بیش از یک هفته پس از حمله نظامی اسرائیل به خاک ایران و هدفگیری مراکز نظامی، هستهای و غیرنظامی، امروز بامداد، «دونالد ترامپ» رئیسجمهور آمریکا، در بیانیهای اعلام کرد که کشورش در این تجاوز نظامی با اسرائیل همراه شده و بمبافکنهای آمریکایی تاسیسات هستهای فردو، نطنز و اصفهان را هدف قرار دادهاند. هرچند هنوز جزئیاتی از موفقیت این عملیات منتشر نشده، اما نفس این حمله پس از شکست اسرائیل در دستیابی به اهداف اولیه خود، گویای چند واقعیت مهم است:
چرا آمریکا مستقیماً وارد میدان شد؟
۱. نجات اسرائیل از بنبست نظامی
یک هفته پس از ناکامی اسرائیل در پیشبرد اهداف نظامی علیه ایران، آمریکا برای نجات این رژیم وارد میدان شد. در حالی که واشنگتن همواره ترجیح میداد در حاشیه بماند و از اسرائیل بهعنوان ابزار فشار استفاده کند، حال با آشکار شدن ضعف اسرائیل، چارهای جز مداخله مستقیم نیافت.
۲. پیچیدگی برنامه هستهای ایران
کارشناسان امنیتی معتقدند اسرائیل بهتنهایی توان مقابله با ابعاد پیچیده و فنی برنامه هستهای ایران را ندارد. هزینههای پیشبینینشده این درگیری، آمریکا را وادار کرد تا مستقیماً وارد عمل شود؛ نشانهای دیگر از آشفتگی و سردرگمی محور غربی-عبری در مواجهه با تهران.
۳. افشای ناتوانی اسرائیل
همکاری آمریکا در حمله به ایران، اعترافی تلویحی به ناتوانی اسرائیل است. تجاوز برقآسای جمعه گذشته توسط تلآویو در کمتر از ۱۲ ساعت با پاسخ کوبنده پدافند و حملات متقابل ایران مواجه شد. این اتفاق نشان داد که اسرائیل بهتنهایی حتی قادر به وارد کردن ضربهای پایدار به ایران نیست.
۴. ترامپ و رویای تسلیم ایران
ترامپ بهوضوح اعلام کرده هدفش «تسلیم ایران» است؛ الگویی مشابه آنچه برخی کشورهای منطقه را به تسلیم کشانده است. اما ایران نه تنها حاضر به تمکین نیست، بلکه تبدیل به مانعی استراتژیک برای جاهطلبیهای واشنگتن در منطقه شده است.
پیامدهای این ماجراجویی نظامی برای آمریکا و منطقه
۱. پذیرش ریسکهای گستردهتر توسط واشنگتن
مداخله مستقیم آمریکا در مناقشه، بهمعنای پذیرش هزینههای سنگین سیاسی، نظامی و اقتصادی است. ترامپ، برخلاف ادعاهای پیشین خود در مورد جلوگیری از جنگهای بیپایان، اکنون کشوری را هدف قرار داده که واکنش آن میتواند دامن کل منطقه را بگیرد.
۲. تقویت جایگاه ایران در معادلات منطقهای
ورود مستقیم آمریکا به صحنه، در واقع سندی است بر اینکه ایران در برابر موج اول حمله مقاومت کرده و توازن قدرت به نفع تهران در حال تغییر است. این روند، به طرز معناداری موقعیت ایران را تقویت میکند.
۳. واکنش از سر استیصال، نه اقتدار
حمله آمریکا به تاسیسات هستهای ایران، برخلاف ظاهر آن، اقدامی از موضع ضعف است. اسرائیل مدعی تخریب مراکز نطنز و اصفهان شده بود، اما حال که آمریکا دوباره همان مراکز را هدف گرفته، روشن است که حملات اولیه بیاثر بودهاند.
۴. شکست استراتژی «جنگ نیابتی»
این تجاوز نظامی، نشان داد که محاسبات اولیه واشنگتن و تلآویو اشتباه بوده است. استفاده از اسرائیل بهعنوان نیروی نیابتی دیگر کارآمد نیست، و آمریکا برای حفظ پرستیژ و منافع خود، ناچار شده مستقیماً وارد میدان شود؛ حرکتی پرهزینه با پیامدهایی غیرقابلپیشبینی.
۵. منطقه روی لبه تیغ
ترامپ با این اقدام، ریسک بزرگی کرده است. بیش از ۱۰ پایگاه نظامی آمریکا و نزدیک به ۴۰ هزار نیروی نظامیاش در منطقه، اکنون در تیررس مستقیم موشکهای ایران قرار دارند. گزینههای پاسخ ایران نیز گسترده است؛ از بستن تنگه هرمز، حملات نیروهای همپیمان به پایگاههای آمریکایی در عراق، تا تشدید درگیری با اسرائیل.
در همین حال، گزارشها حاکی از آغاز موج جدید حملات موشکی ایران به مناطق مختلف اسرائیل است؛ حملاتی که دامنه، شدت و پیامدهای آن هنوز بهطور کامل مشخص نیست.
جمعبندی: میدان نبرد تغییر کرده است
حمله آمریکا به ایران نه نشانه قدرت، بلکه فریادی از سر استیصال است. ایران نشان داده که نهتنها قادر به دفاع از خود است، بلکه توان تغییر قواعد بازی را دارد. میدان نبرد دیگر تنها مرزهای فیزیکی را در بر نمیگیرد؛ اینبار آبرو، اعتبار، و آینده سیاستگذاران واشنگتن نیز در تیررس است.