در جایی که آمار اوسط مطالعه در افغانستان کمتر از یک دقیقه است. این در حالی است که این آمار، در ژاپن ۹۰ دقیقه، در انگلستان ۵۵ دقیقه، در آمریکا۲۰ دقیقه و در ترکیه و مالزی۵۵ دقیقه است.
چرا آمار مطالعه و کتابخوانی در افغانستان بیش از حد پایین است؟ چرا مردم ما کتاب نمیخوانند؟
در این یادداشت کوتاه کوشش میکنم مروری گذرای به شماری از علل و عوامل این امر داشته باشم:
بیسوادی
نخستین علت پایین بودن آمار سرانه مطالعه در افغانستان، بیسوادی است. مطابق آمارهایی که وزارت معارف افغانستان در دورهی جمهوریت ارایه کرده است، ۴۴ درصد جمعیت بالای ۱۵ سال افغانستان باسواد و حدود ۶۰ درصد دیگر آن بیسواد میباشند.
وقتی ۶۰ درصد جمعیت یک کشور بیسواد بوده و توانایی خواندن و نوشتن را نداشته باشد، نباید توقع داشت که آمار اوسط مطالعه در آن کشور با آمار مطالعه و کتابخوانی ژاپن، ترکیه، انگلستان، مالزی و آمریکا قابل مقایسه باشد.
فقر
دومین علت پایین بودن آمار مطالعه در افغانستان، فقر است. بر اساس گزارشی که سازمان ملل در سال ۲۰۲۲ ارایه کرده است، تعداد افغانستانیهای زیر خط فقر به ۳۴ میلیون نفر از جمعیت ۴۰ میلیون نفری میرسد. دیدهبان حقوق بشر گفته است که ۹۰ درصد از جمعیت این کشور در ناامنی غذایی به سر میبرند.
وقتی ۹۰ درصد جمعیت یک کشور از فقر و ناامنی غذایی رنج ببرند، طبیعی است که اولویت اصلی شان رسیدگی به درد شکم میباشد نه کتابخوانی و مطالعه. کتابخوانی و مطالعه برای شان یک امر تجملی به نظر میرسد که در اولویت قرار ندارد.
استبداد
در حال حاضر در افغانستان یک رژیم استبدادی حاکم است. رژیمهای استبدادی در سراسر دنیا، از جمله در افغانستان، با کتاب و کتابخوانی مشکل دارند و به آن به چشم یک تهدید مینگرند. نقل میکنند که باری یکی از نمایندگان ولایت کندهار نزد سردار محمد هاشم خان، عموی بزرگ ظاهر شاه، میرود و از ایشان خواهش میکند که عبدالهادی داوی را که روشنفکر و دانشمند است و در زندان به سر میبرد، رها کند. سردار در پاسخ میگوید: «عبدالهادی داوی به خاطری که دانشمند است باید در زندان بماند.»
این نگاه رژیمهای استبدادی به کتابخوانان و اهل مطالعه در افغانستان است. همین اکنون نیز گفته میشود که طالبان دستور دادهاند جز کتابهای دینی، بقیهی کتابها از فروشگاهها جمعآوری و مصادره گردند.
وقتی حکومتها چنین نگاه منفی و تهدیدآمیز به اهل مطالعه و کتاب داشته باشد، طبیعی است که آمار مطالعه در آن کشور به کمتر از ۱ دقیقه میرسد.
جامعه روستایی
افغانستان کشوری است که اکثریت باشندگان آن را روستاییان و مردم فقیر و تهیدست تشکیل میدهند. جامعه روستایی افغانستان نسبت به فرهنگ کتابخوانی نگاه خوب ندارد. آنها کتابخوانی را اکثرا انحراف فکری و تهدیدی برای سلامت اخلاقی جامعه تصور کرده و کوشش میکنند که اعضای خانواده شان را از کتابها دور نگهدارند.
نمونهی تیپیک یک آدم روستایی، ملاحسن آخند، رییسالوزرای طالبان، است. وحید مژده نقل میکند که باری او در ضرورت جمعآوری کتابها از کتابفروشیها و بستن رسانههای چاپی گفته بود که در همه عمر خود حتا یک صفحه روزنامه نخوانده است.