از امروز دوشنبه ۲۵ اگست تا ۳۱ این ماه «هفته مهربانی با انسانها» میباشد. در این هفته مردم تشویق میشوند که با هم مهربان باشند، به یکدیگر کمک کنند و دلها را با محبت و همدلی روشن کنند.
این رسم در سال ۱۹۸۸ میلادی به همت یک زن بهنام لورین جارا در ایالت نیوجرسی آمریکا آغاز شد. او زمانی تصمیم به این کار گرفت که شاهد مرگ انسانی در دریا بود؛ انسانی که در برابر چشم دیگران در امواج گرفتار شد اما هیچکس برای نجاتاش قدم پیش نگذاشت. او میخواست با ایجاد این هفته به جهانیان نشان دهد که کوچکترین مهربانی میتواند جانبخشترین نجات باشد.
در این هفته، هر روز یادآور یک جلوه از انسانیت است: لبخند، سخن نیک، سپاسگزاری، یاری، بخشش، واژه آرامبخش و کارهای نیک کوچک. در این روزها مردم با ساده ترین رفتارها رشتههای تازهای از مهر میتنند؛ کودکی دست پدرش را در کار خانه میگیرد، در این روژها مردم کینه قدیمی را کنار میگذارد و رهگذری ناشناس دری را به روی دیگری میگشاید.
اما در حالیکه در بسیاری کشورها این هفته یک فرصت خوب برای ترویج همدلی است، در افغانستان با واقعیتهای تلخ و درد آور گره خورده است. کشوری که در آن صحبت از مهربانی دشوار است، زیرا مردم هر روز زیر سایه خشونت و ظلم نفس میکشند.
هفته مهربانی در حالی فرامیرسد که در سرزمینی بهنام افغانستان، مهربانی سالهاست کوچیده و جای خود را به خشونت و بیرحمی سپرده است. هرچند مردم این سرزمین از دیرباز کمتر شاهد مهربانی بودهاند، اما با حاکمیت گروهی به نام طالب، شکنجههای هولناک، آزار و اذیت، محدودیتهای شدید و دخالت در امور شخصی بیش از هر زمان دیگری بیداد میکند.
آدمهای این دیار در شب و روزهای تاریک خود آرامش ندارند. مهربانی حتا از فضای این وطن عبور نمیکند. همه روزه عزت و کرامت انسانی زیر پای جهل و خشونت پایمال میشود و چشمها و گوشهای همه، در برابر این رنجها کور و کر است.
همین دو روز پیش، در شهر هرات صحنهی تکاندهنده ثبت شد؛ طالبان جسد مردی را پس از کشتن، به پشت یک موتر نظامی خود بستند و در خیابانها گرداندند. این رفتار برای بسیاری مردم نماد آشکار بیرحمی و تحقیر کرامت انسانی بود و ابزاری برای ترساندن سایر انسانهای آن جامعه.
روایتهای مردم و گزارشها نشان میدهد که این تنها یک نمونه از اعمال طالبان است. زندانیان از دهها نوع شکنجه جسمی و روحی سخن میگویند؛ مثلن از ضرب و شتم، خفهکردن، آویزان کردن و آزار جنسی. کسانی که هیچ جرمی مرتکب نشدهاند، تنها به جرم اعتراض یا داشتن اندیشه متفاوت گرفتار این سرنوشت میشوند.
انسانها دیگر دنیای در روزهای هفته مهربانی را تجلیل میکنند که در افغانستان زنان و دختران کوچکترین عزت و آزادی ندارند چه رسد به مهربانی. این موجود مهربان در خانههایشان زندانی شدهاند، از آموزش و کار محروم گشتهاند و رویایشان برای آینده به خاک سپرده شده است. بسیاری از آنان امروز تنها به فکر فرار از کشوری هستند؛ چون میگویند خانه و وطن برای شان به زندان بیسقف بدل شده است.
کشوری بهنام افغانستان، امروز چهره یک تراژدی انسانی را دارد. جایی که مردم به جای زندگی و امید با ترس، فقر و محرومیت دست و پنجه نرم میکنند.
این کشور، امروز زیر سلطه طالبان، تصویری تلخ از نامهربانی و بیرحمی است. این گروه با سیاستهای سرکوبگرانه، فضای کشور را به زندانی بیسقف تبدیل کردهاند. اعدامهای صحرایی، شکنجههای هولناک و نمایش اجساد در خیابانها، ابزارهایی برای ایجاد رعب و خفهکردن صدای اعتراض مردم شده است.
آنچه طالبان بر این سرزمین روا میدارند، تنها نقض حقوق بشر نیست، جنایتی آشکار علیه انسانیت است که هر روز روح و روان جامعه را زخمیتر میسازد.
هفته مهربانی با انسانها میتواند یادآور این باشد که معنای واقعی مهربانی تنها در لبخند و گذشتهای کوچک خلاصه نمیشود. انسانیت در ایستادگی برابر ظلم و در دفاع از حقوق کسانی است که صدایشان خاموش شده است. امروز بیش از هر زمان دیگر، جهان باید صدای مردم افغانستان را بشنود و در کنار آنان بایستد و مهربانی را با آنان هدیه دهد.