بحران را معادل واژه انگلیسی (crisis) در نظر میگیرند که ریشه یونانی آن (krisis )به معنی نقطه عطف در بیماری است.
بحران وضعیتی است که نظم سیستم اصلی یا قسمت هایی از آن سیستم های فرعی را مختل کرده و پایداری آن را بر هم میزند؛ به عبارت دیگر، بحران حادثهای است که در اثر رخدادها و عملکردهای طبیعی و انسانی به طور ناگهانی به وجود می آید و سختی و خسارت را به یک مجموعه یا جامعهی انسانی وارد می کند و بر طرف کردن آن نیاز به اقدامات و عملیات اضطراری و فوق العاده دارد. پژوهشگران میگویند بحران میتواند فرهنگی، سیاسی، اقتصادی و اجتماعی باشد، اگر بحران به خوبی مدیریت نشود میتواند به بحرانی دیگر تبدیل شود بنابراین یک مدیر برای مدیریت بحران باید دارای قدرت پیش بینی، پیشگیری، مقابله، ترمیم و بازگشت به حالت قبل از بحران داشته باشد.
چیزیکه که ما درین نوشته به بحث میگیریم بررسی عملکرد پیامبر بزرگ اسلام «ص» و مدیریت بحران آن در شرایط بحرانی می باشد که پیامبر« ص» با ظرافت های مدیریتی با الهام گیری از مکتب الهی نقش راه را ترسیم نمود.
زندگی پیامبر «ص» از ابتدا همانا آوان کودکی در ورطه بحران خلق شد، طفل که قبل از بدنیا آمدنش، پدر خود را از دست داد. و در مدت کم وقت در سن خورد مادرش آمنه نیز از دنیا رخت بست و در سن هشت کسی بود که برای بهبود روزگار خویش به کار آغاز کرد.
کودکی با سن کم کمر مبارزه را برای نابسامانی آینده بست. چنانچه که پیامبر «ص» در جریان زمان که در مکه بود و از آغاز بعثت تا مهاجرت آن به مدینه حجم بزرگ از مشکلات، بحران و توطئه های دشمن همان قبیله دهگانه قریش را سپری کرد که حتی منتج به طرد شدن خویش از سوی قوم خود بنی هاشم نیز شد. آنچه که با درک این همه مشکلات که پیامبر متقبل شد بایدگفت در واقع حجم بحران در زندگی پیامبر وی را آماده به پخته کردن شخصیت او در جهت کسب رسالت نبوت بود. و خداوند«ج» پیامبر را برای رهبری جهان آماده میکرد و این را پیامبر هم حس میکرد، که مسوولیت دولت و امت « ملت » را در آینده جهان به دوش میکشد.
و به قول هگل روح دولت ها و ملت ها در ورطهی بحران شکل می گیرد. این بود روح ملت سازی و دولت سازی مدینه در پردهای از مشکلات زندگی پیامبر « ص» پوشیده بود که توانست آنرا به فرصت که مهاجرت خلق کرد، در مدینه تحقق نمایید.
درینجا به طور نمونهوار به عملکرد پیامبر« ص» در مقابل بحران های پیش آمده پس از هجرت آن در مدینه به بررسی می گیریم.
الف )ایجاد مرکز هماهنگی در مدینه
پیامبر «ص» به عنوان یک رهبر در سازمان اسلامی جهت هماهنگی امور کاری سازمان در مدینه در اولین قدم خود به مدینه نظر به روایات سیرت شتر آنحضرت بر زمین ابو ایوب نشست، وی دستور داد که آنجا یک مسجد اعمار کنند، این مسجد در واقع مرکز هماهنگی امورات و کار های دولت داری در مدینه را شکل می داد،و در قسمت از مسجد برآمده گی را ساختند که در آن مهاجرین که مسکن نداشتند، روز و ها و شب های خود را سپری کنند که آنرا صفه عنوان میشد. و زمانی که وضع زندگی و مهاجرین و اهل صفه بهتر شد این صفه بعدها جای اصحاب و اهل خبره قرار گرفت که می توان اولین دانشگاه در تاریخ صدر اسلام بدان عنوان کرد، که با اعمار این مسجد روح سیاست گذاری و دولت سازی اسلام در مدینه پایه گذاری شد.
