انسانهای بزرگ با جهانبینی بزرگ به جهان هستی قدم میگذارند. گاه بستر آشوب و بحران، برای آنان فرصتهای طلایی میآفریند. احمدشاه مسعود از نادرترین چهرههای تاریخ مبارزات معاصر است؛ نام او با مبارزه، مقاومت، ادبیات و هنر درهم تنیده شده است.
دانشمندان برای انسانهای بزرگ ویژگیهایی بر میشمارند که این خصوصیات بیتردید در شخصیت و کاریزمای مسعود از آغاز زندگی تا لحظهی شهادتش آشکار بوده است.
نخستین ویژگی چنین انسانهایی آن است که «خودِ واقعی»شان هستند. قهرمان ملی، آمر صاحب شهید، در تمام دوران جهاد و آزادیخواهی، هرگز نقاب بر چهره ننهاد. او حتی در برابر دشمنان، بیپروا حقیقت خویش را به میدان میآورد و میان گفتار و کردار او فاصلهی نبود.
دومین ویژگی انسانهای بزرگ آن است که مسیر خود را از هیچ بنا مینهند. مسعود در این خصلت، سرآمد فرماندهان جهاد و مقاومت افغانستان و بلندترین قامت چریک روزگار ما بود. جهان تا امروز به کاریزمای او رشک میبرد؛ زیرا او با دست خالی در برابر بزرگترین و بیرحمترین ارتش زمانه ایستاد و پیروزمندانه از میدان بیرون آمد. به گفتهی عبدالله عزام، «مسعود پدیدهی تکرارناپذیر است که بهتر از ناپلئون در برابر روسها مقاومت کرد.» رونالد ریگان، رئیسجمهور پیشین آمریکا نیز اعتراف کرد: «او کمر شوروی را شکست و جهان را از طاعون کمونیزم نجات داد.» مارک کپلان، نویسندهی آمریکایی، مسعود را در ردیف بزرگترین رهبران نهضتهای قرن بیستم جای داد؛ در کنار تیتو، هوشیمین و چهگوارا.
سومین ویژگی انسانهای بزرگ آن است که دل در گرو مادیات نمینهند. مسعود هرگز دستش را به زر و سیم دنیا آلوده نکرد. باری در پاسخ به خبرنگاری گفت: «اگر جنگ پایان یابد، تنها میروم تا درس و تحصیل خود را ادامه دهم.» او میتوانست با کمکهای جهانی، برای خود و خانوادهاش زندگیی مرفه و بد دغدغه در جزایر دور دنیا بسازد، اما چنین نکرد و با سادهزیستی و بیاعتنایی به دنیا، نامی نیکو برای تاریخ به یادگار گذاشت.
میراث مسعود؛
بیگمان میراث مسعود در چند سطر نمیگنجد، اما میتوان به مهمترین آنها اشاره کرد:
آزادیخواهی: او در بحرانیترین شرایط برای آزادی جنگید و روح آزادی را در نسلها دمید.
عدالت: آمر صاحب شهید، تا واپسین لحظات عمر، برای تحقق عدالت و بازگرداندن مشروعیت افغانستان به صحنهی جهانی پیکار کرد.
مبارزه: مسعود، با پایمردی و استقامت در برابر اشغال شوروی و توطئههای بینالمللی، به چریکی افسانهی بدل شد.
استبدادشکنی: قهرمان ملی، افغانستان را برای همهی اقوام و مذاهب میخواست و با آگاهی، علیه استبداد برخاست.
بلندپروازی: مسعود بزرگ، برخلاف هزاران فرماندهی همعصرش، با جسارت و بلندپروازی خارقالعاده، به ابرقهرمان تاریخ بدل شد.
راستی و درستی: یاران آمر صاحب شهید، همواره از صداقت گفتار و پاکی کردار او یاد میکنند.
فداکاری: قهرمان ملی، با ایدئولوژی متعادل اسلامی، در راه آرمان مقدس جهاد از هیچ فداکاری دریغ نکرد.
ادبیات: فرمانده مسعود، در کنار سلاح، همدم دیوان حافظ بود و میدانست که ملت بیادبیات، جامعهی بیریشه است.
وطنپرستی: عشق به میهن در رگهای او جاری بود. میگفت: «اگر تنها به اندازهی جای پکلوی خویش در افغانستان جای پا داشته باشم، دست از مبارزه برای آزادی برنمیدارم.»
وحدت و انسجام: آمر صاحب شهید توانست، در میان تفرقههای قومی و مذهبی، همه را گرد یک محور جمع کرد.
جاذبه و پذیرش: یارانش میگفتند؛ هر کس یکبار مسعود را میدید، شیفتهاش میشد. روایت نیکولای الکساندر ویچ سرباز اسیر روسی که بعدها بادیگارد او شد، گواه این حقیقت است.
تواضع و فروتنی: آمر صاحب شهید با وجود اقتدار بیبدیلش، همواره با یارانش متواضع بود.
احترام و اعتدال: مبارزهاش را با رویکرد اعتدال اسلامی آغاز کرد و تا پایان بر همان راه ماند.
شناخت دوست و دشمن: قهرمان ملی با رویکرد و کاریزمای که داشت، میدانست که راز پیروزی، شناخت درست جبهههاست.
سخن آخر
میراث احمدشاه مسعود در چند واژه خلاصه نمیشود. از همین رو، از دوستان و رهروانش میخواهم مسعود را آنگونه که بود بشناسند و بشناسانند؛ مردی که با حقیقت و صداقت برخاست، برای آزادی و عدالت جنگید، و برای همیشه در حافظهی تاریخ بهعنوان «قهرمان ملی» و چریک آزادیبخش ماندگار ماند.