بخش سوم
مولانا جامی را بدان سبب خاتم الشعرا خوانده اند که تا قرنها پس از او هیچ شاعر بزرگ دیگری در زبان فارسی ظهور نکرد جز بیدل دهلوی که او هم بیشتر از دوقرن ازو فاصله دارد.
این شاعر توانمند برای زبان و ادبیات فارسی آثار زیادی آفرید که میتوان به موارد ذیل اشاره نمود:
۱- نفحات الانس من حضرات القدس، مولانا در مقدمه کتاب در مورد تالیف این اثر چنین آورده است:
«چون کتاب طبقات الصوفیه تالیف ابوعبدالرحمن سلّمی النیسابوری که شیخ الاسلام ابواسماعیل عبدالله الانصاری در مجالس صحبت و مجامع موعظت املا میفرموده اند و سخنان دیگر بعضی از مشایخ که در آن کتاب مذکور نشده و بعضی از اذواق و مواجید خود بران میافزوده، و یکی از محبان مریدان آن را جمع میکرده و در قید کتابت میآورده است، اما چون زبان هروی قدیم که در آن عهد معهود بوده وقوع یافته و بتصحیف و تحریف نویسندگان بجایی رسیده که در بسیاری از مواضع فهم مقصود بسهولت دست نمیدهد و ایضا مفاصل است در ذکر بعضی متقدمان و از ذکر بعضی دیگر و نیز از ذکر حضرت شیخ الاسلام [خواجه عبدالله انصاری]و معاصرین و متأخرین از وی خالی است…» و بدین جهت مولانا جامی را اراده بر آن بود تا تالیفی درست تر و مناسب تر و شامل تر از آن بنماید لهذا به تألیف این کتاب ارزشمند روی آورد.
کتاب نفحات شرح احوال پنجصد و شانزده تن از بزرگان صوفیه از مرد و زن را شامل است.
۲- بهارستان، این کتاب را مولانا عبدالرحمان جامی برای پسر خود ضیاء الدین یوسف که وقتی در ده سالگی مشغول آموختن فنون ادب بوده نوشته است.
گذری کن بر این بهارستان
تا ببینی در او گلستانها
در لطافت به هر گلستانی
رسته گلها دمیده ریحانها
این کتاب به تقلید از شیوه نگارش گلستان شیخ سعدی سروده شده است و به تقلید از گلستان به هشت روضه که روضه نخستین در حکایاتی از اولیاء الله و بزرگان تصوف، روضه دوم در سخنان دانشمندان و حکما، روضه سوم در عدالت سلاطین، روضه چهارم در سخا و کرم، روضه پنجم در تقریر حالات عشق، روضه ششم در مطایبات، روضه هفتم در احوال شعرا، روضه هشتم در حکایات و امثال منقول از حیوانات، منقسم گردیده است.
و این کتاب در از شعر است و این کتاب هرچند به نثر است اما نظم آن بیشتر است و در اخیر کتاب مولانا جامی تاکید میکند که همه شعرهای وارد شده در کتاب از خود اوست و مستعار نیست:
«جامی هرجا که نام انشا آراست
از گفته کس بعاریت هیچ نخواست
آن را که ز صنع خود دکان پر کالاست
دلالی کالای کسانش نه سزاست»
و سال ختم نگارش این کتاب را که۸۹۲ است در قالب شعر بیان کرده:
«تکاپوی خامه در این طرفه نامه
که جامی براو کرد طبع آزمایی
بوقتی شد آخر که تاریخ هجرت
شود نهصد ار هشت بروی فزایی»
۳- رساله کبیر در معمی موسوم بحلیه حال:
این کتابی است منثور در اصول و فن تعمیه که از قدیمترین تالیفات مولانا جامی است و بنام پادشاه عصر خود میرزا بوالقاسم بابر آغاز کرده است.
علت تحریر این کتاب آن بوده که مولانا میخواسته کتاب حال مطرز در معمی و لغز مولانا شرف الدین علی یزدی را خلاصه نماید و در کتاب از او به حرمت فراوان یاد کرده و به همان علت حلیه حلل نامیده است.
۴-رساله صغیر در معمی: این رساله گویا در زمان سلطان حسین بایقرا تالیف شده و در آن اصول و فن معمی را همانگونه که در رساله کبیر ذکر کرده بچهار نوع عمل تقسیم نموده است، تسهیلی و تحصیلی و تکمیلی و تذبیلی.
۵- رساله در فن قافیه
۶- کتاب نقد النصوص فی شرح نقش الفصوص: نوشته ای در نقد کتاب نقش الفصوص شیخ اکبر محیالدین ابن عربی است که این نقش الفصوص در واقع خلاصه ای از فصوص الحکم شیخ اکبر است.
