انتظار مخالفان طالبان از ترامپ و کابینه او ذوقزدگی است؛ برای امریکا و سیستم سرمایهداری، دمکراسی و ارزشهای اساسی اهمیت راهبردی ندارد
در گفتگوی این هفته پایگاه خبری تحلیلی روایت که با موضوع “کهنه سربازان امریکا در کابینه ترامپ و اینکه رابطه امریکا با طالبان متحول خواهد شد”؛ دستگیر هژبر، فعال و تحلیلگر سیاسی با تاکید بر اینکه خوشبینی مخالفان طالبان از روی کار آمدن چند کهنه سرباز مخالف طالبان توام با ذوقزدگی و پیش از وقت است، گفت: نگاه ترامپ و تیم او به مسائل یک نگاه امنیتی_اقتصادی است و برای امریکا و سیستم سرمایهداری مسئله حقوق بشر، آزادی بیان، دمکراسی و… ارزش استراتژیک و راهبردی ندارد که بخواهند برای دیگران کاری انجام دهند.
آقای هژبر در مقدمه صحبتهایش و در پاسخ به این پرسش که با باز گشت دوباره ترامپ خوش بین باشیم یا بدبین؟ گفت؛ ترامپ یک پیروزی بی سابقه را بدست آورد. هم رای الکترال او بلند بود هم رای عمومی اش. از سویی هم جمهوری خواهان سنا و مجلس نمایندگان را نیز در اختیار گرفتند. ترامپ فرصت خواهد داشت که برنامههای را که در سر دارد انجام دهد. چون در زمینه داخلی امریکا به مشکل نمی خورد.
وی همچنین افزود که گزینش های ترامپ با توجه به خروج شرم آور امریکا از افغانستان کسانی هستند که نگاه انتقادی به دولت بایدن داشتند. به گفته وی با توجه به زمان ابراز نظرهای که چهرهها داشتند، که معمولا مصرف داخلی در امریکا دارد؛ این مسئله بیشتر به خاطر خالی کردن زیر پای دمکراتها است و همچنین جلب توجه عامه مردم به جمهوری خواهان.
این تحلیلگر سیاسی اضافه کرد: اینکه افراد انتخاب شده افکار ضد طالبانی دارند، درست. البته رویکرد ترامپ و جمهوری خواهان با دمکرات متفاوت خواهد بود، اما اینکه در مسئله افغانستان به نفع مخالفان طالبان کاری کنند این یک ذوقزدگی است.
آقای هژبر در ادامه تصریح کرد که این بار ترامپ با گزینش افراد جوان نشان داده که به افراد مسن و سنتی جمهوری خواه توجه ندارد و کسانی را انتصاب کرده که با خودش افکار یکسان دارد. به گفته وی در دوره گذشته ریاست جمهوری، ترامپ با مشاور امنیت ملی و وزیر خارجه درگیر شد. اما این بار دیده می شود که حساب شده انتخاب کرده است.
وی در ادامه راجع به خوشبینی مخالفان طالبان از روی کار آمدن چند کهنه سرباز در بدنه دولت امریکا گفت؛ خوش بینی مخالفان طالبان، توام است با ذوق زدگی و پیش داوری بسیار شتاب زده. به گفته وی این امیدهای پیش از وقت است که به نوعی امید کاذب است. در حالی که باید منتظر بود و دید که ترامپ پس از در دست گرفتن قدرت چه کاری میکند.
این پژوهشگر مطرح سیاسی در ادامه خاطرنشان کرد: نگاه ترامپ یک نگاه امنیتی _ اقتصادی است. وعده های زیادی به مردم امریکا در زمان انتخابات داده و به وعده های خود پابند خواهد بود. به خصوص در سیاست داخلی انرژی اصلی اداره ترامپ صرف خواهد شد. به گفته وی مسئله مهاجرین غیرقانونی یک مسئله مهم داخلی امریکا است که گفته می شود ۲۰ میلیون مهاجر غیر قانونی در امریکا وجود دارد که ترامپ قصد دارد آنان را اخراج کند از اینرو این مسئله زمان و انرژی دولت امریکا و ترامپ را مصرف خواهد کرد. همچنین مسئله تورم در امریکا چالش دیگر است که وعده ترامپ بود و همچنین برنامه های اجتماعی و اقتصادی دیگر که در انتخابات وعده داده همه این مسائل انرژی ترامپ را می گیرد.