پیامبر «ص» با تاثیر گزاری روی مردم مدینه پیمان اخوت را اولین پیمان را عملی کرد که در آن هر انصار یک خانواده مهاجر مسلمان را در خانه خود جا دهد تا بهتر شدن وضعیت زندگی مهاجرین در مدینه این ها یکجا زندگی کنند. باین ترتیب خدا «ج» کار اهل مدینه را ستایش کرد که در قرآن کریم سوره انفال آیه ۷۵ آمده است.
پیامبر « ص» اولین بار قانون اساسی را در مدینه در سال ۶۲۳ میلادی یکسال پس از هجرت آنحضرت«ص» اعلام کرد، که دارای پنجاه و دو اصل بود که بیست و پنج اصل آن مربوط مسلمین و بیست و هفت اصل آن مربوط یهودیان و سایر اقوام بود طبق این قانون همه باشندگان مدینه آزادانه به دین خود عمل نموده و آنرا حفظ نمایند و طبق این قانون همهی اقوام به دفاع از خاک مدینه مجبور بودند و جز وظایف شان بود.
در واقع این قانون اساسی،قانون مدارانه بود که هر گوشه و اوضاع جامعه اسلام را در نظر داشت و که با حساسیت اجتماعی و اوضاع آنروز مسلمانان که در قالب مهمان بودند، پاسخ گو بود.
پیامبر بزرگ اسلام «ص» با تصویب این قانون اساسی عنوان ملت سازی « امت شدن » را تقویت نمود، که قریش دیگر تهدید برای مسلمانان نباشد.
ب) مبازره با تحریم اقتصادی:
مسلمانان در مکه و بعد ها در مدینه به علتهای گوناگونی همچون تحریم اقتصادی، بدرفتاری مشرکان و… درآمد شایستهای نداشتند، از این رو، هنگام هجرت به مدینه به دلیل پنهانبودن هجرت، هیچکدام از داراییهای شخصی را همراه خود نبردند. آنها در کنار مسجد نبوی کاشانه گزیدند. پیامبر «ص» نیز برای بهبود وضعیت اقتصادی، اقداماتی انجام داد که رفاه نسبی برای همه به دست آمد، به گونهای که در سالهای بعد، صاحب مسکن، شغل و درآمد شدند و علاوه بر تامین هزینههای خود، درآمد اضافی هم داشتند، تا آنجا که در سال نهم هجری به پرداخت زکات موظف شدند.
اقدامات اقتصادی پیامبر در سالهای نخستین هجرت:
پیامبر(ص) توانایی مقابله با شرایط بحرانی در عصر خود را داشتند، چنانکه سران قریش با ایجاد بحرانهایی در زمینه سیاسی برای جلوگیری از گرایش مردم به دین مبین اسلام از ابزارهای مختلف مثل شکنجه مسلمانان، توطئههای اقتصادی، تحریم استفاده میکردند اما پیامبر«ص» با هوشیاری تمام سیاستهای سران قریش علیه مسلمانان را خنثی میکردند. و موارد که در پیمان اخوت در مدینه بین مهاجرین و انصار بسته شد ملت واحد را در مدینه شکل داد و این پیمان پالیسی درست اقتصادی برای اهل بود که زمینهی رشد اقتصادی را در مدینه فراهم کرد.
۱_ بستن عقد اخوت بین مهاجران و انصار: این کار باعث تعهداتی شد که از جمله به ملزمبودن هر برادر انصاری در کمکرسانی مالی به برادر مهاجر خویش میتوان اشاره داشت.
۲_ بستن قرارداد مساقات و مزارعه میان مهاجران و انصار: با ورود مهاجران به مدینه، انصار قصد داشتند نیمی از داراییهای خود را به آنها بدهند که آنحضرت، آنان را از این کار بازداشت و قرارداد مساقات و مزارعه را میانشان برقرار ساخت. با این کار، علاوه بر اشتغالزایی و فراوانی محصول زراعی و باغی، درآمد عمومی، بالا رفت.
