نبرد رسانهی معمولا با شایعهها همراه است. شایعاتی که چنان ضربهی سنگینی به طرفهای درگیر وارد میکند که ممکن سبب شکست و فروپاشی یک طرف شود. در نبردهای رسانهای و جنگ سرد، شایعات کاربرد خود را دارند. ولی کار رسانه نشر و انتشار شایعه نیست. با آنکه شایعات گاهی رسانهها را نیز درگیر خود میکند و آگاهانه و نا آگاهانه سبب نشر و پخش شایعات میشوند، اما، اصول رسانهی حکم میکند که رسانهها حقیقت وقایع را پیدا کنند و بی سند چیزی نگویند و نشر نکنند.
اما آیا رسانههای امروز این اصول حرفهی را رعایت میکنند؟ شایعات در عصر هجوم اطلاعات چگونه شناخته میشوند؟ این یادداشت با بررسی نبردِ ایران و اسراییل به این مهم میپردازد.
نقش شایعه در نبرد ایران و اسراییل
این روزها آنچه در رسانهها داغ است، نبردِ میان ایران و اسراییل است. نبردی که یکی به حریم دیگری تجاوز و دیگری به دفاع از خویش محکم ایستاده است. نگارنده آنچه در ایران اتفاق میاُفتد را از نزدیک نظارهگر است و آنچه در اسراییل اتفاق میاُفتد را از منابع رسانهی دیگر به دقت رصد میکند. در این میان اما، شایعات بیشتر از آنچه اتفاق میاُفتد نقش داشته است. رسانههای که در غرباند ایران را ویرانه نشان میدهند، اخبار را جعل میکنند و حتا شایعات چون خیزشهای مردمی در برابر حکومت ایران را از خود میسازند و بی وقفه نشر میدارند.
اینجا اما، قضیه چیزی دیگری است. نه ایران ویرانه شده و نه مردمی آن در برابر حکومت خویش ایستاده است. بر عکس ایران در این دفاع دست بلند نسبت به متجاوز دارد و مردم آن نیز بی ملاحظه در کنار حکومت ایستادهاند. فضای اجتماعی به کمک مردم عادی و نُرمال نگهداشته شده و هنوز کافهها پُر از مشتری، موسیقیهای خیابانی در حال نواختن و مجالس علمی – فرهنگی دایر میگردد.
در طرف مقابل اما اوضاع به گونهی دیگریست. حجم خسارات بسیار زیاد از آنچه است که رسانههای غربگرا انعکاس میدهند. اسراییل تاوان تجاوز خویش را میدهد، تاوان ویرانههای غزه و ستمهای که بر مردم فلسطین انجام داده، تاوان تکروی، فرعون منشی و رفتار خداگونهی خویش را در حال پرداختن است. اسراییل به هیچ اصول و قاعدهی جنگی پابند نیست، به بیمارستانهای تهران حمله کرد و جان کودکانی زیادی را گرفت. ایران اما، تا به حال جز اهداف نظامی هیچ مکان غیر نظامی را هدف قرار نداده است(این مورد نیز توسط مردم اسراییل تایید شده). ولی، رسانهها این شایعه را نشر میکنند که گویا ایران به بیمارستانها حمله کرده است. چیزی که در این نبرد بیشتر از هر وقتی ملموس است، کار غیر حرفهی رسانههای بینالمللی است که طرف اسراییل را گرفته و علیهی ایران شایعه پخش میکنند.
جلو شایعات را چگونه میشود گرفت؟
یکی از راههای که میشود جلو شایعات را گرفت رصد روایت مردم از نبرد موجود است. نگارنده در جریان رصد رسانهها این مهم را به دقت دنبال کرده است که کاربران عادی در صفحات اجتماعی اغلب آگاهانه یا نا آگاهانه نسبت به رسانهها حقایق را نشر میکنند. البته کاربرانی که از نزدیک شاهد این نبرد اند. مثلاً کاربری از اسراییل میگوید؛«وقتی اسراییل بیمارستانهای غزه را هدف قرار میداد ما(مردم اسراییل) هیچی نمیگفتیم و اعتراضی نمیکردیم، حال که بیمارستانی در نتیجهی هدف قرار گرفتن مرکزی نظامی در اسراییل، صدمهی نسبی دیده، همه سر و صدا داریم که حقوق بشر پامال شده است؛ ما بازیگری هستیم که دوست داریم نا عادلانه بازی کنیم، ولی اگر طرفمان حتا دست به این عمل زد، صدای خطا! را بلند فریاد میزنیم». یا کاربری از ایران کلیپی نشر کرده است که در آسمان ایران پدافند در حال دفاع است و در زمین مردم راحت و با اعتماد به نیروهای مسلح خویش جشن عروسی برپا داشتهاند.
این دو نشان میدهد که با وجود تجاوز آشکار اسراییل و دفاع ایران، اوضاع در این دو کشور چقدر از هم فرق میکند. و این تفاوتها را رسانههای بینالمللی انعکاس نمیدهند. برعکس ایران را ویرانه و فروپاشیده، اسراییل را موفق و غالب جلوه دادهاند. در حالیکه واقعیت برعکس این اخبار بازتاب یافته است.
پایان سخن
در نبرد شایعات طرفی موفق است که، شکار شایعه نشود. در این نبرد رسالت رسانهها اینست که حقیقتِ آنچه اتفاق میاُفتد را بازتاب دهد و مردم و کاربران حقایق را از مجرایی دیگری نیز دنبال کنند. در طول تاریخ شایعات اغلب سبب شکست و فروپاشی یک طرفی در نبردها شده است. شایعات این توانایی را دارند که موفقیتی را به شکست مواجه کنند.
در نبردی، هتلر با پخش شایعهی شکستِ نیروهای دشمن، نیروهای خویش را از شکست نجات داد و جبههی طرف را که در حال غالب شدن بود مغلوب کرد. در نبرد میان ایران و اسراییل نیز اکثر رسانههای غربی ایران را سیاه و اسراییل را سفید نشان میدهند و در تلاش پخش و نشر شایعات بی اساس اند.