۷- لوایح: رسالهی بسیار معروف جامی که بصورت مختصر و با نثر مسجع فارسی نگارش یافته است، کتاب شامل مقالاتی خلاصه است که هرکدام آن نکات بدیع عرفانی است که به تنهایی لایحه نامیده میشود و با یکجا شدن لوایح نام گرفته اند.
۸- لوامع فی شرح الخمریه: شرحی است بر قصیده خمریه عربی ابن فارض
۹- ارکان الحج: در باب احکام و ارکان حج
۱۰- سخنان خواجه پارسا : رسالهی کوچک در باب سخنان خواجه محمد پارسای بخارایی
۱۱- شواهد النبوه: شواهد النبوه به درخواست امیر علیشیر نوایی و دیگر بزرگان نوشته است تا تکملهی باشد بر نفحات الانس، در شواهد النبوه شرح احوال پیامبر و بزرگان پس از او تا احوال تابعین و صوفیه کرام است و شامل هفت رکن و یک مقدمه و یک خاتمه میشود.
۱۲- اشعة اللمعات: این کتاب شرحی است بر کتاب لمعات شیخ فخرالدین عراقی شاعر بزرگ و بی همتای زبان و ادبیات فارسی، این کتاب نیز چنانکه در مقدمه اش مشهود است امیر علیشیر نوایی از مولانا جامی استدعا نموده تا شرحی بر کتاب مذکور شیخ عراقی بنویسد و مولانا در نخست نمی پذیرد اما در آخر قبول میکند و وقتی وارد این مبحث میشود دل به سخنان عراقی داده و کتاب را با مقابله با سخنان شیخ اکبر محی الدین ابن عربی و
شیخ صدر الدین قونوی شرح میکند.
۱۳- چهل حدیث: رساله ای کوچک که چهل حدیث نبوی را ترجمه نموده و مطالب ارزشمند و معانی عالی از آن استخراج نموده است.
۱۴- الفوائد الضیائیه یا شرح بر کافیه ابن حاجب معروف به شرح جامی، این کتاب در علم نحو اثری شایسته و بسیار ارزشمند است.
۱۵- مثنوی هفت اورنگ: و این که ارزشمند ترین اثر جامی است شامل هفت مثنوی است که مولانا در زمان های مختلف سروده و یکجا کرده است مولانا جامی در باب هفت اورنگ چنین میگوید:
« این هفت سفینه در سخن یکرنگ اند
وین هفت خزینه در گهر همسنگ اند
چون هفت برادران برین چرخ بلند
نامی شده در زمین به هفت اورنگ اند»
و چنانکه معلوم میشود مولانا در نخست پنج مثنوی به طرز امیر خسرو دهلوی و خمسه نظامی سروده و دو مثنوی دیگر هم بعدا بدان افزوده است.
مثنوی های هفت گانه عبارتند از:
اول- سلسلة الذهب: سلسله الذهب یک مثنوی شامل سه دفتر است که دفتر نخست با پیروی از شیوه حدیقه الحقیقه حکیم سنایی و جام جم اوحدی، به بحر خفیف فاعلاتن مفاعل فعلن، سروده شده است و بنام سلطان حسین بایقرا آغاز میشود.
این دفتر ظاهراً بین سالهای ۸۷۳ تا ۸۷۷سروده شده است، این مثنوی بحث های عرفانی و اخلاقی را در ضمن آیات و سخنان بزرگان به صورت مفصل به بیان گرفته است و در مسایلی از علم کلام و قضایای چون جبر و اختیار و قضا و قدر و نبوت و امامت و قدوم و حدوث عالم، و همچنین در باب نماز و روزه و قرائت قرآن هم در آن بحث شده اند که هرکدام با تماثیل و حکایاتی که مولانا آورده خواندنی تر و گیراتر میشوند.
دفتر دوم سلسلة الذهب: در عالم های روحانی عشق و تحقیقی از درس عشق است، در این کتاب نیز حکایاتی از عشق عرفا و بزرگان صوفیه آورده شده و مباحث مورد نظر آنان به صورت تفصیلی مورد بحث قرار گرفته است، در این مثنوی از بزرگانی مثل بایزید بسطامی، ذوالنون مصری، شاه شجاع کرمانی، شمس تبریزی، شیخ اوحد الدین کرمانی، شیخ محیی الدین ابن عربی، شیخ علی موفق، معروف کرخی، بشر حافی و… یاد شده است و شیوه نگارشش به همان شیوه مثنوی پیشین است.
دفتر سوم سلسله الذهب نیز به پیروی از دو مثنوی دیگر به همان قالب سروده شده و نسبت به دو دفتر دیگر کوتاه است و شامل چیزی حدود پنجصد بیت میشود که آن را به نام سلطان بایزید دوم عثمانی به نظم در آورده است، این مثنوی در باب آیین ملک داری و سیاست است.
دومین مثنوی هفت اورنگ سلامان و ابسال است.
