دیشب، ارتش پاکستان با هواپیمای اف-۱۶ بر هدفی در قلب کابل حمله کرد. گزارشهای تأییدنشده حاکی از این است که در این حمله، مفتی نور ولی، رهبر طالبان پاکستان، هدف قرار گرفته است. ذبیحالله مجاهد، سخنگوی طالبان، وقوع حمله را تأیید کرده، اما گفته است: «خیر و خیریت است.» با این حال، روی سخنان ذبیحالله مجاهد نمیشود اعتماد کرد، زیرا او استاد پنهانکاری است و هنوز درباره کشتهشدن ایمنالظواهری حرف روشن نمیگوید.
اما اتفاقی که شب گذشته در کابل افتاد، به دلایل متعدد به سادگی ترور ایمنالظواهری در کابل نیست که طالبان بتوانند چشمپوشی، پنهانکاری یا انکار کنند.
پیوندهای خونی میان لر و بر
طالبان افغانستان و طالبان پاکستان برخاسته از میان یک قومیتاند: پشتون. علاوه بر این، هر دو ایدئولوژی مشترک دارند و خاستگاه فکریشان مدارس دیوبندی پاکستان، به ویژه مدرسه حقانیه اکوره ختک پشاور است. طالبان اگر با ایمنالظواهری تنها اشتراکات ایدئولوژیک داشتند، با اینها در عصبیت مذهبی و قبیلهای نیز یکی هستند.
اتحاد سیاسی لر و بر
در تاریخ افغانستان، هر از گاهی که پشتونهای اینسوی خط دیورند در وضعیت شکننده و در حالت ضعف قرار گرفتهاند، پشتونهای پاکستان به حمایتشان شتافتهاند. به تعبیر دیگر، پشتونهای آنسوی مرز نقش عقبهی حمایتی پشتونهای افغانستان را در درازی تاریخ ایفا کردهاند:
چنانکه نادر خان، پادشاه افغانستان (۱۹۳۳–۱۹۲۹)، در جنگ علیه حبیبالله کلکانی مشهور به بچه سقاو، در سال ۱۹۲۹ توسط پشتونها از هر دو سوی خط دیورند پشتیبانی شد.
این اتحاد چند باری دیگر نیز در تاریخ افغانستان ظاهر شد:
۱. دوره تجاوز اتحاد جماهیر شوروی که پشتونهای پاکستان از پشتونهای افغانستان حمایت کردند و خانههای خود را به پایگاه مجاهدین تبدیل کردند.
۲. دوره حکومت استاد ربانی؛ وقتی استاد ربانی به قدرت رسید، پشتونهای افغانستان احساس زوال کردند، زیرا او تاجیکتبار بود و حاکمیت او را پایانی برای سلطهی پشتونها قلمداد کردند. در واکنش به این امر، حرکت طالبان ظهور کرد و به تمام معنا از حمایت پشتونهای آنسوی دیورند برخوردار بود. این حمایت چیزی است که حتی رئیس دارالعلوم حقانیه نیز بدان اعتراف کرده است. مولانا سمیعالحق، رهبر جمعیتالعلمای شاخه سمیعالحق، درباره پیوند طالبان با مدارس حقانیه گفته بود: «قبل از ۱۹۹۴ ملاعمر را نمیشناختم چون در پاکستان درس نخوانده بود. اما اطرافیان وی، طلاب حقانیه بودند و بارها به دیدن ما آمده و بحث میکردند که چه باید کرد؟ من آنها را نصیحت کردم که حزب تشکیل ندهند؛ چراکه سازمان اطلاعات پاکستان (ISI) هنوز سعی میکرد احزاب مجاهدین را علیه یکدیگر تحریک کند تا آنها را در چند دستگی نگه دارند. به طلاب پیشنهاد کردم جنبش طلبگی به راه بیندازند. هنگامی که جنبش طالبان شکل گرفت، به ISI گفتم، بگذارید طلبهها افغانستان را تسخیر کنند.»
۳. بیست سال جمهوریت؛ وقتی ایالات متحده آمریکا به افغانستان لشکرکشی کرد، طالبان در ظرف چند هفته تار و مار و به مناطق قبایلی پاکستان متواری و پناهنده شدند. آنها در بیست سال جمهوریت از طالبان میزبانی کردند، برایشان پناهگاه فراهم نمودند و حمایت نظامی کردند. در واقع، آنچه که امروز به نام TTP خوانده میشود، حامی و میزبان اصلی طالبان در بیست سال جمهوریت بود. آنها با حمایت و میزبانی خود، گروه طالبان را زنده نگه داشتند.
شعار لر و برخواهی
همین دیروز بود که عبدالباری جهانی، وزیر پیشین اطلاعات و فرهنگ، منظور پشتین پاکستانی را به دلیل سر دادن شعار اتحاد لر و بر، امام خواند. داعیه پشتونستانخواهی یک داعیه قوی در میان پشتونها — اعم از طالبان و ملیکرایان آنها — است. مدعیان پشتونستان، خواهان تجزیه پاکستاناند و آن کشور را دشمن اصلی خود میدانند. سفر متقی به هند و نزدیکی طالبان با دهلی به جای اسلام، در واقع دامن زدن به همین خصومت است. به دلیل دشمنی تراشی از پاکستان و ادبیات ملیگرایانه معطوف به تحقیر پنجابیها در میان پشتونها، این حمله میتواند به شدت افکار عامه پشتونهای افغانستان را تحریک کند.
بیاعتمادی سایر گروههای تروریستی مستقر در افغانستان
گروههای تروریستی بسیاری در افغانستان مستقرند. گفته میشود تعدادشان به بیش از ۲۰ مورد میرسد. پوتین، رئیس جمهور روسیه نیز به تازگی حضور گروههای تروریستی در افغانستان را تأیید کرد. این گروهها بازوی نظامی طالبان را تشکیل میدهند و در ۲۰ سال گذشته در کنار این گروه علیه دولت جمهوری جنگیدهاند. حمله بر TTP اگر با واکنش تند طالبان همراه نشود، باعث بیاعتمادی این گروهها خواهد شد؛ زیرا احتمال معامله مطرح خواهد شد و آنها تصور خواهند کرد که روزی توسط طالبان، مانند TTP، وجه تعامل با کشورهای منطقه قرار میگیرند.
فرهنگ مهماننوازی
طالبان حرکتیاند برخاسته از میان قبایل پشتون. پشتونها فرهنگی دارند که به آن پشتوالی گفته میشود. یکی از کدهای پشتونوالی مهماننوازی است. یک پشتون سر میدهد اما اجازه نمیدهد که به مهمانش اهانت شود. این را در قضیه اسامه بن لادن دیدیم که چگونه طالبان با استناد به اصل مهماننوازی، از تسلیم وی به آمریکا امتناع ورزیدند تا اینکه حکومتشان در سال ۲۰۰۱ سرنگون شد. TTP نیز مهمان طالبان بود و حمله بر TTP این حس قبیلهای را تحریک خواهد کرد.
نتیجهگیری
این حمله یک ننگ بزرگ برای طالبان است. اگر واکنش نشان ندهند، اعتبارشان در میان متحدان و گروههای پشتون کاهش مییابد. اگر واکنش نشان دهند، باز هم خطرناک است؛ زیرا پاکستان تجربه سرنگونی حکومتها در افغانستان را دارد و خانوادههای طالبان هنوز در پاکستاناند. در هر صورت، این رویداد چالشی حساس و تاریخی برای طالبان است که نادیده گرفتن آن ممکن نیست.