پیمان دفاعی ۱۰ سالهای که میان ایالات متحده آمریکا و هند به امضا رسیده، یکی از مهمترین تحولات ژئوپلیتیکی در منطقه هند و اقیانوس آرام طی سالهای اخیر بهشمار میرود. این توافق نهتنها نشانهای از تعمیق همکاریهای نظامی میان دو قدرت بزرگ است، بلکه در سطحی کلانتر بازتابدهنده تغییر توازن قدرت در آسیا و واکنش مستقیم به تحولات ناشی از صعود چین و رقابتهای ژئواستراتژیک جدید در قرن بیستویکم است.
در ظاهر، این پیمان بر سه محور اصلی استوار است: هماهنگی نظامی، تبادل اطلاعات و همکاریهای فناورانه. با این حال، در عمق خود، حامل پیامی روشن برای بازیگران منطقهای و جهانی است: ایالات متحده در حال تحکیم محور هند–آمریکا بهعنوان رکن اصلی سیاست بازدارندگی در برابر چین است. از سوی دیگر، هند نیز با امضای چنین توافقی عملاً موقعیت خود را از یک بازیگر سنتیِ غیرمتعهد، به یک شریک استراتژیکِ غرب ارتقا داده است.
۱. پیشزمینه راهبردی پیمان
در دو دهه گذشته، روابط دفاعی میان واشنگتن و دهلینو روندی صعودی داشته است. از توافق هستهای غیرنظامی در سال ۲۰۰۸ تا عضویت هند در گروههای امنیتی نظیر QUAD (چهارجانبه امنیتی شامل آمریکا، ژاپن، استرالیا و هند)، نشانههایی آشکار از نزدیکی فزاینده این دو قدرت دیده میشود. با این حال، امضای پیمان ۱۰ ساله کنونی، سطح این روابط را از همکاری موردی به چارچوبی بلندمدت و ساختاریافته ارتقا داده است.
امضای این پیمان در حاشیه نشست آسهآن در مالیزیا نیز معنادار است؛ چرا که آسهآن بهعنوان یکی از صحنههای اصلی رقابت قدرتها در جنوب شرق آسیا شناخته میشود. حضور و فعالیت نظامی چین در دریای جنوبی چین، نگرانیهای فزایندهای را در کشورهای منطقه و در غرب ایجاد کرده است و چنین پیمانی میتواند بهمنزله پاسخ مستقیم به این تحرکات تلقی شود.
۲. اهداف و انگیزههای دو طرف
از منظر آمریکا، هدف اصلی این توافق تثبیت حضور نظامی و نفوذ سیاسی در آسیای جنوبی و اقیانوس هند است. واشنگتن طی سالهای اخیر دریافته که بدون حضور فعال هند، مهار چین در حوزه هند و اقیانوس آرام امکانپذیر نیست. ایالات متحده با اتکا به توان انسانی، موقعیت جغرافیایی و نفوذ هند در آسیای جنوبی، در پی ایجاد یک ستون منطقهای برای استراتژی «محور به آسیا» (Pivot to Asia) است.
برای هند نیز این پیمان پاسخی به دغدغههای امنیتی فزاینده در مرزهای شمالی و شرقی است. دهلینو در سالهای اخیر با درگیریهای مرزی مستقیم با چین (در لداخ و آروناچال پرادش) روبهرو بوده و از افزایش حضور چین در اقیانوس هند و سرمایهگذاریهای آن در پاکستان (در قالب طرح کمربند و جاده) احساس تهدید میکند. همکاری نزدیکتر با آمریکا برای هند بهمنزله دسترسی به فناوریهای پیشرفته نظامی، سامانههای اطلاعاتی و دفاعی مدرن و تقویت توان بازدارندگی است.
۳. پیامدهای منطقهای
این پیمان بدون شک معادلات امنیتی در آسیا را دگرگون خواهد کرد. نخستین تأثیر آن بر چین است. پکن این توافق را بخشی از حلقه محاصره استراتژیکی آمریکا تلقی خواهد کرد. چین طی سالهای اخیر نسبت به همکاریهای دفاعی میان کشورهای منطقه – از جمله QUAD و AUKUS – واکنشهای تندی نشان داده و احتمالاً نسبت به این پیمان نیز موضع مشابهی اتخاذ خواهد کرد. در نتیجه، تنشهای نظامی و سیاسی در مرزهای هند–چین و در آبهای اقیانوس هند ممکن است افزایش یابد.
پاکستان نیز از این تحول متأثر خواهد شد. روابط سنتی نزدیک میان پاکستان و چین و رقابت تاریخی دهلینو–اسلامآباد سبب میشود که این کشور، امضای پیمان هند–آمریکا را تهدیدی مستقیم علیه موازنه نظامی در جنوب آسیا بداند. احتمال دارد پاکستان در واکنش، وابستگی خود به چین را بیشتر کرده و همکاریهای نظامی با پکن و حتی روسیه را گسترش دهد.
از سوی دیگر، روسیه که دههها تأمینکننده اصلی تسلیحات هند بوده، در برابر چرخش آشکار دهلینو به سمت واشنگتن در موقعیتی دشوار قرار گرفته است. هرچند هند همچنان در پی حفظ توازن در روابط خود با مسکو است، اما روند کنونی نشان میدهد که محور همکاریهای دفاعی هند به تدریج از روسیه به آمریکا منتقل میشود.
۴. پیامدهای بلندمدت
در بلندمدت، این پیمان میتواند زیرساختهای امنیتی و فناورانه هند را بهشدت ارتقا دهد و جایگاه این کشور را بهعنوان قدرت نظامی برتر جنوب آسیا تثبیت کند. در عین حال، هند از طریق این همکاری، به شبکه جهانی تولید و تبادل فناوریهای نظامی غربی دسترسی پیدا میکند؛ امری که میتواند شکاف فناورانه میان دهلینو و پکن را تا حدی کاهش دهد.
اما از منظر منفی، چنین پیمانی خطر دو قطبی شدن بیشتر منطقه را در پی دارد. کشورهای جنوب شرق آسیا که تلاش دارند میان چین و آمریکا تعادل برقرار کنند، اکنون در معرض فشار بیشتری برای انتخاب موضع قرار خواهند گرفت.
همچنین احتمال بروز مسابقه تسلیحاتی جدید در منطقه افزایش مییابد.
۵. جمعبندی
به طور کلی، پیمان دفاعی ۱۰ ساله میان هند و آمریکا را میتوان بخشی از استراتژی گستردهتر واشنگتن برای مهار چین و بازآرایی نظم امنیتی آسیا دانست. این توافق برای هند فرصت بزرگی در راستای تقویت توان نظامی و بینالمللی است، اما در عین حال، خطر گرفتار شدن در رقابتهای ژئوپلیتیکی میان قدرتهای بزرگ را نیز در بر دارد.
در نهایت، موفقیت این پیمان به توان دو کشور در مدیریت پیامدهای منطقهای آن بستگی دارد. اگر بتوانند همکاری را در چارچوبی باز و چندجانبه حفظ کنند، ممکن است به ثبات و بازدارندگی کمک کند؛ اما در صورت تبدیل شدن به محور تقابل با چین و پاکستان، میتواند آتش رقابتهای نظامی در آسیا را شعلهورتر سازد.