بحث هویت در افغانستان، یکی از حساسترین، ریشهدارترین و در عین حال جنجالیترین مباحث اجتماعی و سیاسی معاصر است. کشوری که از قرون گذشته میزبان اقوام گوناگون با تاریخ، زبان، فرهنگ و سنتهای متفاوت بوده، امروز در تبوتاب تعریف یک «هویت ملی» قرار دارد. بااینحال، یکی از چالشهای مهم در این مسیر، استفاده نادرست و غیرعلمی از واژه «افغان» است؛ واژهای که از نظر تاریخی، فرهنگی و زبانشناختی ویژه قوم پشتون است، اما طی صد سال اخیر بهصورت آگاهانه یا ناآگاهانه بهعنوان «هویت ملی» معرفی شده است.
تحولات اخیر، بهویژه پس از حمله یک مهاجم افغانتبار بر سربازان گارد ملی آمریکا و واکنش مقامات آمریکایی که او را «Afghan» معرفی کردند، دوباره بحث هویت را به صدر مناقشات اجتماعی کشاند. در افغانستان، سیاستمداران و روشنفکران غیرپشتون موجی از اعتراض را با هشتگهای #من_افغان_نیستم و IAmNotAfghan به راه انداختند. در این میان امرالله صالح،معاون پیشین ریاست جمهوری و سیاستمدار معروف تاجیک،با نوشتن «من افغان هستم» تلاش کرد خود را با این هویت معرفی کند؛ اقدامی که از دید بسیاری از کارشناسان نوعی «پروژه سیاسی» برای کسب حمایت پشتونها تلقی میشود.
این مقاله با رویکردی علمی، تاریخی، فرهنگی، دینی و حقوقی به این موضوع میپردازد و نشان میدهد که:
▪ واژه «افغان» از لحاظ علمی و تاریخی تنها نام یک قوم است.
▪ سایر اقوام افغانستان (تاجیک، هزاره، اوزبیک، ترکمن، ایماق، بلوچ و …) افغانستانیاند، نه افغان.
▪ تحمیل این نام بر دیگر اقوام، هم تحریف علمی است و هم موجب بحران هویتی و تنش اجتماعی.
این متن تلاش دارد از زاویههای مختلف، مسئله را روشنگری کند و زمینهای برای گفتوگوی ملی فراهم سازد.
بخش اول: ریشهشناسی تاریخی واژه «افغان»
شناخت تاریخی واژه «افغان» یکی از مهمترین بخشهای این بحث است. در متون تاریخی، همواره «افغان» مترادف «پشتون» آمده و هیچ سندی وجود ندارد که دیگر اقوام افغانستان خود را افغان خوانده باشند.
۱. شواهد تاریخی
در منابع فارسی و عربی قرون گذشته مانند حدودالعالم، طبقات ناصری، تاریخ بیهقی و تاریخ گزیده، واژه «افغان» یا «أفغان» تنها برای پشتونها بهکار رفته است.
در متون انگلیسی و سانسکریت نیز میان Afghan و Pashtun تفاوتی وجود ندارد؛ هر دو به قوم پشتون اشاره دارند.
در متون قبیلهای (مانند مخطوطات خټکها و یوسفزیها)، «افغان» نام خاص قومی است که دارای دودمانها، قبایل، لهجهها و ساختار اجتماعی خاص پشتونهاست.
۲. استفاده سیاسی در دورههای جدید
از زمان احمدشاه درانی، واژه «افغان» در اسناد دولتی آرامآرام گسترش یافت. دلیل اصلی آن این بود که:
- پشتونها قدرت سیاسی را در اختیار داشتند.
- برای مشروعیتسازی، لازم بود نام قوم خود را بر قلمرو حاکمیت نیز تعمیم دهند.
اما حتی در دوران امیر عبدالرحمن خان، تاجیکها، هزارهها و اوزبکها بهلحاظ اجتماعی و عرفی هیچگاه خود را افغان نمینامیدند.
