آثار و نوشتههای سنایی را می توان به دو بخش تقسیم نمود. یکی سرودههایی است که همۀ محقّقان و شرح حال نویسان آنها را از سنایی میدانند که شامل دیوان(زهدیات، قلندریات، مدایح، مراثی، ترکیب بندها، ترجیع بندها، غزلیات، قطعات و رباعیات)، حدیثه الحقیقة( همان الهی نامه یا فخری نامه)، کارنامۀ بلخ( مطایبه نامه)، تحریمة القلم، طریق التحقیق( =زاد السالکین) و سیر العباد الی المعاد ( کنز الرموز) و نامهها. و دیگری آثاری است که منسوب به سنایی است و یا در انتساب آن تردید وجود داشته مانند: بهرام و بهروز، عشقنامه، سنایی آباد( عقلنامه)، شرح سیر العباد الی المعاد( رساله در سیر نفس)، غریب نامه.
سیّد محمد مدرس رضوی آثار سنایی را در سه جلد منتشر کردن است: کلیات دیوان او، حدیقه الحقیقة و مثنویهای حکیم سنایی( شامل عقل نامه با ۲۴۲ بیت، سنایی آباد با ۵۴۹ بیت، تحریمة القلم با ۱۰۳ بیت، طریق التحقیق با ۸۷۳ بیت، کارنامه بلخ یا مطالبه نامه با ۴۹۰ بیت، سیر العباد الی المعاد با ۷۹۹ بیت و شرح العباد الی المعاد.
شفیعی کدکنی در باره آثار سنایی که علاوه بر دیوان قصاید، غزلیات، رباعیات و مقطعات که حدود چهارده هزار بیت است، چند اثر منظوم دیگر دارد که شامل حدیقة الحقیقة ( از حدود پنج هزار بیت تا حدود دوازده هزار بیت)؛ سیر العباد الی المعاد، کارنامه بلخ، تحریمة القلم و مکاتیب سنایی. سپس چند اثر را منسوب به سنایی دانسته، شامل: طریق التحقیق، عقلنامه، عشق نامه و سنایی آباد. و دیگر منسوب به سنایی را چهار منظومه دانسته که با کارهای او تناسبی ندارد: غریب نامه، زاد السالکین، بهرام بهروز.»[۱]
این آثار سنایی در ادبیات فارسی تأثیر فراوان داشتهاند و به ویژه در منظومه تحفة العراقین خاقانی و مخزن الاسرار نظامی به روشنی این اثر دیده میشود. ذبیح الله صفا درباره آثار سنایی اطلاعات ناقصی داده این آثار را دیوان، حدیقة الحقیقة، سیر العباد الی المعاد، طریق التحقیق و کارنامه بلخ دانسته و در پایان نوشته « مثنویهای دیگر به نام عشقنامه و عقلنامه و تجربة العلم از سنایی در دست است. این سه مثنوی را با طریق التحقیق و کار نامه و سیر العباد « ستۀ سنایی » میگویند.» [۲] از توضیح بیشتر خودداری نموده است.
۱ـ سیر العباد الی المعاد
این منثوی با حدود هشتصد بیت یک دوره عرفان و تصوف را در بر دارد و به راستی کنزالرموز و آموزش سفر خاک به افلاک است. آن را به نام سیف الدین محمد بن منصور و با مدح وی به پایان رسانده و اگر خلاصه حدیقه خوانده شود درست است. معراج نامهای است که از انسان و نفس و روح و انواع عقل آغاز می شود و با استفاده از شریعت و طریقت و تعالیم اخلاقی خواننده و مشتاق و سالک را گام به گام به پیش میبرد و در مراحل کمال پرواز میدهد. تا از زمین به آسمان برسد. به همین دلیل این کتاب را به کمدی الهی دانته و الغفران معری، رساله حی بن یقظان این سینا، و جاوید نامه اقبال همانند دانستهاند که همه اینها در عرفان زرتشتی و ارداویرافنامه ریشه داشته و بلکه در عرفان جهانی، موضوع اصلی همین پرواز است.
