یکی از عوامل اصلی فروپاشی حکومتهای در طول تاریخ استبداد است.
متفکران کشورهای مسلمان چون، سید جمال افغان، شاگردش محمد عبده و عبدالرحمن کواکبی نظرهای متفاوت در مورد استبداد دارند. و اصلی ترین عامل انحطاط جامعه اسلامی را استبداد میدانند.
محمد عبده یکی از پر آوازه ترین متفکران مسلمان استبداد را بهدو بخش تقسیم میکند یک استبداد خوب (خیرخواهانه) دو استبداد «بد»
به باور محمد عبده یک مصلح مستبد در کوتاه مدت میتواند جامعه را به سمت پیشرفت و ترقی سوق دهد.
اما عبدالرحمن کواکبی به شدت هر گونه استبداد را رد میکند و استبداد را عامل اصلی انحطاط جامعه اسلامی میداند.
نشانههای استبداد را نبود یک ضمانت عملی برای پاسخگویی، وابستگی قدرت به یک شخص و عدم رشد سیاسی میداند
در اینجا من نشانههای استبداد در سه سال حاکمیت طالبان به صورت فشرده، شماره وار برشمردم
۱. انحصار قدرت
یکی از بارزترین نشانههای استبداد در حاکمیت طالبان، انحصار قدرت است. طالبان قدرت را بهطور انحصاری در دست گرفتهاند و هیچ گونه مشارکت سیاسی از سوی دیگر گروهها و اقوام را نمیپذیرند. این انحصار قدرت باعث افزایش تنشهای قومی و زبانی در افغانستان شده است. طالبان، بهجای ایجاد یک دولت فراگیر که نماینده تمام اقشار جامعه باشد، به دنبال تقویت قدرت خود و حذف هرگونه تهدید داخلی هستند.
۲. نقض حقوق بشر
طالبان بهطور گستردهای حقوق بشر را نقض میکنند. از جمله این نقضها میتوان به محدودیتهای شدید بر زنان و دختران در زمینه تحصیل و اشتغال اشاره کرد. زنان از حقوق ابتدایی خود مانند تحصیل، اشتغال و مشارکت در زندگی اجتماعی محروم شدهاند. همچنین، اقلیتهای مذهبی و قومی بهطور مداوم هدف آزار و اذیت قرار میگیرند. این نقضهای حقوق بشر نه تنها موجب واکنشهای شدید بینالمللی شده، بلکه باعث افزایش نارضایتی عمومی در داخل افغانستان نیز شده است.
۳. سرکوب مخالفان
طالبان مخالفان سیاسی و نظامی خود را به شدت سرکوب میکنند. این سرکوبها شامل بازداشتهای خودسرانه، شکنجه و حتی کشتار مخالفان است. طالبان با استفاده از نیروهای امنیتی خود، هرگونه تظاهرات و اعتراضات را سرکوب میکنند و مانع از شکلگیری هرگونه حرکت مخالف میشوند. این سرکوبها باعث افزایش ترس و وحشت در میان مردم شده و بسیاری را به دنبال راههای فرار از کشور کرده است.
۴. بحران اقتصادی
طالبان نتوانستهاند مشکلات اقتصادی افغانستان را حل کنند. قطع کمکهای بینالمللی و سقوط ارزش پول ملی باعث شده تا فقر و بیکاری در کشور به شدت افزایش یابد. طالبان با اعمال سیاستهای ناکارآمد اقتصادی و عدم توانایی در جذب سرمایهگذاری خارجی، وضعیت اقتصادی کشور را بدتر کردهاند. این بحران اقتصادی باعث افزایش نارضایتی عمومی و افزایش فشار بر طالبان شده است.
۵. فساد و خودسری
فساد و خودسری در نظام اداری و سیاسی طالبان به شدت گسترده است. این فساد و خودسری باعث شده تا مردم افغانستان به شدت از حاکمیت طالبان ناراضی باشند و به دنبال راههای فرار از کشور باشند. فساد گسترده در نظام اداری و سیاسی طالبان، باعث افزایش نارضایتی عمومی و کاهش اعتماد مردم به حکومت شده است. این فساد و خودسری نه تنها باعث افزایش فقر و نابرابری شده، بلکه باعث افزایش نارضایتی و اعتراضات عمومی نیز شده است.
۶. پیامدهای اجتماعی و فرهنگی
حاکمیت طالبان پیامدهای اجتماعی و فرهنگی زیادی بر جامعه افغانستان داشته است. فرهنگ و هنر، بهویژه هنرهای نمایشی و موسیقی، به شدت تحت فشار و محدودیت قرار گرفتهاند. طالبان با اعمال محدودیتهای شدید بر آزادی بیان و رسانهها، باعث شدهاند تا بسیاری از هنرمندان و نویسندگان از کشور مهاجرت کنند. این مهاجرتها باعث کاهش تولیدات فرهنگی و هنری در کشور و افزایش فاصله بین نسلهای مختلف جامعه شده است.
۷. بحران آموزشی
طالبان با محدودیتهای شدید بر زنان و دختران در زمینه تحصیل و اشتغال، باعث کاهش دسترسی به آموزش و بهداشت برای نیمی از جمعیت کشور شدهاند. این محدودیتها باعث کاهش سطح بهداشت و آموزش در کشور و افزایش فقر و نابرابری شده است. علاوه بر این، قطع کمکهای بینالمللی و سقوط ارزش پول ملی باعث کاهش دسترسی به خدمات آموزشی شده است.
۸. پیامدهای بینالمللی
حاکمیت طالبان با واکنشهای شدید بینالمللی مواجه شده است. بسیاری از کشورها و سازمانهای بینالمللی نقض حقوق بشر و سرکوب مخالفان توسط طالبان را محکوم کردهاند. قطع کمکهای بینالمللی و اعمال تحریمهای اقتصادی، باعث افزایش بحرانهای اقتصادی در کشور شده است. این واکنشهای بینالمللی نشاندهنده نگرانی جامعه جهانی نسبت به وضعیت حقوق بشر و ثبات سیاسی در افغانستان است.
حاکمیت طالبان در افغانستان با نشانههای متعددی از استبداد و خودکامگی همراه است.
انحصار قدرت، نقض حقوق بشر، سرکوب مخالفان، بحران اقتصادی، فساد و خودسری تنها بخشی از مشکلاتی هستند که طالبان برای مردم افغانستان به وجود آوردهاند. پیامدهای اجتماعی و فرهنگی این استبداد نه تنها باعث افزایش نارضایتی عمومی و افزایش اعتراضات شده، بلکه باعث کاهش تولیدات فرهنگی و هنری در کشور نیز شده است. واکنشهای بینالمللی نیز نشاندهنده نگرانی جامعه جهانی نسبت به وضعیت حقوق بشر و ثبات سیاسی در افغانستان است.