۳. نمونههای تغییر هویت در تاریخ
برخی سیاستمداران در تاریخ برای حفظ قدرت یا کسب حمایت، هویت قومی خود را تغییر دادهاند. مثالهای مشهور:
ابومسلم خراسانی برای قدرت گرفتن میان عباسیان خود را «عرب» معرفی کرد.
سلطان محمود غزنوی ترکتبار بود اما خود را از «نژاد ایرانی» معرفی کرد.
امرالله صالح که از نظر قومی تاجیک است، برای کسب مشروعیت سیاسی در فضای پشتونمحور، خود را افغان معرفی میکند.
همه این موارد نشان میدهد که تغییر هویت معمولاً پروژهای سیاسی است، نه حقیقت تاریخی.
بخش دوم: بررسی زبانشناختی و فرهنگی
۱. واژه افغان از نگاه زبانشناسی
تمامی ریشههای زبانشناختی این واژه به پشتو و فرهنگ پشتونی مرتبط است. «افغان» در لغتنامهها بهمعنای «پشتون، پختانه، پختون» آمده است.
در سنت شفاهی و ادبیات پشتو نیز افغان مترادف پشتون است.
۲. تفاوتهای فرهنگی گسترده میان اقوام
تاجیکها
زبان مادری: فارسی
هویت فرهنگی: ادبیات فارسی، شهرنشینی و تاریخ هزارساله
مناطق اصلی: هرات،،بلخ، بدخشان، پنجشیر، کابل قدیم
هزارهها
زبان: فارسی با لهجه هزارگی
هویت دینی: تشیع
میراث فرهنگی: مقاومت تاریخی، موسیقی خاص، هنر و صنایع دستی
اوزبیکها و ترکمنها
زبان: ترکی
پیوندهای فرهنگی: آسیای میانه، اسبپروری، صناعت فرشبافی
پشتونها
زبان: پشتو
ساختار قبیلهای: جرگه، ملک، مهماننوازی پشتونی
واژه هویتی: افغان
این تفاوتهای فرهنگی نشان میدهد که اطلاق عنوان افغان بر تاجیکها، هزارهها یا اوزبیکها از نظر علمی بیمعناست.
۳. پیامدهای فرهنگی تحمیل هویت
محو تدریجی هویتهای محلی
از بین رفتن ارزشهای فرهنگی سنتی
ایجاد بحران هویتی در نسل جوان
بیاعتمادی اقوام به ساختار سیاسی
بهویژه برای تاجیکها و هزارهها، تحمیل واژه افغان نوعی «استعمار فرهنگی» تلقی میشود.
بخش سوم: رویکرد دینی و فقهی به مسئله هویت
۱. اهمیت نسب در شریعت
پیامبر اکرم (ص) میفرمایند:
«مَنِ ادَّعى إلى غَیرِ أبیهِ فَلَیسَ مِنَّا
هر کس خود را به قوم یا پدری نسبت دهد که از او نیست، از ما نیست.
این حدیث از معتبرترین نصوص فقهی است و علمای بزرگ از آن چنین برداشت کردهاند:
تغییر هویت قومی جایز نیست
تغییر نسب گناه کبیره است
معرفی خود به قوم دیگر خیانت به ریشه است
۲. دیدگاه علمای معاصر
مولوی حبیبالله حسام
تغییر هویت قومی را حرام میداند و آن را «کتمان نسب» مینامد.
دکتر محییالدین مهدی
افغان=پشتون؛
غیرپشتون=افغان نیست.
اسد بودا
تحمیل افغانیت بر هزارهها موجب مقاومت تاریخی آنان شده است.
جمعبندی دینی
اگر تاجیک، هزاره یا اوزبیک خود را افغان معرفی کند، این کار از نظر دینی صحیح نیست؛ زیرا با حدیث صریح پیامبر تعارض دارد.
