مقدمه
در تاریخ سیاسی و فرهنگی افغانستان، جعل و تحریف اسناد تاریخی به یکی از ابزارهای اصلی حکومتهای استبدادی و ناسیونالیستی تبدیل شده است. یکی از برجستهترین نمونههای این جعل، کتابی موسوم به پته خزانه (گنج پنهان) است که در اوایل قرن بیستم توسط عبدالحی حبیبی معرفی شد. این اثر، که مدعی کشف اشعار و متون قدیمی پشتو از قرون گذشته است، از همان ابتدا با تردیدهای جدی مواجه شد و امروز بسیاری از پژوهشگران و نسخهشناسان معتبر آن را یک جعل آشکار میدانند. در این مقاله، به بررسی زمینههای تاریخی جعل پته خزانه، اهداف سیاسی آن، و همچنین تأثیر آن بر گفتمان ناسیونالیستی در افغانستان میپردازیم.
۱. پته خزانه: جعل یک تاریخ خیالی
در دههٔ ۱۹۴۰، عبدالحی حبیبی، یکی از مورخان ناسیونالیست افغان، ادعا کرد که کتابی باستانی را کشف کرده است که شامل اشعار و متون کهن پشتو از قرن یازدهم تا هفدهم میلادی است. این کتاب، که تحت عنوان پته خزانه معرفی شد، ادعا داشت که زبان پشتو دارای تاریخ مکتوب بسیار قدیمی است و شاعران برجستهای از دیرباز در این زبان شعر میسرودهاند.
اما با بررسی دقیقتر مشخص شد که این ادعا هیچ مبنای تاریخی و علمی ندارد. پژوهشگران زبانشناسی و نسخهشناسی مانند قلندر مومند و برخی از مستشرقان اروپایی به بررسی نسخهٔ ارائهشده توسط حبیبی پرداختند و دریافتند که:
کاغذ نسخه مورد ادعا متعلق به دوران معاصر است و نمیتواند به قرون گذشته تعلق داشته باشد.
شیوهٔ نگارش و سبک زبانی اشعار با زبان پشتوی کهن سازگار نیست و بهوضوح بازتابدهندهٔ زبان مدرن پشتو است.
عدم وجود هیچ نسخهٔ دیگری از این کتاب در منابع تاریخی نشان میدهد که این اثر یک جعل مدرن است.
نتیجه: پته خزانه نهتنها یک اثر جعلی است، بلکه ابزاری بود برای ساختن یک گذشتهٔ خیالی که بتواند ناسیونالیسم پشتونی را تغذیه کند.
۲. انگیزههای جعل: پشتونسازی افغانستان
دلیل اصلی جعل پته خزانه را باید در سیاستهای قومی و ایدئولوژیک دولتهای افغانستان جستجو کرد. در اوایل قرن بیستم، پس از تأسیس دولت مدرن افغانستان، نخبگان حاکم به رهبری افرادی مانند محمود طرزی و امانالله خان، سیاستی را در پیش گرفتند که هدف آن ایجاد یک هویت ملی مبتنی بر پشتونسازی بود.
این پروژه، که در طول قرن بیستم ادامه یافت، شامل موارد زیر بود:
ترویج زبان پشتو بهعنوان زبان ملی و تلاش برای کنار زدن زبان فارسی که قرنها زبان اداری و فرهنگی منطقه بود.
سرکوب و تحریف تاریخ اقوام غیرپشتون برای تقویت روایت ناسیونالیستی پشتون.
ایجاد اسطورههای تاریخی برای اثبات برتری پشتونها، از جمله جعل کتابهایی مانند پته خزانه.
در این چارچوب، جعل پته خزانه نهتنها تلاشی برای ایجاد یک تاریخ مکتوب برای زبان پشتو بود، بلکه ابزاری برای مشروعیتبخشی به سیاستهای پشتونسازی دولتهای افغانستان محسوب میشد.
۳. نقش عبدالحی حبیبی در جعل تاریخ
عبدالحی حبیبی، که بهعنوان یک تاریخنگار و پژوهشگر شناخته میشود، در واقع یکی از معماران اصلی جعل تاریخی در افغانستان بود. او نهتنها پته خزانه را معرفی کرد، بلکه در سایر آثارش نیز تلاش کرد روایتهای تاریخی را به نفع ایدئولوژی پشتونمحور تغییر دهد.
