رسانهها گزارش دادهاند که کسی به نام مولوی عبدالقدیر حامی در تخار افغانستان فتوای جهاد علیه دولت تاجیکستان را صادر کرده و از تمام مسلمانان جهان به ویژه شهروندان آن کشور خواسته است در برابر حکومت امامعلی رحمان بجنگند.
او گفته است که دولت تاجیکستان با حجاب اسلامی مخالفت میکند و اگر از این امر دست نکشد، بر تمام مسلمانان جهاد علیه حکومت امامعلی رحمان فرض است.
او پس از آن علیه دولت تاجیکستان اعلام جهاد کرده است که مجلس نمایندگان آن کشور در اواخر ماه ثور سال جاری، قانونی را به نام «تنظیم آداب و سنن» تصویب کرد که بر اساس آن زنان تاجیکستان از پوشیدن برقع و حجاب به «غیر از سبک تاجیکی» منع شدهاند.
اگرچه به دنبال تصویب این قانون، رسانهها گزارش دادند که دولت تاجیکستان حجاب اسلامی را ممنوع اعلام کرده است، اما مقامات آن کشور گفتند که این قانون محدودیتی برای حجاب اسلامی به سبک تاجیکی وضع نکرده و بلکه منظور شان مخالفت با انواع پوششهای وارداتی غیرمعمول به نام حجاب در تاجیکستان بوده است.
آنچه از سخنان مقامات تاجیکستان دانسته میشود این است که آنها با حجابهای سنتی رایج در میان زنان تاجیکستان مخالفت ندارند، بلکه مخالفت آنها با برقع و حجابهای وارداتی است که در تاجیکستان است. یعنی اینکه تاجیکستان میخواهد از فرهنگ ملی خود در برابر فرهنگ وارداتی پاسداری کند.
اینکه عبدالقدیر حامی در خطبهی نماز جمعه علیه تاجیکستان اعلام جهاد میکند، نشاندهندهی این است که امثال او از تنوع فرهنگی و کثرت سنن و آداب در جامعهی اسلامی آگاه نیستند و آنها فقط برقع رایج در افغانستان را حجاب میدانند و بس. این در حالی است که جامعه اسلامی از ملل مختلف تشکیل یافته و هر کدام فرهنگ، رسوم، آداب، سنن و پوشش خاص خود را دارند و نمیتوان گفت که تنها برقع رایج در جنوب افغانستان حجاب است، نه آنچه که زنان تاجیکستان، ازبکستان، پاکستان و ایران و سایر ملل میپوشند.
مشکل علمای افغانستان، به ویژه علمای حامی طالبان، این است که اینها اسلام را مساوی با سنن قبیلهای پشتونها میدانند و سنن و آداب سایر ملل را غیراسلامی میپندارند. باری یکی از طالبان برایم حکایت کرد که وقتی نخستینبار وارد کابل شدیم، در منطقه خیرخانه برای ما احوال دادند که در یکی از بیمارستانهای زنانه دزد وارد شده است. برای گرفتاری دزد رفتیم، اما وقتی قابلهها را با یونیفرمهای شان دیدیم، دزد را رها کرده و به کتککاری آنها پرداختیم. چون پیش از آن ما هرگز قابلهای را ندیده بودیم و پوشش آنها برای ما غیراسلامی جلوه کرد.
وقتی گروهی چنین از دنیا و تنوع ملل و فرهنگ ها و رسوم بیخبر باشد، طبیعی است که اسلام را از منظر محلی تعریف خواهد کرد و فقط خود را مسلمان خواهد دانست، نه بقیه را.
ریشه فتوای جهاد عبدالقدیر حامی علیه تاجیکستان نیز همین جهل و ناآگاهیاش از تنوع فرهنگها در میان ملل مسلمان است.
من فکر میکنم این ملاها به جای اینکه بیایند فتوای قتل و خونریزی در سایر کشورها صادر کنند، اگر خیلی جرئت دارند بهتر است که در داخل افغانستان امر بالمعروف کنند.
امروزه حکومت طالبان در داخل افغانستان انواع ستم را بر ملت مسلمان کشور روا میدارند؛ طوری که بیش از ۱۰۰۰ روز میشود که دختران از رفتن به مکتب ممنوع شدهاند و اقوام از ساختار حکومت حذف گردیده و یک حکومت مبتنی بر تبعیض قومی در افغانستان حاکم است. همین دیروز بود که ویدیوی را دیدم که زنی از ترس طالبان در پنجشیر سکته کرده و جان باخته است. به گزارش رسانهها، طالبان شب هنگام وارد خانهی آن زن میشوند و وی از ترس سکته قلبی میکند و میمیرد. این رفتارها، رفتارهای ظالمانه و غیراسلامی و غیرانسانی است. وظیفهی علما این است که در برابر چنین رفتارها امر بالمعروف کنند. امر بالمعروف در مذهب احناف، عبارت از آزار و اذیت مردم در کوچه و خیابان نیست، بلکه عبارت ایستادگی در برابر حکام ظالم و ستمگر است. خود امام ابوحنیفه در برابر دو حکومت ستمگر اموی و عباسی ایستاد.
متاسفانه ملاهای ما به جای اینکه در برابر ظلم و استبداد طالبان بایستند و امر به معروف کنند، همه روزه در وصف این گروه خطابههای غرا ارایه میکنند و نام ملاهبتالله را در خطبههای جمعه میبرند و از کارکرد طالبان به تحسین یاد مینمایند.
آیا این ملاها میدانند که تطهیر یک گروه ستمگر، چه حکمی از لحاظ شرعی دارد؟
چندی پیش، رسالهای میخواندم از ابواسحاق ابراهیم زاهد صفاری بخاری. عمر بن محمد نسفی در کتاب «القند فی ذکر علماء سمرقند» از وی نام میبرد. رسالهاش به صورت پرسش و پاسخ در مسایل کلامی است. وقتی از او در این رساله پرسیده میشود که اگر کسی در خطبههای جمعه از حاکم ظالم توصیف و تمجید کند و او را عادل بخواند حکمش چیست؟ در پاسخ به نقل از صفار مینویسد که: «از شیخ الامام ابومنصور ماتریدی شنیدم که گفت: کسی که سلطانی را که برخی از اعمالش ستمکارانه است، عادل بگوید، کافر بالله است، زیرا به کاربردن این عنوان وقتی جایز است که علی الاطلاق و در همه احوال، عادل باشد، و ابدا و در هیچ حالی ظالم نباشد. اما اگر برخی از افعال سلطان از روی جور و ستم است، و این شخص او را عادل بخواند، معنایش این است که جور و ستم را عدل میداند، و به آن راضی است و این شخص کافر است.»
در همین رساله، همچنان فتوای قاطع در باب قتال با ظلمه آمده است که: «از شیخ امام ابوبکر در این باره سوال شد. گفت: از مشایخ بخارا شنیدم که میگفتند: قتال با آنان برای دفع شر شان مباح است نه به خاطر کفر شان.»
امیدوارم این ملاها با تطهیر طالبان و تبعیت بیچون و چرا از آنان، دنیا و آخرت خود را خراب نکنند.