در نشست «کافه پرسش» پایگاه خبری روایت، عبداللطیف پدرام رهبر حزب کنگره ملی و از دوستان جنرال مومن اندرابی فرمانده “فرقه حیرتان” با بازخوانی زندگی جنرال مومن اندرابی، از نقش کلیدی او در سقوط رژیم نجیب، تقویت جمعیت اسلامی و صلح تاجیکستان سخن گفت. این نشست با حضور چهرههای سیاسی و نظامی برگزار شد و به بررسی دلایل قیام حیرتان و تأثیرات آن بر تحولات افغانستان و منطقهای پرداخت.
آقای پدرام تاکید کرد که قیام جنرال مومن باعث شد تا جمعیت اسلامی بیشتر برجسته شود و استاد ربانی از وزیر فواید عامه به رهبری حکومت مجاهدین ارتقا یابد. به گفته دکتر پدرام نقش جنرال مومن در روی کار آوردن استاد ربانی به عنوان رئیس جمهور حکومت اسلامی غیرقابل کتمان است.
تولد، خدمت نظامی و قیام که سرنوشت تاجیکان را تغییر داد
عبداللطیف پدرام در این نشست گفت: جنرال مومن اندرابی در سال ۱۳۳۱ در اندراب و قاسان به دنیا آمد. پس از ورود به اکادمی نظامی، در مناطق مختلف کشور خدمت کرد و در نهایت به عنوان فرمانده فرقه حیرتان منصوب شد؛ جایی که قیام او علیه رژیم دکتر نجیب آغاز شد.
او افزود؛ سقوط نجیب از حیرتان کلید خورد. جنرال مومن در سال ۱۳۷۰ زمانی که نجیب قصد برکناریاش را داشت، با حمایت نیروهای تاجیک و تا حدودی ترکمن قیام کرد. این قیام باعث شد جمعیت اسلامی برجسته شود و استاد ربانی از وزیر فواید عامه به رهبری حکومت مجاهدین ارتقا یابد.
به گفته دکتر پدرام نقش جنرال مومن در روی کار آوردن استاد ربانی به عنوان رئیس جمهور حکومت اسلامی غیرقابل کتمان است.
پدرام تأکید کرد: نجیب با سیاستهای قومگرایانه، بسیاری از تاجیکها و نزدیکان کارمل را حذف کرد. جنرال مومن نیز در واکنش به همین سیاستها، علیه رژیم نجیب قیام کرد. اگر کارمل در قدرت باقی میماند، احتمال سقوط حکومت کمونیستی بسیار کم بود.
نقش جنرال در صلح تاجیکستان
پدرام با اشاره به نقش جنرال مومن در تحولات منطقهای گفت؛ او پیام صلح را به امام علی رحمان از طریق ما رساند و روند بازگشت مهاجرین تاجیکستان را تسهیل کرد. حتی بدون جنرال، روند صلح تاجیکستان به نتیجه نمیرسید.
او افزود: جنرال مومن طرفدار تجزیه افغانستان نبود. او پل آشتی میان جناحهای چپ و اسلامگرا بود و به یک دولت دموکراتیک ملی باور داشت. او گرفتار فساد سیاسی، اخلاقی یا مالی نبود و اگر زنده میماند، وضعیت شمال و ظهور طالبان متفاوت میبود.
فراموشی یک فرمانده به تمام معنی
پدرام با انتقاد از بیعدالتی قومی، گفت: جنرال مومن با ۵ هزار نفر در حیرتان ایستاد شد، اما سالگردش در سال های پسین تجلیل نشده و نمی شود. به گفته پدرام او کسی بود که هیچ کسی و هیچ امتیازی را برای عبور از آنچه قیام کرده بود رها کند. وی واسطه نمیپذیرفت و با تمام فشارها ایستادگی کرد. حذف او از سوی نجیب بخشی از پروژه تصفیه قومی بود. به گفته پدرام دلیل کمتر پرداخته شدن به شخصیت جنرال مومن به دلیل حسادتها بوده است.
رهبر حزب کنگره ملی افزود: جنرال مومن در تصرف کابل نقش اساسی را داشت. پس از ورود به کاپیسا، جلسهای با آمر صاحب برگزار شد و تصمیم بر ورود گروههای شمال به کابل گرفته شد اما به صورت محدود. با این حال جنرال مومن بود که نیروهای حکمتیار را که قبلاً وارد کابل شده بودند، سرکوب کرد.
چگونگی شهادت جنرال مومن اندرابی
پدرام به نحوه شهادت جنرال مومن اندرابی اشاره کرد و گفت که او قرار بود با جنرال دوستم به عنوان کسی که قرار بود عضو (شورای هماهنگی) باشد گفتگو کند اما در نتیجه چرخبال حامل دچار سانحه شده و به شهادت رسید. او گفت: هیچ سندی از نحوه شهادت او وجود ندارد، اما نظریه خرابکاری مطرح است. به گفته او جنرال مومن پل آشتی میان جناحهای چپ و اسلامگرا بود و طرفدار تجزیه افغانستان نبود.
