افغانستان یکی از دوازده کشور حوزهی نوروز، و جغرافیای بلخ، کهنترین خاستگاه این جشن میباشد. نوروزدوستان در افغانستان تصور میکنند که بزرگترین دشمن نوروز، افراطیت مذهبی است که با انتساب آن به آیین مجوسیت و زردشتیگری، بزرگداشت از این مناسبت را حرام خوانده و از برگزاری مراسم و آیینهای نوروزی در کشور جلوگیری میکنند.
در اینکه افراطیون دینی همیشه با برگزاری جشن نوروز مخالفت کرده و در برابر آن سنگاندازی و مانع تراشی کرده و میکنند، تردیدی نیست؛ اما من مخالفتهای علمای قشرگرا و شماری از ملاهای متعصب را تهدید بزرگ برای نوروز نمیدانم. زیرا بیشتر از هزار سال میشود که ملاهای قشرگرا و نادان علیه نوروز فتوا صادر میکنند، ولی مردم، بیاعتنا به تبلیغات آنها، در ایام نوروز جشن و شادی میکنند و این رسم نیاکان خود را پاس میدارند.
بنابراین، به جایی اینکه بیاییم درگیر بحث حلال و حرام با ملاهای قشرگرا شویم، بهتر است انرژی ما را صرف مقابله با بزرگترین دشمن نوروز و بشریت و طبیعت بکنیم.
آن تهدید عبارت است از بحران محیط زیست و بحران اقلیمی.
از گذشتهها برای ما گفتهاند که یکی از دلایل تجلیل از نوروز این است که این روز، آغاز فصل بهار و تجدید حیات طبیعت است. گفتهاند که با فرارسیدن نوروز، طبیعت از یک خواب سخت زمستانی بیدار شده و دوباره به روییدن و شکفتن آغاز میکند و از نو زنده میشود.
اما آیا میدانید که امروزه تغییرات اقلیمی و بحرانهای محیط زیستی باعث شده است که طبیعت دیگر تجدید حیات نکند و بمیرد؟
نیچه، «طبیعت را با توانایی احیای خود و تکرار همیشهگی تعریف میکرد. یعنی اینکه یکی از وجوه تمایز طبیعت با محصولات فرهنگی در این است که دومی کهنه میشود و فرسوده و پیر میشود، اما طبیعت هر سال در فصل بهار دوباره تجدید حیات میکند.
اما متاسفانه بحران اقلیمی و محیط زیست، امروزه باعث شده است که طبیعت این توانایی خود را از دست بدهد و برای همیشه بمیرد و نتواند تجدید حیات کند.
شما نمونههای این امر را در خشکشدن دریاچهها، تالابها، انقراض انواع پرندگان و گونههای زنده، پایان منابع طبیعی، افزایش دمای کره زمین، کمشدن ذخیرهی آبهای زیرزمینی، آتشسوزی در جنگلها و انواع بحرانهای دیگر مشاهده میکنید.
همین چند روز پیش بود که گزارشی در رسانههای بینالمللی در بارهی احتمال خشکشدن کانال پاناما، مشهورترین کانال آبی قارهی آمریکا، منتشر شد.
مانند کانال پاناما، دهها دریاچه و کانال آبی دیگر در سراسر جهان کاملا خشکیدهاند و یا در معرض خشکشدن قرار دارند.
اگرچه شماری از توطئهباوران در آمریکا و اروپا، بحران اقلیمی را انکار میکنند و آن را یک توطئه میخوانند، اما شواهد معتبر علمی وجود دارد که نشان میدهد که این بحران دارد طبیعت و بشریت را تهدید میکند. در سال ۲۰۲۰، بیش از ۱۱۰۰۰ دانشمند از ۱۵۷ کشور جهان با نگارش مقالهای برای مجله فنی- علمی «بیوساینس» از «وقوع یک فاجعه توصیفناپذیر بشری» هشدار دادند و گفتند که «از دادههای موجود روشن میشود که حالت اضطراری اقلیمی به ما نزدیکتر میشود.»
فاجعهای را که این دانشمندان پیشبینی کردهاند، اگر اتفاق بیفتد به معنای پایان فصل بهار است. وقتی فصل بهاری نباشد، نوروزی هم نیست و جشنهای نوروزی همچنان.
باری استاد خلیلالله خلیلی، شاعر معروف کشور، با اشاره به جنگها و جدالهای خونین افغانستان، از سر درد و اندوه سروده بود «گویید به نوروز که امسال نیاید.» با تغییرات اقلیمی که در حال رخدادن است، میتوان گفت نوروز دیگر هرگز آمدنی نیست.
آنچه چنین روزگاری را بر سر طبیعت آورده، تکنولوژی است. انسان تکنولوژی را اختراع کرد تا از خود در برابر طبیعت محافظت کند. اما امروزه هم طبیعت و هم انسان، هر دو، نیاز دارند که از شر تکنولوژی محافظت شوند. تکنولوژی هم انسان را به بردگی گرفته و هم زمین را خسته ساخته و توانایی تجدید حیات را از طبیعت سلب کرده است.
در چنین عصری، مسوولیتی که به عهدهی نوروزدوستان است طرح این پرسش است که چطوری میتوان از نوروز و بهار و طبیعت پاسداری کرد؟
وقتی «نوروزدوستان» میگویم، منظورم ۳۰۰ میلیون انسانی است که در ۱۲ کشور حوزهی نوروز زندگی میکنند و این مناسبت را جشن میگیرند.
درست است که کشورهای عضو حوزهی نوروز، نسبت به آمریکا و اروپا و چین و ژاپن، نقش کمتری در آلودگی هوا و تولید گازهای گلخانهای و سایر عوامل بحران اقلیمی داشتهاند، اما این امر نباید باعث آن شود که نسبت به تغییرات اقلیمی بیتوجه باشند و احساس مسولیت نکنند. این کشورها باید در کنار جنبشهایی بایستند که به جهانیان از وقوع یک فاجعهی توصیفناپذیر بشری به علت تغییرات اقلیمی هشدار میدهند. این کشورها باید با تشکیل یک اتحادیه بر قدرتهای آلودهکنندهی آب و هوا اعمال فشار کنند.