تهذیب اخلاقی، پاکی و صفای باطن، ریاضت و تمرینهای تربیت نفس و دیگر روشهای خودسازی همگی راههایی برای چنین پروازی است. یعنی تا حجابها از برابر چشم انسان برداشته نشود و تا ریسمانهایی که انسان را به زمین چسبانده پاره نشوند و چشم سر و سرّ نور پیدا نکند چنین پروازی امکانپذیر نخواهد بود، به همین دلیل می توان از پیری نورانی که چنین سفری را تجربه کرده، یاری گرفت. این پیری نورانی به طور نمادی میتواند همان نفس ناطقه و عاقله باشد که سالک را به شهرهای افسانهای میبرد و درِ شهر های معرفت را به سوی نور میگشاید و به پیش میرود و تا دیدار پیامبر(ص) و توحید میرسد.
ای به پرواز بر پریده بلــــند
خویشتن را رها شمرده زبند
خود به خود ره فرا نداند کس
رهبر شخص وحدت آمد و بس
رهمنای تو آن که آن نور است
نیک نزدیک، لیک بس دور است
او رهاند تو را ز فکرت خویش
او رساند تو را به فطرت خویش
در نسخهای دیگر پانصد بیت ( همچنین ۷۹۹ بیت) دارد و بر وزن حدیقه و رمز آمیز و تمثیلی است و به سیف الدین محمد منصور که قاضی سرخس بوده، هدیه کرده است و با مدح او پایان می پذیرد. باید آن را در سرخس نوشته باشد که آن قاضی القضات در آنجا به سنایی محبت کرده است. این مثنوی همراه با شرح سیّد محمد تقی مدرس رضوی در کتاب مثنویهای حکیم سنایی (۱۳۴۸ش، تهران، انتشارات دانشگاه تهران) منتشر شده است.
این مثنوی که در بحر خفیف است و در باره آن نوشتهاند: « سنایی هنگام سرودن آن سی و سه سال داشته است:
زان که جسم ترا به دیدۀ حال
ز اخشیج سپهر سی و سه سال
این مثنوی تأثیر فوق العادهای بر آثار شعرای صوفیه داشته، از آن جمله میتوان رسالۀ لغز گونه و رمز آمیز نور علیشاه اصفهانی در باب سیر و سلوک و یک قصیده وصال شیرازی در باب مصلحت با خضر و نی نامۀ مولوی را نام برد. در مقایسه سیر العباد و بهشت گمشده اثر جان میلتون نیز تضاد دو قصه را به وضوح در مییابیم که یکی از اوج به خاک یکی از خاک به اوج میرود؛ سیرالعباد صفت صورت انسانی و روح نامۀ انسان و صفات مختلف آدمی است که در روندی عارفانه از حضیض خاک به اوج اعلی میرسد؛ امّا بهشت گمشده در وصف عصیان شیطان و سقوط و طرد او از بارگاه الهی است و نتیجۀ همین سقوط است که شیطان به اغوای آدم میپردازد و با فریب حوا باعث سقوط آدم از بهشت میشود.
کنزالرموز، نام دیگری است که به این مثنوی اطلاق میشود. در بسیاری از نسخ خطّی سیر العباد، این عنوان به همراه نام اصلی آن دیده میشود. امین احمد رازی، محمد علی مدرس و برخی دیگر از پژوهشگران این نکته را تأیید کردهاند.»[۳]
۲ـ حدیقة الحقیقة یا شریعة الطریقة
درباره این شاهکار سنایی جداگانه سخن گفتهایم
این مثنوی دارای دو تلخیص بوده که سنایی انجام داده و یکی از آنها بیش از پنج هزار بیت است. چون به سلطان با لقب فخرالدوله تقدیم شده، نام دیگر آن فخری نامه است. از گفتههای مولانا و طریقت مولویه دریافت میشود که نام دیگر این کتاب « الهی نامه» است مستشرقین اغلب از مطالعه آن لذت نبرده اند و انتقادهایی کرده اند و نشان میدهد که به منظور و مقصود سنایی نیافتهاند.