روایت فرزند جنرال: وفاداری، عدالت و اشک شوق
میهن اندرابی، فرزند جنرال، در این نشست گفت: سه نکته را به عنوان بخشی از زندگی او می خواهم یادآور شوم: اول، قیام حیرتان به عنوان نه گفتن به زور و فشار سیاسی. چنانچه سفیر قزاقستان یک زمانی برایم گفت که پس از ناکامی نجیب در تطمیع جنرال مومن، ما در ماموریت کاجیبی رفتیم و وعدههای مختلف دادیم، اما جنرال بر حرف خود ایستاد بود.
نکته دوم، وفاداری و احترام خاص به استاد ربانی است. وی با ذکر خاطره ای از پدرش گفت که وقتی او با یک جمع بزرگ اندراب برای مبارکی ریاست جمهوری پیش استاد ربانی رفته و وارد ارگ شدند؛ می گویند استاد ربانی وقتی به استقبال آنان آمد، جنرال با دیدن استاد اشک ریخت و گفته است: “این اشک خوشی است. زیرا حداقل در یک مقطع، ریاست جمهوری که حق تاجیکان است اکنون در اختیار آنان است.
وی گفته است که اگر اکنون دیگر نباشم هم، آرمانی ندارم.
سومین نکته از نظر میهن، باور پدرش به عدالت قومی بود: یعنی حرف و دیدگاه جنرال مومن این بود که عدالت اجرا شود و به تمام اقوام فرصت بروز داده شود. او شجاعت و شهامتش را با شهادت اثبات کرد.
او از احترام ویژه پدرش به استاد ربانی یاد کرد که بسیار برایش احترام می گذاشته و گفته که تنها که نمی توانم روی حرفش حرف بزنم استاد ربانی است.
میهن همچنین گفت؛ جنرال وابستگی به هیچ کسی نداشت. وی راجع به برگزاری سالگرد جنرال مومن هم گفت که این مراسم ها را با همکاری جوانان برگزار کرده است. وی گفت که از بزرگان جز حمایت معنوی چیزی دریافت نکرده و بسیاری هم کارشکنی کرده اند.
او یادآور شد؛ پس از شهادت پدرش، زندگی سختی داشته است. از صنف ۷ مکتب کار میکرده تا زندگی را بگذراند.
آغازگر عدالت قومی؛ روایت محمد عظیم محسنی
محمد عظیم محسنی، وکیل پیشین مجلس از بغلان هم گفت: جنرال مومن به شجاعت و وفاداری به وطن شناخته میشد. او یکی از آغازگران عدالت قومی بود و با ریسک بالا علیه نجیب قیام کرد. در ابتدا تنها بود، اما بعدها حمایت استاد ربانی، قهرمان ملی و مارشال دوستم را دریافت کرد.
به گفته او جنرال مومن اهل فساد نبود و برای نظام عادلانه تلاش میکرد. او اجازه نمیداد افرادش خلاف قانون رفتار کنند. وقتی شورای هماهنگی ایجاد شد، جنرال مومن تلاش داشت که مارشال دوستم را متقاعد کند تا مقابل حکومت استاد ربانی نباشد و در این موقعیت حساس به شهادت رسید.
محسنی گفت: «در حادثه سقوط هلیکوپتر جنرال مومن دو نفر زنده ماندند و گفته می شود که پس از سقوط چرخبال، بهجای کمک، افراد به چپاول پرداختند. بنا شک وجود دارد که مسئله، مشکل تخنیکی نبوده باشد و دسیسه طراحی شده باشد.
او در پایان تأکید کرد: «قیام جنرال مومن وابسته به منطقه یا قوم خاص نبود. او برای عدالت و وحدت ملی ایستاد شد.»
سیاستی پرریسک با آیندهای نامعلوم
با این حال، رفتار روسیه در قبال افغانستان، ترکیبی از واقعگرایی ژئوپلیتیک و تناقضهای آشکار است. از یکسو، کرملین طالبان را به رسمیت میشناسد تا مانع نفوذ غرب شود، و از سوی دیگر، درباره تهدیدات تروریستی در افغانستان هشدار میدهد. این سیاست دوگانه، اگرچه در کوتاهمدت ممکن است منافع امنیتی برای روسیه داشته باشد، اما در بلندمدت با چالشهای جدی مواجه خواهد شد.
طالبان نهتنها قابل اعتماد نیست، بلکه خود بخشی از مشکل امنیتی منطقه است. روسیه با تکیه بر این گروه، در واقع بر لبه تیغ قدم میزند؛ جایی که هر اشتباه محاسباتی میتواند به بیثباتی بیشتر در آسیای مرکزی و تهدید مستقیم منافع روسیه منجر شود.