۳. ترویج و گسترش تجارت و بازرگانی: در آغاز، تجارت فقط در دست قریش بود و به مسلمانان اجازه تجارت داده نمیشد. پیامبر «ص»با به خطرانداختن امنیت تجاری قریش در جنگ بدر و حمله به کاروان آنان توانست غنیمتهایی از جنگ بدر به دست آورد که پس از جدا کردن خمس آن، غنایم را میان لشکریان قسمت کرد.
رسول اکرم «ص» درباره تجارت میفرماید: «نه قسمت از ده قسمت روزی در تجارت، و یک قسمت در دامداری است.»
با تقویت شدن مسلمانان در مدینه روح کفار قریش آرام نگرفت و دست به تحریم و محاصره اقتصادی مدینه زدند که این عملکرد وضعیت اسفبار را در وضعیت اقتصادی مدینه حاکم نمود. بالاخره پیامبر «ص» یاران وی به این درک رسیدند که اگر وضعیت ادامه پیدا کند خطر فروپاشی ملت مدینه دیده می شود که اینجا بود که پیامبر گرامی «ص» با تدبیر کامل دست حملات تهاجمی به کاروان تجارتی قریش که از مسیر نزدیک مدینه می گذشت، زد که پس ازین بود که اسلام استراتژی جهاد را پیش گرفت و دامنه فتوحات و غزاوات گستردهتر شد.
ج) ایجاد دستگاه اطلاعاتی
در تمامی حکومتها کسب اطلاعات به صورت مخفیانه در چند زمینه انجام میپذیرد، که یکی از آنها «کسب اطلاعات از برنامهها و تصمیمات دولتهای بیگانه در زمینه منافع دولت متبوع» است. معمولاً نسبت به تمامی دولتهای خارجی اینچنین اقدامات اطلاعاتی صورت میگیرد و هر حکومتی سعی میکند اطلاعات محرمانه بیشتری را به دست بیاورد.
اگرچه دولت ها مقصد از دسته دولتهای دوست و حتی هم پیمان به حساب آید. همواره برخورداری از اطلاعات بیشتر عامل برتری و تفوق محسوب میشود، و حکومتی که از برنامهها و تصمیمات دولت اجنبی اطلاع داشته باشد، بهتر و دقیقتر میتواند در موارد مشترک برنامهریزی نماید و توطئههای احتمالی را خنثی سازد. هرچه یکی از دو طرف از اطلاعات بیشتری نسبت به طرف دیگر برخوردار باشد، با دید بازتری به بازی قدرت ادامه خواهد داد.
پیامبر گرامی اسلام «ص» که اصل نیاز به اطلاعات را از مواردی موفقیت در عملیاتی ها در نظر داشت جمع آوری اطلاعات وی براساس دقت و موشگافانه استوار بود. کار اطلاعات نه تنها به دوره آنحضرت می رسد بلکه گذشته های دور تاریخ بشریت مرتبط است، و شیوه به کارگیری آن نسبت به زمان فرق میکند.
از آيات قرآن مجيد برمىآید كه داشتن دستگاه هاى اطّلاعاتى در زمان انبياء پيشين نيز معمول بوده و حتّى از پرندگان نيز احياناً استفاده مى شده است، همان گونه كه در داستان سليمان و هدهد آمد كه خبر مناطق دور دست را براى او مى آورد؛ سپس پيام سليمان را كه سرفصل تازه اى در مناسبات حكومت او با يك كشور ديگر بود به آنجا رسانيد.
اطلاعات پیامبر «ص» در ابتدا اساس دولت سازی در مدینه بر مبنای دو مفهوم استوار شده بود.جمع آوری اطلاعات از عملکرد مخربین درونی که جامعه مشترک با آنها داشتند و دومی جمع آوری اطلاعات از دشمن بیرون مرزی است که بیشتر پیامبر « ص» جهت فرا آوری غزاوات و گسترش دامنه اسلام از آن کار می گرفت.
