روز جمعه، ۱۶قوس/آذرماه، یک ایتلاف جدید سیاسی زیر نام«مجمع ملی نجات افغانستان» اعلام موجودیت کرد.
این ایتلاف سیاسی، متشکل از ۳۲حزب، جریانهای سیاسی و نهادهای مدنی بوده که رهبری آنرا چهرههای برجستۀ مخالف طالبان به عهده دارند.
اعضای برجستۀ این ایتلاف دریک نشستی آنلاین، علیالرغم اعلام وحدت و یکپارچهگی، هدف از ایجاد این ایتلاف را پایاندادن به بحران کنونی افغانستان، مبارزه با تروریسم، افراطگرایی، استبداد، تمامیّتخواهی، تدوین قانون اساسی جدید، تغییر نوع و ساختار نظام سیاسی آینده و بازگرداندن جایگاه افغانستان در جامعۀ بینالمللی عنوان کردند.
ساعتی پس از اعلام موجودیت این ایتلاف جدید سیاسی، موجی از واکنشها در رسانهها و شبکههای اجتماعی سرازیر شد. برخیها راهاندازی این حرکت سیاسی را به فال نیک گرفته و شکلگیری آنرا در شکستن غرور و یکهتازی طالبان مؤثر دانستند. اما بودند کسانیکه با انتقالهای تند و تلخی، اعضای این حرکت جدید را به گرفتن امتیاز و رسیدن به قدرت و ثروت متهم کردند. بسیاریها نوشتهاند که به استثنای احمد مسعود، سایر چهرهها سیاسی امتحان خود را دادهاند و بار دیگر«آزموده را آزمودن خطاست».
برخی دیگر گفتهاند که این چهرهها مهرههای سوختهاند و باید این جاهطلبان زراندوز، به تاریخ سپرده شوند. آنچه جالب و جلب توجه میکند این بوده که همین مردم بارها از عدم اتحاد و انسجام این چهرههای سیاسی انتقاد داشتند که چرا با وجود شکست و آوارهگی در کشورهای دیگر، هنوز همدیگر پذیری را یاد نگرفتهاند و نتوانستند به یک طرح واحد برای مبارزه علیه طالبان به توافق برسند.
با خوانش دیدگاههای مردم به این نتیجه دست یافتم که مردم ما هم خاصیتهای عجیب و غریبی دارند؛ پیش از تشکیل این ایتلاف، انتقادشان این بود که چرا سیاسیون و رهبران دولت پیشین دور یک محور جمع نمیشوند وچارهیی برای افغانستان نمیجویند؟
اکنون که کتلۀ عظیمی ازاین چهرهها دور هم یکجا شده و متحدانه و با یک صدا کنار هم ایستاده و برای نجات کشور چارهجویی میکنند، بازهم از تیر انتقاد و اتهام مردم مبنی براینکه چنین ایتلافها را برای کسب منفعت شخصی شان ایجاد کردهاند، در امان نیستند.
من نمیخواهم که از سیاسیون و رهبران فساد پیشۀ دولت پیشین دفاع کنم، اما با توجه وضعیت جاری که طالبان نفسکشیدن برای مردم را حرام کردهاند، مصلحت نمیدانم تا هنوز متفرق و درگیر نزاعهای ذاتالبینی باشیم. درست است که رهبران و سیاستمداران پیشین مفسد بودند؛ به آرمان های مردم خیانت کردند و سبب فروپاشی نظام شدند. مگر ما درحالتی قرار داریم که طالب، وطن ما را اشغال کرده و همه دار و ندار مردم با گذشت هرروز به کام مرگ فرو میرود. در چنین وضعیت بدون درنظرداشت ملامت و سلامت، همه باید برای نجات کشور و مردم بی دفاع خود دست و آستین بالا بزنیم.
لطیفۀ جالبی در ادبیات فارسی وجود دارد که گفته میشود: پسر خوردسالی در نهر آب درحال غرق شدن بود و از مرد برزگسالی طالب کمک شد؛ مرد به کودک ملامت کنان گفت:«وقتی شنا بلد نبودی چرا دراینجا داخل شدی؟» پسر گفت: کاکاجان! «اول مرا از غرقشدن نجات ده، سپس ملامتم کن».
این قصه، مصداق شرایط فعلی افغانستان است؛ ما باید نخست وطن را از غرقشدن نجات دهیم و سپس عاملان آنرا ملامت و محکمه کنیم.
ما باید از هر حرکتی که در مقابل طالب شکل میگیرد حمایت کنیم و در کنار آن ایستاده شویم؛ مطمین باشید هیچکسی درحدی گروه طالبان افغانستان را به قهقرا ولجنزار بدبختی نکشاندهاست. در شرایط خفقانیکه افغانستان قرار گرفته لازم است، از والی تا جوالی اعلام کنیم که در مسیر مبارزه آزادیخواهانه، هرکسی که مخالف طالبان است، هرکسی مخالف سیستم طالبانی هست، با هر فکر و زبان و محلیکه هست، همرزم و همکار ماست. خواه جبهههای نظامی مقاومت و آزادی باشند، خواه سیاستمداران و رهبران کهنهکار پیشین.
دشمن طالب، هرکسیکه باشد، باید از او حمایت شود و دستش به گرمی فشرده شود و اختلافها و بهانهجوییها را کنار گذاشت و در براندازی رژیم مستبد طالب دست بهکار شد.
تفرقهاندازی و سرگرمکردن مردم به نزاع و اختلافهای داخلی، خدمت به طالبان و تروریسم است و هر کسیکه دراین مسیر قلم و قدم می زند همکار تروریستها و دشمن مردم ما خواهد بود.
رهبران وسیاسیون پیشین نیز دراینراستا، باید از جاهطلبی، امتیازخواهی، بزرگنمایی و غرورهای کاذب خود بگذرند و بدون درنظرداشت قوم و سمت و حزب در کنار مردم خود ایستاده و در آزادسازی وطن شان مردانهوار وارد میدان مبارزه شوند. درغیر آنصورت، نهتنها خود شان بل چندین نسل آنان در پیشگاه تاریخ شرمسار و مورد نفرین مردم خواهند بود.