آقای هژبر در ادامه به اولویتهای سیاست خارجی امریکا اشاره کرده و گفت: در امور خارجی دولت ترامپ چند محور عمده را دنبال خواهد کرد. اول حل بحران شرق اروپا و جنگ اوکراین است. در انتخابات وعده ۲۴ ساعت حل آن را داد. هرچند این مسئله تبلیغات بود. ولی این موضوع پچیده است و ممکن ترامپ رضایت دهد که قسمتهای خاک متصرف شده اوکراین به روسیه داده شود. البته این یک مسئله است و در عمل تحقق این مسئله و هر معاهده دیگر نیاز به رایزنی دارد به خصوص با متحدین در اروپا… همچنین پوتین به پیشنهاد ترامپ چه واکنش نشان خواهد داد؟ این مسئله زمان بر است. اولیت دوم بحران خاورمیانه و جنگ غزه است. در کنار آن حل مسئله نیروهای محور مقاومت همسو با ایران است که حل آن وقت میگیرد و زمان بر است که اولویت دوم امریکا خواهد بود.
وی در ادامه تصریح کرد: بحث سوم مناسبات امریکا با ایران است. چنانچه رسانههای فارسی زبان خارجی (مخالف ایران) با رویکرد های شان موضوعات را مطابق خواستهای خود مطرح و تجزیه و تحلیل میکنند. معلوم نیست که ترامپ سیاست فشار حداکثری را در پیش بگیرد؟ و اینکه ایران هم سیاست اش چه خواهد بود مشخص نیست؛ اما این مسئله برای ترامپ مهم است. البته مسئله برجام ۲ هم مطرح است که مسئله هستهای ایران را که از مسائل پیچیده هستند حل کند.
به گفته وی ترامپ و تیم او در تمام موضوعات حتما برنامه های دارند و خواهند داشت ولی چالش ها نیز است و در کل زمان اقتدار ترامپ دو سال است و بعد از انتخاب میان دوره ای چه اتفاق خواهد افتاد، مشخص نیست.
وی در ادامه و در پرسش به اینکه آیا کهنه سربازان روی کار آمده در دولت ترامپ، انتقادات و مخالفتهای را که علیه طالبان در سالهای گذشته داشتند، عملی خواهند کرد؟ گفت: شکی نیست که این چهرهها از جمله مشاور امنیت ملی، وزیر دفاع، وزیر خارجه و… این ها منتقد بایدن بودند. اما فراموش نکنیم که قبل از بایدن همین اداره ترامپ بود که با گروه تروریستی طالبان وارد مذاکره شد. اول تر از همه این مسئله سوال برانگیز بود. این اراده ترامپ بود که دولت افغانستان را هرچند معیوب بود، اما آگاهانه دور زد و اگر بحث پاسخگویی باشد اول جمهوری خواهان پاسخ دهند که چرا با یک گروه تروریستی وارد مذاکره شدند و به آن گروه مشروعیت دادند؟ خلیل زاد که امروز صدا بلند میکند، خود معاهده را امضا کرد. این کهنه سربازان به این معامله چه پاسخ دارند؟
وی در ادامه تصریح کرد؛ ابراز نظرها در آن زمان از سوی این کهنه سربازان مصرف داخلی داشت. افکار عامه هم در امریکا در زمینه خروج انتقادی بود. چون مسئله کشته شدن ۱۳ سرباز امریکایی در فرودگاه کابل و شتاب خروج و… پیش آمد. اما این کهنه سربازان اول باید به توافقنامه دوحه که از سوی ترامپ امضا شد، پاسخ دهند. البته شاید اگر ترامپ خروج از افغانستان متفاوت تر می بود. شاید یک پایگاه نظامی را حفظ می کرد. با این حال انتقادات هم بیشتر بر نحوه خروج بود نه اصل خروج. زیرا خود اداره ترامپ خروج را با دور زدن اداره افغانستان کلید زد.