پیامبر بزرگ اسلام « ص» به کسب اطلاعات اهمیت فراوانی میداد و نیمی از پیروزیهای او معلول آگاهیهای وی از اوضاع دشمنان و فتنه جویان بود، روی این جهت بسیاری از اعمال شیطانی و تحرکات ضد انقلابی را در نطفه خفه میکرد.
آنچه در کتب گزارش کننده تاریخ صدر اسلام موجود است و در سیره منقول آن حضرت میبینیم، این است که ایشان نسبت به کسب اطلاعات محرمانه جبهه مقابل موافق بوده و به آن اقدام مینموده است. ایشان افرادی را، چه در زمان لشکرکشی دشمن و چه پیش از لشکرکشی، برای جاسوسی به میان مشرکان میفرستاده است.
دشمنان پیامبر«ص» همواره در پی ایجاد توطئه بودند، پس از تشکیل حکومت اسلامی در مدینه دشمنان سعی در ایجاد ناامنی در این شهر کردند اما پیامبر اسلام با جمعآوری اطلاعات در سریعترین زمان اعلام آماده باش اعلام میکردند و دشمن را غافلگیر میکردند.
دستور تخریب مسجد منافقان (ضرار) که در سال نهم هجرت توسط دوازده نفر از منافقین ساخته شده بود و آیات ۱۰۷-۱۱۱ سوره توبه به این منظور نازل شد. با اجرای این حکم پایهی منافقین در مدینه که اساس دولت اسلامی ریخته شده بود برچیده شد.
از آن روز كه پيامبر(ص) پايه هاى حكومت اسلامى را در مدينه گذاشت، پيوسته مأمورانى را اعزام مىكرد تا او را از اوضاع خارج مدينه و تحّولات نظامى و سياسى آگاه سازند؛ از جمله پيامبر(ص) در ماه رجب، گروهى از مهاجران را كه عدّه آنها به ۱۸ نفر بالغ مى شد، به فرماندهى «عبداللّه بن جَحْش» مأموريّت داد تا از جادّه مدينه به سمت مكّه حركت كنند، و دستور داد نامهاى نوشتند و آن را بستند و به دست فرمانده داد و فرمود تا دو روز راه نرفته ايد نامه را باز نكنيد، بعداً نامه را بگشائيد و هر چه در آن بود بى كم و كاست عمل كنيد! «عبداللّه» نامه را گرفت و به راه افتاد، و بعد از دو روز راه، نامه را گشود و ديد در آن نامه خطاب به وى چنين نوشته شده: «اِذا نَظَرْتَ فِى كِتابى هذا فَامْضِ حَتَّى تَنْزِلَ نَخْلَةً بَيْنَ مَكَّةَ وَ الطّائِفِ فَتَرصُدَ بِها قُرَيْشاً وَ تُعْلِمَ لَنا مِنْ اَخْبارِهِمْ…».
(هنگامى كه نامه مرا خواندى به حركت خود ادامه ده تا به درخت نخلى برسى كه در ميان مكّه و طائف است؛ در آنجا مراقب فعّاليّتهاى قريش باش و ما را از اخبار آنها آگاه كن).
–مواردی دیگری اینکه نعیم بن مسعود که در جنگ احزاب مورد اعتماد یهودیان بنی قریظه و مشرکان بود و اسلام خود را از آنها پنهان میداشت. با طرح سناریویی بین آنها اختلاف انداخت که همین تدبیر باعث انصراف دشمن از جنگ و شکست شان شد.