بخش چهارم: پیامدهای اجتماعی و سیاسی تحمیل افغانیت
۱. بحران هویت ملی
تحمیل واژه افغان باعث شده که:
اقوام غیرپشتون احساس بیعدالتی کنند
همزیستی قومی تضعیف شود
پروژه ملتسازی ناکام بماند
افغانستان تا امروز نتوانسته میان «دولت» و «ملت» پیوند ایجاد کند، زیرا هویت تحمیل شده باعث واگرایی شده است.
۲. استفاده سیاسی از واژه افغان
سیاستمداران گاهی واژه افغان را بهعنوان ابزاری برای:
کسب رأی
جلب حمایت قومی
مشروعیتسازی
ایجاد چهره ملی از خود
به کار میبرند.
اتفاقاً همین مسئله باعث شد سخنان امرالله صالح با واکنش تند نخبگان غیرپشتون روبهرو شود.
۳. موج جدید #من_افغان_نیستم
پس از رویداد واشنگتن، صدها فعال:
در فیسبوک
توییتر
اینستاگرام
هویت خود را Afghanistan-born یا Persian-speaking Tajik و … معرفی کردند.
این حرکت نشان میدهد که جامعه غیرپشتون افغانستان نمیپذیرد هویت قومی پشتونها هویت ملی همه شهروندان محسوب شود.
بخش پنجم: تحلیل موردی و واکنشها
۱. امرالله صالح
اقدام او سیاسی تفسیر میشود و بسیاری آن را «قبیلهگرایی معکوس» میدانند.
۲. مولوی حبیبالله حسام
با استناد به حدیث نبوی تأکید میکند که معرفی خود به قومی دیگر جایز نیست.
۳. دکتر محییالدین مهدی
استدلال میکند افغان از نظر تاریخی به پشتون تعلق دارد.
۴. عبدالله خداداد
در آمریکا کمپاین «برائت از افغانیت» را مدیریت کرده و میگوید: «اگر افغان نیستید، هیچکس حق ندارد شما را افغان صدا کند.»
بخش ششم: راهکارهای علمی، رسانهای و سیاسی
۱. برای رسانهها
استفاده از واژه «افغانستانی» بهجای افغان
دقت در معرفی شخصیتها
پرهیز از تحمیل هویت قومی بر ملیت
۲. برای سیاستمداران
احترام به هویت اقوام
عدم سوءاستفاده از واژه افغان برای منافع سیاسی
اصلاح قانون اساسی آینده برای تعریف دقیق «ملیت»
۳. برای نهادهای آموزشی
تدریس تاریخ واقعی اقوام
بازنگری کتابهای درسی
استفاده از اصطلاحات علمی و بیطرفانه
۴. برای جامعه مدنی
ترویج گفتوگوی بیناقوامی
ثبت، حفظ و ترویج هویتهای محلی
جلوگیری از تحریف فرهنگی
نتیجهگیری
هویت، امری مقدس، غیرقابل معامله و پیوندخورده با ریشههای تاریخی، فرهنگی، زبانی و خانوادگی هر انسان است. در افغانستان، واژه «افغان» از ابتدا تا امروز نام یک قوم بوده است، نه یک ملت. تاجیکها، هزارهها، اوزبیکها، ترکمنها، ایماقها و سایر اقوام، هرکدام دارای تاریخ، زبان و هویت مستقلاند و هیچیک در گذشته خود را افغان ندانستهاند.
بنابراین:
پشتونها افغاناند.
غیرپشتونها افغانستانیاند.
چنین تمایزی نهتنها علمی و تاریخی است، بلکه برای عدالت اجتماعی، انسجام ملی، صلح پایدار و جلوگیری از بحران هویت ضروری است. تحمیل افغانیت بر دیگر اقوام نه ملت میسازد و نه وحدت میآورد؛ بلکه سبب گسست، بیاعتمادی و تفرقه میشود.
افغانستان زمانی میتواند هویت ملی واقعی پیدا کند که بر پایه تنوع، برابری و احترام متقابل بنا شود، نه زور، تحمیل و پروژههای سیاسی.