وی در ادامه تاکید کرد که خوش بینی های خلق شده از سوی مخالفان طالبان، پیش از وقت است. به گفته وی انتظار برخورد با طالبان از سوی امریکا هنوز زود است. از سوی هم به گفته وی طالبان نیز خوشبین هستند، می دانند و با امریکا مذاکره کردند و ترامپ اهل معامله است. با این حال دشوار است که امیدوار بود که در رفتار و سیاست امریکا اتفاق خاصی بیفتد.
آقای هژبر در ادامه بیان کرد: شاید یک گزینه در قبال طالبان، قطع ارسال پول و کاهش آن باشد ولی باید گفت که طالبان منابع عایدتی دیگری نیز دارند هرچند پول امریکا طالبان را تقویت میکند، ولی قطع و کاهش این پول طالبان را به سقوط مواجه نمی کند. از سوی هم مخالفان طالبان نتوانستند که در مجموعه کامل بروز کنند.
این کارشناس سیاسی در ادامه و در پاسخ به اینکه آیا نقض حقوق بشر برای امریکا و دولت ترامپ مهم است و در این زمینه کاری خواهند کرد؟ گفت؛ برای دولت امریکا و سیستم سرمایهداری حقوق بشر، آزادی بیان و… ارزش استراتژیک و راهبردی ندارد، فقط ارزش ابزاری دارد؛ امریکا و سیستم سرمایه داری در گذشته ثابت کرده این مسئله را. امریکا دنبال دمکراسی آزادی بیان و حقوق زنان و… برای ارزش نبودند؛ بلکه از آن به عنوان یک ابزار استفاده کرده اند. در امریکای لاتین کودتا ها را سازمان دادند و نظامهای توتالیتر را به جای نظام های نسبتا مردمی روی کار آوردند. عربستان سعودی را نگاه کنید که تا امروز خبری از حقوق بشری نبود… و محمد بن سلمان تازه تظاهر می کند به آزادیها…! این موارد ذکر شده به عنوان ارزش مطرح نیست. ترامپ هم نشان داده که به این مفاهیم التزام ندارد.
آقای هژبر در ادامه و در پاسخ به اینکه تلاشهای اخیر و سراسیمگی خلیل زاد ناشی از چیست؟ گفت: خلیل زاد برای اینکه ابتکار عمل را در دور زدن حکومت افغانستان در دست داشت و مجری سیاست امریکا بود از جمله مسئله خروج؛ زیر فشار بود. چندین بار به مجلس فراخوانده شد و کلا مورد انتقاد بود. البته یک مسئله راجع به اعمال سلیقه خلیل زاد باید گفت و اینکه خلیل زاد بدون شک در برخورد های خود در مذاکرات با طالبان اعمال سلیقه کرده اما اعمال سلیقه او مسئله فراتر از سیستم حاکم در امریکا نبود. چندین بار متن پیش نویس توافقنامه دوحه به سران امریکا رسید و خلیل زاد مستقیم از سران امریکا دستور میگرفت. در کل خلیل زاد به نظر نمی رسد تصامیم فراتر از سیستم امریکا گرفته باشد. حالا هم در حاشیه بود و تلاش دارد که دوباره وارد حکومت شود. اما حرف خلیل زاد مبنی بر تحقق کامل توافقنامه دوحه در شرایط فعلی قابل تحقق و اجرا نیست. چون حکومت جمهوری اسلامی افغانستان وجود خارجی ندارد. خلیل زاد با مکر و حیله دنبال جا برای خودش است. او مکر حیله و فریب را فراوان بلد است تلاش دارد که توجه کارگزاران جوان را بدست آورد. اما وقتی پمپئو در اداره ترامپ جای پیدا نکرده خلیل زاده هم به نظر نمی رسد که جایگاه تصمیم گیر پیدا کند و داشته باشد.