قبلا که ماجرای «عبدالله بن جحش» یاد آوری شدیم که رسول گرامی اسلام او و همراهانش را تنها برای کسب محرمانه اطلاعات از جبهه دشمن، و نه نبرد با آنان، گسیل داشت. در جنگ احزاب، غزوه خندق که قبایل و گروههای مختلف علیه مسلمین متحد شده بودند. تنهایی و محاصره طولانی شهر مدینه برای مسلمانان موجب مشکلات فراوانی شده بود. در این زمان به پیامبراکرم خبر رسید که جبهه مخالف دچار تشتت شده است. حضرت «حذیفه» را طلبید و او را مأمور ساخت که چون شب شود، به میان لشکر دشمن برود و از وضع و تصمیم آنها رسولخدا را با خبر سازد. در واقعه غزوه حنین، هنگامی که خبر حرکت قبیله هوازن و هم دستانشان به رسولخدا رسید، آن حضرت، «عبدالله بن أبی حدرد» را مأمور کرد تا به طور ناشناس خود را به میان لشگر هوازن برساند و از اوضاع و احوال ایشان اطلاعاتی کسب کرده رسولخدا را مطلع سازد.
مطلبکه اصل غافلگیری مهمترین اصل در تاکتیکهای نظامی است، اصل غافلگیری و سرکوبی در سیاستهای مدیریتی پیامبر(ص) رعایت میشد و در قالب رعایت همین اصل به نتایج مطلوب ایشان دست پیدا میکردند. پیامبر(ص) حتی در جنگ احد که با شکست روبهرو شدند آنهم به دلیل نافرمانی از ایشان به خوبی توانستند روحیه لشکر را ترمیم کنند.
هر چند پیغمبر (ص) در جنگ احد غافلگیر نشد و پیش از ورود دشمن قوای خود را در بیرون مدینه متمرکز ساخت و یا در جنگ احزاب پیش از رسیدن سپاه عرب خندق هولناکی پیش پای دشمن پدید آورد، همه و همه بر اساس اطلاعات دقیقی بود که مأموران مسلمان و دل آگاه پیامبر در اختیار او میگذاردند و از این راه به یکی از وظایف مذهبی خود در حفظ آئین توحید از خطر سقوط عمل مینمود.
در غزوه «حديبيّه»، پيامبر گرامى دستگاه اطّلاعاتى خود را جلوتر از لشکر فرستاد تا اگر در نيمه راه به دشمن برخوردند، فوراً پيامبر را مطّلع سازند؛ در نزديكى «عُسْفان» يك مرد «خُزاعى» كه عضو دستگاه اطّلاعات پيامبر(ص) بود حضور پيامبر«ص» رسيد و گزارش داد كه: «قريش از حركت شما آگاه شده اند، و نيروهاى خود را گرد آورده و به «لات» و «عُزّى» سوگند ياد
كرده اند كه از ورود شما به مكّه جلوگيرى نمايند».
د) تحلیل اطلاعات
در جنگ خیبر وقتی عمر خطاب فردی از دشمن را دستگیر کرد و تصمیم داشت او را بکشد، پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) ضمن جلوگیری از قتل او، از او به عنوان منبع اطلاعاتی استفاده کرد و در خصوص موقعیت مکانی اهداف، تسلیمات و… دشمن اطلاعات خوبی به دست آورد.
در جنگ خیبر وقتی آنحضرت ملاحظه کرد که یهودیان خانوادههای خود را از دژ “نظاه” تخلیه و به جای دیگر منتقل کردند، در بازجویی اسیر یهودی از او علت مسئله سؤال شد که پاسخ داد. آن دژ به سنگر نظامی تبدیل شده است.
یا اینکه در جنگ بدر وقتی پیامبر « ص» که با « ۳۱۳» تن سپاه اسلام در وادی بدر در مقابل کاروان تجاری قریش رفتند، کاروان از رسیدن سپاه اسلام به وسیله منافقین واقف شدند و مسیر خود را تغییر دادند و به مکه رسیدند و در عوض کفار قریش سپاه «۹۵۰» نفری مجهز با تجهیزات نظامی به جانب مدینه فرستادند.
