیه به دنبال توسعه روابط اقتصادی با افغانستان است. با توجه به تحریمهای اعمالی علیه روسیه از سوی کشورهای غربی، تجارت با کشورهای شرقی و سرمایهگذاری و استفاده از منابع طبیعی و بازارهای جدید، برای روسیه جذاب است.
حکومت طالبان نیز به دنبال جذب سرمایهگذاری خارجی است و روسیه میتواند یک شریک قابل اعتماد برای آنها باشد. در سه سال گذشته هم با توجه به صادرات چند صدهزار تن تیل و مشتقات نفتی روسیه به افغانستان، این کشور نیم نگاهی اقتصادی به افغانستان همچنان دارد.
۴. تأثیرگذاری در منطقه: روسیه به عنوان یک قدرت منطقهای، به دنبال تأثیرگذاری در منطقه خاورمیانه و آسیای مرکزی است. همانطوریکه جنگ و تقابل فعلی در جهان جنگ اقتدار و عظمت است؛ روسیه در تلاش رقابت با غرب بر سر هژمونی و تاثیری گذاری سیاست خود در منطقه و جهان است. روسیه تصور میکند که به رسمیت شناختن احتمالی حکومت طالبان، به این کشور این امکان را میدهد که در فرآیندهای صلح و تعاملات منطقهای از جمله افغانستان نقش فعالتری داشته باشد و هژمونی اقتدار خود را تثبیت کرده و مصالح خود را بهتر تامین کند.
نکته پایانی اینکه، هرچند هنوز بحث به رسمیت شناختن حکومت طالبان در دستور کار سازمان ملل و کشورهای منطقه و فرامنطقه به صورت جدی آن قرار نگرفته است؛ زبرا بسیاری از کشورها هنوز منتظر استدلالها و تضامین واضح برای بسیاری از موارد حل ناشده برای تعاملات آینده با طالبان هستند. مسائل چون برقراری حکومت مشارکتی برای ختم کامل بحران، تامین حقوق زنان، اعاده حق تحصیل دختران، و تامین حق آزادی بیان، حقوق مدنی شهروندان افغانستان و قطع ارتباط طالبان با گروه های افراطی همچون القاعده میباشد؛ از موارد مهمی است که کشورها انتظار دارند طالبان آن را اجرایی و در دستور کار قرار دهد تا زمینه شناسایی این گروه در دستور کار قرار گیرد.
اما باید گفت که طالبان برای تعامل با جهان و شناسایی از سوی کشورها نیاز به بازبینی سیاست خود دارد. طالبان با توجه به تجارب حکومت های پیشین افغانستات بهتر است برای حفظ منافع ملی افغانستان راه تعامل با کشورهای همسایه و منطقه را به جای نزدیکی با کشورهای غربی و آمریکا در پیش گیرد. طالبان نباید سیاست شان را به بستههای دالر هفته وار امریکا گره بزند. از سوی دیگر و نکته مهم اینکه نزدیکی با آمریکا و یا گام روسیه برای شناسایی طالبان به عنوان حاکم مطلق در افغانستان، پایان ماجرا نیست. زیرا هیچ کس نمیتواند حقوق اساسی همه اقوام و مذاهب موجود در افغانستان را نادیده بگیرد و اقدام به دور زدن مردم و به رسمیت شناخته شدن طالبان نماید. اگر این کار بدون تامین خواستههای اقشار مختلف و مذاهب افغانستان صورت گیرد، از یکسو پشت کردن به خواستههای اساسی مردم افغانستان است؛ از سوی هم با توجه به تاریخ چند دهه گذشته نمی تواند پایان تنش سیاسی در کشور باشد.