۳ـ دیوان اشعار
این دیوان شامل قصاید، غزلیات، ترکیبات، قطعات، رباعیات، مدایح، قلندریات و زهدیات است و تعداد ابیات آن را از سیزده هزار بیت نوشتهاند. آنچه در دست است حدود سیزده هزار بیت میباشد. این دیوان با اشارۀ احمد بن مسعود تیشه نوشته شده و در آن انقلاب درونی سنایی و معجزه عرفان نمود پیدا کرده و اشعار او در هر دوره زندگی او مشاهده میگردد. مدرس رضوی در چاپ این کتاب( ۱۳۸۰ش، تهران، انتشارات سنایی) قصاید، مدحیات، زهدیات و قلندریات را با ۴۵۰ غزل، ۸ ترکیب بند و ترجیع بند و ممسط، ۱۷۹ قطعه و ۵۳۷ رباعی آورده که ابیات آن ۱۳۷۸۰ بیت میشود. در دیوان حکیم سنایی محمد بقایی (ماکانی) ( ۱۳۸۴ ش، تهران، انتشارات اقبال) منتشر نموده، ۱۸۲ قصیده، ۵۰۷ غزل، ۵۰۸ رباعی و ترجیع بندها، و ترکیب بندها، مسمطها و مقطعات و قصاید گونهها جداگانه آمده است. ( همچنین ر. ک: دیوان حکیم سنایی، به کوشش مظاهر مصفا، ۱۳۳۶ش، انتشارات امیر کبیر).
۴ـ کارنامۀ بلخ
گویا نخستین مثنوی سنایی است و تاریخ نظم آن را پیش از سال ۵۰۸ ق ( یا ۴۹۴ ـ ۴۹۵ ق) نوشتهاند. این مثنوی با نام « مطایبه» نیز خوانده شده چون به هزل و شوخی و مزاح پرداخته و پانصد بیت دارد. این اثر سفر نامه بلخ اوست و مربوط به دوره نخست از زندگی او و پیش از تحول روحی و عرفانی اوست. آن را در بلخ سروده و از بزرگان شهر بلخ چون احمد عارف و خواجه زکی الدین حمزه بلخی نام برده است. حتی حرفهها و پیشهها و صاحبان آنها را در بلخ معرفی کرده و آن را به نام سلطان مسعود سوم پادشاه غزنوی سروده است. سخنان هجو آمیز در باره جمال منجم و حکیم صابونی گفته و برای حکیم مختاری غزنوی، خواجه مؤید ورّاق و دیگران مدحهایی گفته است و از واژههای رکیک هم استفاده کرده است.
تعداد ابیات آن را حدود ۴۹۰ بیت هم نوشتهاند که در بحر خفیف مخبون مقصور بوده و آینهای از وضعیت بلخ و زندگی اجتماعی در آن عصر است. با خطاب به «باد» آغاز میکند تا پیام او را به غزنین برساند، چنانکه درباره پدرش نیز سخن میگوید. درباره صوفیان و ارباب طریقت میگوید:
تا یکی قوم بینی از خود پاک
با تو بر خاک و برتر از افلاک
فارغ از نقش دین و کیش همه
گور خانۀ هوای خویش همه
کرده از راه عشق بی فریاد
همه میراث خاک آدم باد
چنگ در حضرت خدای زده
هر چه او نیست پشت پای زده [۴]
۵ـ طریق التحقیق
این مثنوی در بحر خفیف و بر وزن حدیقه است که درسال ۵۲۸ به پایان رسیده و حدود هزار بیت دارد. برخی آن را تجربة العلم خواندهاند که بعداز حدیقه سروده شده و در عین اینکه مطالبی ضعیف در آن دیده می شود امّا مطالبی عارفانه و حکیمانه نیز دارد:
داد ایزد شـــــــــــــعار توفیقش
نام کردم طریق تحقیقــــــش [۵]
بوأو تاس با کوشش فراوان متن مثنوی طریق التحقیق را نسخه دقیق و کوشش فراوان به چاپ رسانده و این مثنوی را منسوب به سنایی و احتمالا از گفتار احمد بن الحسن بن محمد النخجوانی (این کتاب به ترجمه غلامرضا دهبد، در سال ۱۳۸۱ ش تهران توسط انتشارات سروش منتشر شده است.) و چنین آغاز میگردد.
ابتداء سخن به نام خداست
آنکه بی مثل و شبه و بی همتاست
خالق الخلق، باعث الاموات
عالم الغیب، سامع الاصوات … [۶]ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
منابع:
۱ـ تازیانههای سلوک،ص ۲۰.
۲ـ تاریخ ادبیات در ایران، ج۲،ص ۵۶۳.
۳ـ کتابشناسی توصیفی سنایی غزنوی، غلامرضا سالمیان،ص بیست و پنج.
۴ـ مثنوی های حکیم سنایی، ص ۱۹۰.
۵ـ همان، ص ۱۲۲.
۶ـ طریق التحقیق،ص ۲.