پرتو نادری شاعر، نویسنده و پژوهشگر مشهور کشور، امروز ۷۲ ساله شد. پرتو نادری بدون شک که بر اکثریت شاعران و نویسندگان، جایگاه استادی دارد و از این جهت برای همه قابل احترام است. او در دل چندین نسل جایگاه ویژه دارد و همه او را دوست میدارند.
پرتو نادری متولد سال ۱۳۳۱ هجری آفتابی است. او زادهی شهر بدخشان و در قوم تاجیک میباشد. استاد پرتو نادری شاعر، نویسنده، طنز نویس و پژوهشگری است که تا کنون آثار بیشماری در زمینه های مختلف از وی به چاپ رفته است. آثار پرتو نادری به زبانهای کردی و انگلیسی ترجمه شده اند.
به قول آقای استاد پرتو نادری، زندگی وی پر از فراز ها و فرودهایی بوده است که وضعیت سیاسی کشور، بر نگرش های او در زمینه سیاست و ادبیات تاثیر فراوانی داشته است. او میگوید با آن هم هیچگاهی عضویت رسمی هیچ جریان سیاسی چپ و راست را نداشته است.
پرتو نادری تنهایی را دوست دارد او میگوید :« تنهایی گاهی برای من لذت بخش تر از هر چیز دیگریست. در تنهایی ذهنم پر میشود از تخیلاتی که مرا به سوی پرواز فرا میخواند.» همواره در نوشتههای آقای نادری شما متوجه میشوید که دریا و ستارهها حضور فعالانه دارند. او میگوید کودکی هایم را با دریا و گویی با پریهای دریایی سپری کرده ام.
ای کوه بلند پر غرورم تکسار
ای اوج کبود بی عبورم تکسار
من صخره ء داغدار دامان توام
از دیده ء تو اگرچه دورم تکسار
شاعران و نویسندگان بیشماری، استاد پرتو نادری را روایتگر قصهها و غصههای چندین نسل میدانند. آنها همواره از رفاقت صمیمانه، بیآلایش، رفیقانه و عیارانهی استاد پرتو نادری سخن میگویند. شماری از نویسندگان و شاعران کشور گاه او را پرکارترین پژوهشگر و بهترین شاعر صدا میزنند.
استاد پرتو نادری تا کنون ۴۲ اثر خویش را روانه چاپ کرده است. حتا گاهی میشود آدم در فکر فرو میرود، مگر ممکن است یک انسان این همه اثر ارزنده را در زندگی بنویسد؟ بلی ممکن است و از دست کسانی برمیآید که صاحب اندیشه و قلم هستند، کسانی که حاکم اند بر ادبیات، پژوهش و مسلما که با صداقت و صمیمیت تمام قلم میزنند. کسانی که از تلاشهای پیگیر خسته نمیشوند و روایتهای جامعه، خود و ماحول شان را در هر نثر و شعری، شاعرانه و ظریفانه مینویسند. بلی آنها نمونههای بیشماری دارند و یک نمونه بلند این کارهای ارزشمند، استاد پرتو نادری است.
به تازگی شماری از شعر های مجموعهی « دهان خون آلود آزادی» استاد پرتو نادری به زبان کردی زیور چاپ یافته است. این مجموعه ۹۰برگ دارد و جناب آقای قرهداغی زحمت ترجمه شعر های استاد پرتو نادری را کشیده است. این مجموعه در تیراژ ۵۰۰ نسخه نشر گردیده است.
الا ای آسمان هیچ بر دوش
گرفته بیکرانی را در آغوش
زمین رستنگه خون است و آتش
تو هم چیزی بگو مغرور خاموش!
پرتو نادری
من خودم را در جایگاهی نمیبینم که در پیوند به چیستی و چراییهای شعر استاد پرتو نادری، این یل گردن فراز لعلهای بدخشان، سخن گویم. هرچند که شماری از مجموعههای استاد را خالصانه خوانده ام. من در جایگاهی نیستم که بر شعر، پژوهش و طنزهای استاد حرف و حدیثی داشته باشم؛ از این جهت مرا معذور بدارید. این نوشته من، فقط برای پاسداری از استاد پرتو نادری است که در زمینه های مختلف تا کنون، با صلابت قلم زده است.
یکی دیگر از دلایلی که خواستم این را بنویسم آن است که همواره ما در پیوند به کسانی مینویسم که دیگر در میان ما، حضور ندارند. یعنی مرگ، آن برف نارفیق زندگی، پشت بام او نشسته و دیگر در بین مان حضور ندارد. به آن دلیل خواستم اندکی هرچند نامرتب و نامنظم، در پیوند به استاد بنویسم. چیزی که در بایگانی ذهنم از استاد داشتم آنرا بنویسم.
نکتهای مهم دیگر این است که پاسداری از همه شخصیتهای علمی و فرهنگی را جز وظایف اساسی و اصلی خویش میدانم. این پاسداری از آن جهت برای من/ما ارزشمند است که آنها در غنامندی زبان و ادبیات مان، نقش آفتاب گونه داشتهاند. در دل تاریکیها، صبورانه و صمیمانه قلم زدهاند. نگذاشتند این چراغ که از مولانا و فردوسی و خلیلی و حافظ و بیدل و دیگران تا امروز رسیده است، خاموش بماند.
در پایان به نمایندگی از خانواده روایت، زادروز استاد را گرامی میدارم. زندگی سرشار از داشتههای مادی و معنوی برای استاد تمنا داریم و از آن جهت که من صلاحیت این را بر خویش نمیبینم که در پیوند به نوشتههای او بپردازم از استاد پوزش میطلبم.