این مثنوی ایست تمثیلی به بحر رمل مسدس فاعلاتن فاعلاتن فاعلن، و این مثنوی را چنانکه در نوشته پیشین گفتیم بنام سلطان یعقوب بیگ ترکمن به نظم درآورذه است، مولانا جامی این حکایت را از دو شرحی که امام فخر رازی و خواجه نصیر طوسی بر اشارات شیخ الرئیس بوعلی سینا نوشته اند اقتباس کرده است.
سومین مثنوی هفت اورنگ تحفه الاحرار است.
این مثنوی تعلیمی به بحر سریع مفتعلن مفتعلن فاعلن و به اسلوب مخزن الاسرار حکیم نظامی و مطلع الانوار امیر خسرو دهلوی سروده شده است.
این مثنوی شامل بیست مقاله تعلیمی است در شرح اخلاقیات و اصول و احکام دین، و قصد مولانا جامی از تدوین این منظومه تقدیم آن بخواجه عبیدالله احرار بوده است.
چهارمین مثنوی هفت اورنگ مثنوی سبحة الابرار است که این مثنوی نیز تعلیمی است به بحر رمل مسدس فاعلاتن فعلاتن فعلن و هیچ استادی در ادبیات فارسی پیش از جامی جز به این بحر مثنوی نگفته است، جز چند بیت که امیر خسرو دهلوی در نه سپهر سروده است.
مثنوی ارزشمند که شامل ۴۰ بخش است در باب باطن است و احوال دل و در صبر و زهد و خوف و رجا و توکل و محبت و شوق و جود و سماع و….
این مثنوی در نوع خود بی همتاست زیرا نه کسی به این وزن قبل از جامی کسی مثنوی سروده است و نه هم بعد از جامی کسی توانسته چنین کاری بکند.
پنجمین مثنوی هفت اورنگ مثنوی یوسف و زلیخاست
مثنوی عاشقی است و به بحر هزج مسدس مفاعیلن مفاعیلن فعولن به شیوه خسرو و شیرین نظامی و ویس و رامین فخر گرگانی است.
این مثنوی حکایت یوسف و زلیخای قرآنی است که البته شامل روایات اسراییلی و سخنان مفسرین در باب سوره یوسف نیز میشود.
ششمین مثنوی هفت اورنگ لیلی و مجنون است، این مثنوی عشقنامهایست پرشور و داستان شور انگیز و ابیاتی حزن آفرین
به بحر هزج مسدس مفعول مفاعلن فعولن بوزن لیلی و مجنون نظامی و لیلی و مجنون امیر خسرو دهلوی و به پیروی از آن دو ساخته شده است.
هفتمین مثنوی هفت اورنگ خردنامهی اسکندری است
این مثنوی نیز تعلیمی است و به بحر متقارب مثمن فعولن فعولن فعولن فعول و به وزن اسکندر نامه نظامی و امیر خسرو سروده شده است.
این مثنوی شامل موارد فیلسوفانه و حکایات و نصایحی از فلاسفه چون ارسطو و افلاطون و سقراط و دیگران است.
۱۶- رساله منشآت: این رساله در واقع مجموعه ای است از نامه های رد و بدل شده میان جامی و دیگران، شامل شاهان، تاجران، مریدان، دولت مردان
۱۷- دیوان قصاید و غزلیات
مولانا جامی به سه نوبت دیوان خود را جمع آوری نموده است، یکبار شعرهای دوران جوانی خود را که آن را فاتحه الشباب نام نهاده و دومین بار شعر های میانه عمر خویش را که آن را واسطه العقد و در آخر نیز شعرهای ارزشمند و پر از سوز خود را که در اواخر عمر جمع آوری نموده و آن را خاتمة الحیات نامیده است.
هرکدام از اینها شامل است بر قصاید، مثنوی ها، ترجیعات، غزلیات، قطعات و رباعیات
مولانا جامی در بخش سوم دیوان خود شعری به این ترتیب آورده که به حسن الختام می ارزد:
« هست دیوان شعر من اکثر
غزل عاشقان شیدایی
یا فنون نصایح است و حکم
منبعث از شعور و دانایی
ذکر دونان نیابی اندر وی
کان بود نقد عمر فرسایی
مدح شاهان دراو به استدعاست
نه ز خوش خاطری و خودرایی
امتحان را اگر ز سر تا پاش
بر روی صد ره و فرود آیی
زان مدایح به خاطرت نرسد
معنی حرص و آزپیمایی
هیچ جا نبود آن مدایح را
در عقب قطعه تقاضایی
مولانا جامی را بیش از صد اثر برشمرده اند که مشهورترین آثار او همین هایند که تذکر رفت، و آثاری چون رساله موسیقی و نیز رساله های النائیه و شرح و رباعیات و دیگران هم هستند که ذکر آنان موجب اطناب میشود.