ماموران کشفی سپاه اسلام دو تن از جاسوسان سپاه قریش را از منطقه دستگیر کردند و نزدی پیامبر « ص» آوردند و پیامبر گرامی «ص» دستور دادند که آنها به قتل نرسانند و از آنها در جهت جمع آوری اطلاعات و بازجویی کامل در باره سپاه قریش که قرار است به وادی بدر در مقابل سپاه اسلام بیاید تحقیق نمودند و آنها تمام اطلاعات دشمن را به سپاه دادند که باین اطلاعات نیرو و سپاه اسلام خود را در مقابل دشمن آمادگی کامل قرار دادند.
و) عملکرد ضد جاسوسی:
جاسوسی که نقشه عملیاتی فتح مکه را برای کفار قریش میبرد، توسط نیروهای اطلاعاتی پیامبر (ص) شناسایی و دستگیر شد.
در حال پیشروی به منطقه خیبر، جاسوسی از یهود که لباس شبانی پوشیده و خود را چوپان شتر معرفی کرده بود و با شایعه و اخبار جعلی، باعث تضعیف روحیه سپاه اسلام میشد، دستگیر و با فشار و تهدید وادار به اعتراف گردید
د) دیپلوماسی پیامبر:
استراتژی آنحضرت « ص» در روابط دیپلماتیک راهبردی درپیشبرد اهداف اسلامی به سه شکل انجام می پذیرفت:
۱ـ استراتژی دعوت ۲ـ استراتژی صلح ۳ـ استراتژی جهاد
زمانی که آنحضرت «ص» نقش راه دولت سازی را در مدینه ریخت و مدیریت همهی اقشار جامعه را بدست گرفت و اسلام مقتدر در سطح مدینه مطرح شد، اینجا بود که پیامبر « ص» با دستورات و نصرت الهی دست به استراتژی جهاد و غزاوات زد که این غزاوات به اساس پلان های دقیق یکی پی دیگر اتفاق میافتاد.
و مفهوم استراتژی جهاد متقضی حال بود و که باید آنرا اجرا نمود،
که حاصل این فتوحات و غزاوات جغرافیای اسلام رو به گسترش بود. بعدها فرصت پیدا شد که جنگ گزینهی پاسخ دهی در کمک کردن گسترش دامنه اسلام نبود، پیامبر گرامی اسلام «ص» هر شرایط و وضعیت را به خوبی تحلیل و تجزیه میکرد و با دیپلماسی محتاطانه هرم فشار و زور را کنار گذاشت و دیپلماسی را پیشه قرار داد تا بتواند راه های حل برای کاهش تنش خلق نمایید.
پیامبر «ص» در بخش سیاست، کشور داری، ایجاد روابط میان امت اسلامی و کشور های همجوار از اخلاق و دیپلماسی فوق العاده استفاده مینمود، که نه تنها این دیپلماسی باعث تشکیل یک دولت مقتدر اسلامی و اتحاد همبستگی میان امت گردید بلکه این نحوه برخورد منتج به فتوحات بیشتر و گسترش نفوس و سرزمین های اسلامی شد.
دیپلوماسی پیامبر اسلام را ما میتوانیم در اخلاق، سیاست و روش منسجم ساختن امت اسلامی و امت های غیر اسلامی که مفهوم ملت سازی امروز در آن نهفته است در سیرت آنحضرت «ص» به وضوح دید بطور مثال: وقتیکه پیامبر(ص) سفیران خود را به امپراتورهای فارس، روم وحکومت های موجود آن زمان، از دولت نوپای مدینه میفرستاد با کلمات اطمینان بخش وصلح آمیز که حاوی پیام رسالت الهی بود نه غصب قدرت و کشورگشایی، بر خلاف قدرت ها وکشورهای زور گو ومنافع طلب دیروز وامروز که طمع به قدرت، چوکی، مال، نفوس و سرزمین دیگران داشته و دارند، ازالفاظ چون (اسلم تسلیم) یعنی اسلام بیاور، مطیع وفرمانبردار شو، قدرت، پادشاهی، مال وسرمایه، آبرو وسرزمینت برای خودت محفوظ بوده کاملا درامن میباشید وکسی به آن تعرض نمیکند، استفاده میکردند.