وی راجع به پایگاه بگرام و تصمیم احتمالی امریکا گفت: در این زمینه و اینکه مداخله نظامی صورت بگیرد یا لشکر کشی و بگرام و چند نقطه دیگر تسخیر شود، احتمال اش ضعیف است. اما اگر کدام حادثه تروریستی صورت بگیرد و یک بهانه شود که امریکا مداخله نظامی کند؛ شاید. البته حتی اگر حمله شبیه ۱۱ سپتامبر هم صورت بگیرد، بازهم امکان اجماع مانند سال ۲۰۰۱ وجود ندارد. چین در این زمینه برعکس عمل خواهد کرد. فشار و معامله امکانش است. اداره ترامپ اگر قانع شود و اینکه بگرام در اختیار چین قرار نمی گیرد از ادعای تصرف بگرام صرف نظر کند.
آقای هژبر در پاسخ به اینکه منافع امریکا در افغانستان چیست؟ گفت: خروج امریکا به نفع این کشور بود ولی قطعا منافع دارد. باید انتظار کشید و دید که اول قضیه اوکراین چگونه حل می شود و امتیازاتی را به روسها می دهد یا خیر؟ اگر این کار شود، احتمالا در قسمت ایران و افغانستان تلاش کند که امتیازاتی را بگیرد. چون در گذشته هم امریکا و شوروی حوزه نفوذ تعیین کرده بودند. به هر حال باید منتظر ماند و اینکه اول در قضیه اوکراین و خاورمیاته و ایران چه اتفاق می افتد، این سه مسئله مهم است و اولویت دارد.
این کارشناس سیاسی در پاسخ به اینکه مخالفین طالبان چه بکنند؟ منتظر بیرون باشند یا نیروی داخلی خود را تقویت کنند؟ گفت: داشتن رابطه و مناسبات در حوزه بین الملل مهم است اما تعیین کننده اصلی، تلاش نیروهای مخالف برای انسجام و عبور از تنش و پراکندگی کنونی است. اگر مخالفان طالبان به یک الترناتیو منسجم نرسند و امید خلق نکنند و دنیا را متقاعد به اهمیت خود نکنند، تنها توجه به عامل بیرونی و اتکا به آن کنند، به جای نمی رسند. اگر اتفاقی هم بیفتد، ولو طالبان کنار زده شود؛ اداره جایگزین بازهم یک اداره دست نشانده خواهد بود مانند پس از بن و این برای عدالت و ثبات پایدار مفید نیست. مخالفان طالبان به داخل و پایگاه اجتماعی توجه کنند و امید خلق کنند و از تنش میان گروهی عبور کنند. اگر این کار صورت نگیرد، چشم انداز روشن نمی بینیم.
وی در پاسخ به پرسش آخر و اینکه امریکا قدرت گذشته را ندارد و آیا فشار ترامپ جواب می دهد و در کل سیاست ترامپ چگونه خواهد بود؟ گفت: رویکرد ترامپ در مسائل بین المللی مبتنی بر فشار حد اکثری است. ممکن در برابر طالبان هم استفاده بکند. ممکن ارسال بستههای دالر را متوقف و یا تعلیق کند. ممکن در زمینه بازگرداند سلاحهای امریکایی در افغانستان دست به اقداماتی بزند. و اینکه به ارزش ۸۰ میلیارد دالر سلاح مانده و احتمال اینکه در این زمینه های سیاستهای را روی دست بگیرد وجود دارد. اما در کل باید منتظر ماند و دید که در سه اولویت مهم سیاست خارجی خود (اوکراین، جنگ غزه و لبنان و مسئله هستهای ایران) چگونه برخورد میکند!