پس از تسلط دو باره گروه طالبان در افغانستان در سال ۲۰۲۱، این کشور وارد مرحله تاریک، پر از خشونت، اعدامهای فراقانونی، سرکوب، شکنجه و تهدید گسترده شد. گزارشها و شواهد معتبر نشان میدهند که جنایتهای این گروه در مناطق شمالی کشور بهویژه پنجشیر، بغلان، پروان و کاپیسا که مناطق غیرپشتون و از مرکزهای تاریخی مقاومت بودهاند رنگ و بوی انتقامجوییی، قومی و غیراخلاقی دارد.
در میان پنجشیر از آغاز بازگشت طالبان، به محل اجرای جنایتهای جنگی و مجازات جمعی تبدیل شده است. بهگونهی نمونه، در یکی از تکاندهندهترین موارد در سپتامبر ۲۰۲۲، نیروهای طالبان دستکم ۹ تن را در منطقهی «دره»، بدون محاکمه، تیرباران کردند. این عمل نشانهای از بیاعتنایی کامل به ارزشهای انسانی و مصداق صریح جنایت جنگی و نسلکشی قومی است.
در تازه ترین مورد، درهی حصارک شاهد اعدام علیاحمد و حکیمالله، دو نظامی پیشین بود این دو نظامی پیشین پس از دو هفته شکنجههای هولنک به جرم عضویت در جبهه مقاومت بدون محکمه از سوی طالبان تیرباران شدند. چنانکه گزارشها نشان میدهد، نیروهای طالبان در این مناطق عملن قوانین حقوق بشردوستانه را زیر پا گذاشته و به اعدامهای صحرایی، بازداشتهای گروهی و شکنجههای غیرانسانی پرداختهاند.
در ولایتهای بغلان، کاپیسا و حتا شماری از مناطق کابل، طالبان به بهانههای گوناگون از جمله عضویت در جبهه مقاومتیا همکاری با دولت پیشین، دست به بازداشت و شکنجه و اعدام های صحرایی میزنند. در ولسوالی اندراب، دهها تن تنها به اتهامهای لفظی، بدون شواهد و روند قضایی، تحت شکنجههای مرگبار قرار گرفته و جان باختهاند.
هماکنون زندانهای طالبان پر از مردمان پنجشیر، اندراب و سایر مناطق تاجیکنشین هستند. سازمان عفو بینالملل با تاکید بر اینکه طالبان در این مناطق دست به مجازات جمعی زدهاند، این اقدام طالبان را «جنایت جنگی» خواند. این خشونتها امنیت و آزادی شهروندان را تهدید و هدفی مشخص برای سرکوب یک هویت قومی و تاریخی را دنبال میکند.
اعدام چهار تن در چهارراههای شهر هرات، آویزان کردن اجساد در مکانهای عمومی، سیاهکردن چهره متهمان و اجرای حدود در حضور عام، همگی نشانگر استفاده طالبان از رعب و وحشت بهحیث ابزار حکومتداری است.
طالبان هیچگونه سیستم قضایی معتبر، کارشناسیشده و قانونی ندارند و بسیاری افراد بدون هیچ سندی ازسوی افراد نظامی و محلی طالبان محاکمه و مجازات میشوند.
حالا سوال اساسی اینجاست: چرا جهان خاموش است؟ چرا نهادهای حقوق بشری، سازمان ملل و دولتهای مدعی دموکراسی و عدالت، در برابر این جنایتها سکوت یا حتی مماشات میکنند؟ آیا کشتار مردم شمال از پنجشیر تا بغلان، در محاسبههای سیاسی جهان جایگاهی ندارد؟
رفتار طالبان در تضاد با اصول اولیه دولتمداری، مردمسالاری و حقوق بشر است. اگر آنان خواهان بهرسمیتشناسی بینالمللیاند، چرا به جنایتها، سرکوب و ظلم علیه مردم خود پایان نمیدهند؟ هیچ دولتی با اعدام و شکنجه مشروعیت نمیگیرد. جنایتهای امروز طالبان، حکومتداری نیست؛ پاکسازی قومی، سیاسی و فرهنگی است.
آنچه در پنجشیر، اندراب و سایر مناطق مقاومت در جریان است تنها بحران امنیتی نیست؛ فاجعه انسانی، سیاسی و تاریخی است. تاریخ افغانستان پر از نمونههاییست که ظلم نپاییده و صدای مقاومت خاموش نشده است. جهان اما باید بداند که بیتفاوتی امروز فردا در قضاوت تاریخ شریک جنایت خواهد بود.
بحث اصلی این است که اگر طالبان واقعن به دنبال بهرسمیت شناختهشدن از سوی جامعه جهانیهستند، چرا به کشتار، شکنجه و سرکوب مردم بیگناه در مناطق غیرپشتون پایان نمیدهند؟ چطور میتوان انتظار داشت که یک نظام در حالی که اصول اولیه حقوق بشر، کرامت انسانی، عدالت قضایی و آزادیهای اساسی را بهطور سیستماتیک نقض میکند، از سوی جهان مشروع و قابلقبول شناخته شود؟ طالبان با اعمال خشونتبار خود، تنها مشروعیت اخلاقی و سیاسی را از دست نداده بلکه مشروعیت حقوقیشان نیز زیر سوال رفته است.
بر اساس موازین حقوق بینالملل، هر دولت یا قدرتی که در پی کسب مشروعیت بینالمللی است باید دستکم به حقوق بشر، عدالت، مشارکت سیاسی و پاسخگویی پایبند باشد. اما طالبان در عمل نشان دادهاند که بهجای ساختن یک نظام مردمی، به سرکوب، اعدامهای فراقانونی، بازداشتهای خودسرانه و مجازات علنی متوصل شدهاند تا با ایجاد فضای رعب، سلطه خود را تحکیم کنند. تیرباران افراد در پنجشیر، زندانیکردن گسترده در اندراب و بغلان، و مجازات جمعی قومهای غیرپشتون نمونههای آشکار از این سیاست سرکوبگرانهاند که حتا از سوی سازمانهای بینالمللی، مصداق جنایت جنگی خوانده شدهاند.
اگر طالبان خواهان مشروعیت واقعیاند، باید به جای جنگ با مردم به آشتی ملی تن دهند؛ به جای اعدامهای صحرایی، حاکمیت قانون را بپذیرند و به جای حذف اقوام بر شمولیت و عدالت اجتماعی متوصل شوند. در غیر این صورت، نهتنها امیدی به پذیرش بینالمللی وجود نخواهد داشت، بلکه نام آنها در حافظه تاریخی ملت به عنوان عامل یکی از تاریکترین و خونینترین دورههای تاریخ افغانیتان باقی خواهد ماند.