برخی از اقدامات حبیبی شامل:
ساختن یک شجرهنامه خیالی برای پشتونها که آنها را به شاهان باستانی مرتبط کند.
تحریف اسناد تاریخی برای اثبات حضور دیرینهٔ پشتونها در افغانستان، درحالیکه بسیاری از منابع تاریخی نشان میدهند که پشتونها بهعنوان یک گروه قومی، تنها در چند قرن اخیر در این منطقه نقش برجستهای داشتهاند.
نادیده گرفتن و سانسور تاریخ فارسیزبانان و سایر اقوام برای القای این تصور که پشتونها از ابتدا قوم مسلط بر منطقه بودهاند.
۴. حقیقت تاریخی واژه «افغان»
یکی از مهمترین نکاتی که در جعلهای تاریخی مرتبط با پشتونها دیده میشود، تغییر معنای واژه «افغان» است. بر اساس منابع تاریخی، این واژه در ابتدا تنها به پشتونها اطلاق نمیشد و معنای گستردهتری داشت.
منابع تاریخی در این زمینه:
ابن بطوطه (قرن ۱۴ میلادی): در سفرنامهٔ خود از گروهی به نام «افغان» یاد میکند، اما مشخص نمیکند که آنها حتماً پشتون بودند.
بابرنامه (قرن ۱۶ میلادی): ظاهراً واژه «افغان» برای اشاره به برخی از قبیلههای کوهستانی شرق ایران و هند به کار رفته است، اما بابر بهوضوح آنها را از تاجیکها و سایر گروههای فارسیزبان متمایز میسازد.
میرخواند و خواندمیر: در تواریخ خود از افغانها بهعنوان گروهی که در مناطق شرقی ایران و هند زندگی میکردند، یاد کردهاند، اما آنها را با قوم خاصی یکسان نمیدانند.
احمدشاه درانی (قرن ۱۸ میلادی): جالب است که خود احمدشاه درانی، بنیانگذار دولت مدرن پشتونها، در مکاتبات رسمی و اشعارش بیشتر به فارسی مینوشت و از واژه «افغان» به ندرت استفاده میکرد.
نتیجه: واژه «افغان» در تاریخ معنای واحدی نداشته و تنها در قرن بیستم، با پروژهٔ پشتونسازی دولت، بهعنوان یک هویت قومی برای پشتونها تعریف شد.
۵. تأثیر پته خزانه بر سیاستهای قومی افغانستان
ساختن یک تاریخ جعلی مانند پته خزانه، زمینه را برای بسیاری از سیاستهای سرکوبگرانه دولتهای افغانستان فراهم کرد. برخی از پیامدهای این سیاستها عبارتاند از:
تحمیل زبان پشتو در مدارس و ادارات دولتی، درحالیکه اکثر مردم افغانستان فارسیزبان بودند.
تبعیض سیستماتیک علیه اقوام غیرپشتون، بهویژه تاجیکها، هزارهها و ازبکها.
تلاش برای پاک کردن میراث فرهنگی فارسیزبانان، از جمله تغییر نامهای جغرافیایی و تاریخی.
در نتیجه، پته خزانه نهتنها یک جعل تاریخی بود، بلکه ابزاری شد برای توجیه سیاستهای ناسیونالیستی که منجر به چندین دهه جنگ و درگیری قومی در افغانستان شده است.
نتیجهگیری: افسانهای که باید کنار گذاشته شود
امروز، بسیاری از پژوهشگران و روشنفکران، از جمله افرادی مانند دکتر ناشناس، با شجاعت این جعل تاریخی را افشا کردهاند. آنها تأکید میکنند که پشتونها نیز مانند سایر اقوام منطقه، نیازی به یک تاریخ جعلی ندارند و بهتر است واقعیت تاریخی خود را بپذیرند.
پته خزانه، بهعنوان یک پروژهٔ جعلی، دیگر در محافل علمی اعتباری ندارد. اما مسئله مهمتر این است که دولتها و نخبگان سیاسی افغانستان باید از این گونه جعلهای تاریخی دست بردارند و به یک روایت تاریخی واقعی و مبتنی بر شواهد روی آورند. تنها از این طریق میتوان به سوی یک هویت ملی مشترک حرکت کرد که بر اساس حقیقت، نه بر اساس جعل و تحریف، بنا شده باشد.