آیا طالبان از انزوای بینالمللی میترسند؟
بر اساس گزارشها، شماری از کشورها به تازهگی دپلوماتان خود را از افغانستان فراخوانده و سفارتهای خود را در کابل بستهاند. گفته میشود این کشورها پس از آن سفارتهای خود را بستند که طالبان کمترین وقعی به مطالبات جامعه جهانی مبنی بر تشکیل حکومت فراگیر و رعایت حقوق بانوان نگذاشتند. به نظر میرسد که هدف این کشور از بستن سفارتخانههای شان، اعمال فشار بر طالبان برای تندادن به خواستها و مطالبات جامعه جهانی باشد. به تعبیری دیگر، این کشورها میخواهند طالبان را به انزوای بینالمللی تهدید کنند.
پرسشی که من میخواهم مطرح کنم این است که آیا طالبان به انزوای بینالمللی به چشم یک مینگرند و از آن میترسند و یا خیر؟
در این تردیدی نیست که در میان طالبان چهرههایی نیز وجود دارد که اهمیت روابط بینالمللی دانسته و درک میکنند که انزوای بینالمللی چه پیامدی برای حاکمیت شان و مردم افغانستان دارد؛ اما تصمیمگیرندگان اصلی که حلقه ملا هبتالله، رهبر طالبان، را تشکیل میدهند و در کندهار مستقراند، تصور نمیکنم که خیلی به روابط بینالمللی اهمیت بدهند و از انزوا بهراسند. ملاهبتالله، رهبر طالبان، بارها اعلام کرده است که به هیچ وجه حاضر نیست به مطالبات جامعه جهانی تن بدهد. او باری در نشست مشورتی علما در کابل گفته بود: «حتا اگر به ما حمله اتمی شود، به دستورهای خارجیها گوش نمیکنیم.» او همچنان در همان سخنرانی خود افزوده بود که «مبارزه ما با کفار بر سر جایگاه و پول نه، بلکه روی دیدگاه و عقیده بود که اکنون هم خاتمه نیافته و تا قیامت ادامه خواهد داشت.»
تحلیل و آنالیز سخنان ملاهبتالله نشان میدهد که او معتقد به یک نوع جنگ کیهانی است و حکومت خود را نیز درگیر این جنگ میداند. جنگ کیهانی، با مبارزه علیه اشغال تفاوت دارد. در دومی، وقتی نیروهای خارجی از کشور بیرون شوند، جنگ نیز خاتمهیافته اعلام میشود، اما نبرد کیهانی جنگ با یک نیروی اشغالگر مشخص نیست، بلکه یک درگیری ماوراءالطبیعی میان خیر و شر/خوبی و بدی است که فقط با حذف و نابودی دشمن از پهنه گیتی پایان مییابد و بس.
محققی به نام مارک یوگنزمیر کتابی نوشته که زیر عنوان «تروریسم در اندیشه یکتاپرستی» به فارسی ترجمه شده است.
این کتاب حاصل تحقیق میدانی و مصاحبههای او با رهبران گروههای افراطی مانند «هویت مسیحی» در امریکا، گروههای تندرو سیکها در هندوستان، گروه آم شینریکو در جاپان و رهبران جناحهای تندرو یهودی در اسراییل و شماری از تندروان مسلمان است. او در این کتاب یکی از عناصر مشترک همه گروههای افراطی مذهبی در همه فرهنگها و تمدنها را اعتقاد به جنگ کیهانی میخواند. سه ویژگی عمدهای آنهایی که به نبرد کیهانی باور دارند، عبارتند از:
معتقدان جنگ کیهانی، مناسبات موجود میان نیروها در جهان را در چارچوب دو مفهوم متضاد مطلق درک میکنند: خیر و شر/دیو و فرشته. ضدیتی که میان این نیروها وجود دارد، مطلق است و امکان هیچ نوع سازشی وجود ندارد. به باور آنها، هر کسی مخالف نظرشان باشد، دشمن است و با دشمن نمیتوان سازش کرد، بلکه باید نابودش شود.
- تلقی تعامل بهمثابه خیانت
از دیگر ویژهگیهای چنین جنگی، این است که هواداران آن هر نوع سازش و میانهروی را خیانت تلقی کرده و کسانی را تمایل به تعامل داشته باشند، دشمنتر از دشمن اصلی میدانند. قتل اسحاق رابین، نخستوزیر اسراییل، به دست یک تندرو یهودی با این توجیه صورت گرفت که توافقنامه او با یاسر عرفات خیانت به یهودیت و آرمان تشکیل دولت یهودی است.
هواداران جنگ کیهانی همچنان معتقدند که درگیری میان نیروهای خیر و شر از ازل وجود داشته و تا ابد ادامه دارد. آنها به قدرتمندی دشمن اهمیت نمیدهند و به پیروزی زودهنگام نمیاندیشند: «حتا اگر به ما حمله اتمی کنند، به دستورهای خارجیها گوش نمیکنیم.» بلکه میپندارند نفس مشارکت در چنین جنگی برای آنها حس ارزشمندی میدهد و عزت نفسشان را تقویت میکند.
نتیجهای را که من میخواهم از این بحث بگیرم این است که حلقه ملاهبتالله که فعلا تصمیمگیرندهی اصلی در کشور است، به دلیل اعتقاد شان به نبردِ کیهانی هرگز به فشارهای بینالمللی تن نداده و با جامعه جهانی تعامل نخواهند کرد. آنها از یک سو دشمنی با غرب را پایان نیافته تلقی کرده و این فشارها را نشانهی تداوم جنگ خواهند خواند، و از سوی دیگر، هرگونه تعامل با دشمن واقعی یا فرضی را خیانت دانسته و طالبانی را که تمایل به تعامل دارند به چشم خاین مینگرند.
بنابراین، من فکر نمیکنم که فشار دپلماتیک یا تهدید به انزوای بینالمللی بتواند روی تصامیم ملاهبتالله تاثیر بگذارد. اما پیامدی که این فشارها میداشته باشد، تشدید اختلافات میان جناحهای واقعگرا و ایدیولوژیک طالبان خواهد بود. سناریوی احتمالی این است که جناحهای عملگرا در برابر حلقه ملاهبتالله وارد اقدام شوند و از جانب دیگر، حلقه او نیز به نوبهی خود عملگرایان را متهم به خیانت کرده و برای پاکسازی صفوف شان از عملگرایان برنامه بریزند.