امرالله صالح، معاون پیشین رئیسجمهور افغانستان، اخیراً دو نوشتهی مملو از تناقض را در حساب X خود منتشر کرده است:
1. “خراسان را ربوده اند ”
2. “خراسان را ربودهاند – بحث دوم ”
در نوشتهی اول، او با اشاره به نام «خراسان» که توسط داعش مورد استفاده قرار گرفته، تلاش میکند بیزاری خود را از این مفهوم نشان دهد. اما در نوشتهی دوم، از بحث در مورد داعش طفره میرود و مینویسد: “برای جلوگیری از انحراف بحث، از پرداختن به موضوع داعش خودداری میکنم” در حالی که خود او این بحث را بر پایهی همان فرضیهی انحرافی آغاز کرده بود!
نوشتههای او، مانند فرضیهی اصلیاش، پر از کجفهمی و تحریف است؛ نه مبنای تاریخی دارد، نه تسلسل منطقی، و نه حتی از نظر ادبی ارزشمند است. نوشتههای صالح دور از واقعیتهای تاریخی، اجتماعی و بحران کنونی افغانستاناند و البته این نخستین و آخرین انکار او از هویت اقوام زیر ستم و تعمیم هویت قومی بر همه مردم آن کشور نیست.
با این حال، پاسخ به او از آن جهت اهمیت دارد که او همچنان یک چهرهی فعال و تأثیرگذار در جبههی مقاومت ملی است. اگر این دیدگاههای شخصی، مسیر جبهه را تعیین میکند، پس امیدی به این جبهه نیست. این یک پرسش جدی برای مردم حوزهی مقاومت است که جبههی مقاومت ملی باید با اقدام عملی و روشن به آن پاسخ دهد.
صالح، سرباز وفادار افغانستان یا اسیر قبیله؟
آیا امرالله صالح واقعاً برای بازپسگیری افغانستان تلاش میکند؟ آیا هدف او متحد کردن تمام نیروهای مخالف طالبان برای سرنگونی این رژیم است؟
اگر چنین است، خلق مباحث اختلاف انگیز میان رهبران سیاسی مخالف طالب، صبح لشکر تا دندان مسلح سایبری را برای دشنام علیه یک شخصیت سیاسی بسیج می کند و چاشت روز در برابر دیگر آن مشابه به روش که در هژده سنبله می کرد “ در تانک های تیل احمدیار گروپ به جوانان احساساتی تیل رایگان توزیع می کرد تا در جاده های کابل مردم آزاری کنند” و در آخر روز راجع به جنگ اکراین و تعلق خاطر اش به روسیه می نویسد، نمی دانم کدام یک ازین ها در مسیر پیروزی مقاومت است!؟
بدون تردید، طالبان باید سقوط کند، اما پرسش اصلی، صداقت و تعهد امرالله صالح در مسیر مبارزه است. من به عنوان فردی که در یک دورهی انتخابات با او همکاری داشتم، در دفترش کار کردم، و در مشورت با او مقاومت مردمی در حوزهی خوستها را سازماندهی کردم، نگاه ابزاری او به مقاومت و مقاومتگران را از نزدیک دیدهام.
برای نمونه، تنها چند مورد از تعهدشکنیهای او را نام می برم که نشان میدهد ارادهی واقعی برای مبارزه ندارد.
خیانت در میدان نبرد؛ تجربهی شخصی من
در جریان سقوط شهرستان ها، من با داکتر پیکان حیدری و شریف الله سنگین به خوست و فرنگ رفتیم و مقاومت در خوست ها را بنیانگذاری کردیم
پرسش این است که داکتر پیکان حیدری و یارانش شهید شدند و دشمن با جسد مقدس شهید ما ریژه تحقیر آمیز رفت و با اینکه معاون اول بودی و همه امکانات یک دولت در اختیارت بود برای جبهه باز مانده از داکتر پیکان شهید که فرمانده بریالی سنگین پیش می برد چه کردی؟ و چه های که نکردی پهلو دیگر داستان تلخ است.
من و فرماندهان مقاومت در فرنگ، در حالی که شهرستانهای اطراف به دست طالبان افتاده بود، نزدیک به دو هفته در محاصرهی کامل مقاومت کردیم.
در شب ۶ جولای ۲۰۲۱، به دلیل خیانت عوامل نفوذی، نیروهای مقاومت پراکنده شدند و شهرستان سقوط کرد. من در دهکدهی مراد شهر، در فرنگ، گیر افتادم و با پنج محافظم به درهی سیاهکوچه عقبنشینی کردیم. طالبان ما را محاصره کرد و چهار ساعت درگیر شدیم.
در این مدت، چندینبار با نبیالله دستیار شما و شخص شما آقای صالح در تماس بودم می خواهید به جزئیات آن تماس ها و آنچه گذشت هم صحبت کنیم؟
بازی صالح با مقاومتگران
در جبههی مقاومت، افرادی چون “یعقوب لیث” فعالیت داشتند، در بخش تجهیز، اکمال و انتقال اسلحه نقش کلیدی داشتند. پرسش اول خراسان که ربوده شده پس اسم مستعار یعقوب لیث مقاومت گر سر سپرده از کجا می آید؟ بلی از همانجا می آید که شب چله داری فرمانده خیرخواه شهید می آید، پرسش دوم اما صالح و اطرافیانش با یعقوب لیث چه کردند که به جزئیات آن هم بپردازیم؟
آنچه را از آدرس آقای صالح برجسته است:
• خیانت، تفرقهافکنی و حذف نیروهای واقعی مقاومت.
• ایجاد اختلاف در پنجشیر، اندراب، خوستها، تخار و دیگر جبهات.
• بازیهای شخصی برای تقویت “روایت افغانیت” و هژمونی قومی، نه مبارزهی واقعی با طالبان.
اینها تنها نمونههای کوچکی از عملکرد او هستند، اما اگر در خانه کس است، یک حرف بس است!
جبههی مقاومت؛ قربانی روایت افغانیت؟
امرالله صالح هنوز دست از خودخواهی و حذف دیگران برنداشته و جبههی مقاومت را در لاک یک حلقهی بستهی طرفدار افغانیت زنجیر کرده است. او هیچ برنامهای برای تقسیم قدرت، مشارکت اقوام، رفع بحران هویت، شکستن هژمونی قومی و تأمین عدالت ندارد. بلکه برعکس، روایت افغانیت را تبلیغ و تقویت میکند.
با این رویکرد، قرار است چه چیزی تغییر کند؟
• هبتالله برود و یک نسخهی جدید از کرزی و غنی بیاید؟
• شما را در همان ماموریت بپذیرند؟
اگر انتظار شما از جبههی مقاومت چیزی غیر از این است، دقیقاً چه چیزی میخواهید تغییر کند؟
گپآخر؛ امرالله صالح از تاجیکان امید اش را بریده همان طور که تاجیکان به او اعتماد ندارند و به دنبال ایجاد پایگاه مردمی در میان پشتونها به قیمت پشتونیزه سازی کشور است، اما این یک آرزوی دستنیافتنی است. او برای این هدف، هویت تاریخی و واقعیات کشور را قربانی میکند و در حالی که خود را استراتژیست مبارزه میداند، در واقع به سرباز روایت قبیله تبدیل شده است.
اما این را یقین داشته باشید:
به خدای خدمتکار، هرکسی کف میزند، اما صالح هرگز در میان پشتونها پایگاه مردمی نخواهد داشت.