۱. پریروز، مرکز مطالعات راهبردی افغانستان و آسیای میانه در شبکه X ، اسپیسی به راه انداخته بود، در باب «بررسی وضعیت تاریخی خط دیورند». جمعه خان صوفی و سید قندیل عباس از پاکستان، شهسوارسنگروال، محمدابراهیم شینواری و محمد اکرام اندیشمند از افغانستان در جلسۀ اول صحبت کردند. برای منِ شنونده، بحثِ جالب و آموزندهای بود. خلاصۀ برداشتهای خود را از جلسه اینجا شریک میکنم.
۲- دو مهمان پاکستانی که یکیشان از پشتونهای شناختۀ شده هم است، خط دیورند را مسالهای تمام شده میدانستند. دو مهمان پشتون از افغانستان، خط دیورند را به عنوان مرز رسمی قبول نداشتند. جناب اندیشمند هم به نظر میرسید که علاوه از اینکه دیورند را مرز رسمی میشناخت، منازعۀ دیورند را به سود مردم افغانستان نیز نمیدانست.
۳- اقای سنگروال مطرح کرد که عبدالرحمان خان معاهدۀ دیورند را زیر فشار و ناخواسته امضا کرد و معاهده موقتی بود و بعدا معاهدات دیگرآن را ملغا کرد. اما آقای صوفی استدلال کرد که اولا عبدالرحمان خان معاهده را با خوشحالی امضا کرد و ثانیا دیورند را از خیبر تا کابل با احترام و با همراهی و استقبال سپهسالار خود آورد. او گفت خط دیورند در واقع توسط امانالله خان امضا شد و معاهدهای را که عبدالرحمان خان امضا کرد «بحث ساحۀ نفود» بود نه مرز. چرا که در آن زمان افغانستان استقلال نداشت و کشور به حساب نمیآید که کسی با او معاهدۀ مرزی امضا کند. زمانی که افغانستان در ۱۹۱۹ به عنوان کشور مستقل شناخته شد، اینجا بحث مرز مطرح شد و امان الله خان این مرز را که همان خط دیورند و پدرکلانش بود، به عنوان مرز به رسمیت شناخت.
۴- طرح شد که هیچ یک از پادشاهان و رییس جمهورها و دولتهای افغانستان، منازعه دیورند را به مراجع بینالمللی ارجاع نداده است و هیچ کدامشان رسما ادعای حقوقی نکرده است. تمام ادعاها یا شعار بوده یا تخریبهای پشت پرده. در عمل تمام دولتهای افغانستان مرز دیورند را به رسمیت شناخته و تمامیت ارضی پاکستان را پذیرفتهاند.از نادرخان تا امروز.
۵- این موضوع که پاکستان که بعدا تشکیل شده، آیا میراث برِ اقدامات حکومت هند برتانوی هست یا نیست؟ در این باره به کنوانسیون ویانای سازمان ملل متحد ارجاع داده شد که تمام دولتهای که بعدا در یک جغرافیا تشکیل میشوند میراثدار دولت ماقبل خود هستند و از طرف دیگر مکلفند تعهدات او را اجراء کنند.
۶- این ایراد وارد شد که مرز دیورند توسط استعمار کشیده شده حالا که استعمار نیست، پس مرزش هم اعتبار ندارد. اما در برابر استدلال شد که نیمی جهان مرزهایش توسط قدرتهای استعماری کشیده شده است. اگر چنین باشد تمام دنیا باید از نو مرز کشی شود. در همین افغانستان، مرز با ایران و تاجیکستان و ازبکستان و ترکمنستان و چین نیز توسط استعمار کشیده شده است. کشورهای آسیای میانه نیز توسط استعمار ساخته شده است. اگر خط استعمار اعتبار ندارد، پس کل اینها اعتبار ندارد و باید از نو مرزکشی شود که امر ممکنی نیست.
۷- موضوع دیگر این بود که مرز استعماری، پشتونها را به دو حصه تقسیم کرده است و این اخلاقا درست نیست. در برابر گفته شد که تاجیکها نیز به سه چهار کشور تقسیم شده است. ازبکها و ترکمنها هم همین طور. بلوچها هم همینطور. اگر پشتونها باهم یکی شوند پس تاجیکها و ازبکها و بلوچها نیز با اقوام خود در آن سوی مرزها یکی شوند. این بازهم به معنای برهم خوردن تمام مرزهای جهان است. از کردها بگیرید تا اعراب و آسیای میانه و جاهای بسیار دیگر.
۸- این نکته از سوی مهمان پشتون پاکستانی یادآوری شد که اگر قرار است پشتونها با هم در یک کشور قرار بگیرند، ما ۴۵ میلیون نفر هستیم و پشتونهای افغانستان حدود ۱۰ میلیون، پس باید اینها بخشی از پاکستان شوند نه اینکه ما بخشی از افغانستان شویم.
۹- سوالی مطرح شد که برخی کسان در آن سوی دیورند خود را افغان میدانند، لذا علاقه به پیوستن به افغانستان وجود دارد. در پاسخ استدلال شد کسانی که خود را افغان میدانند، یعنی خود را پشتون میدانند. منظورشان این نیست که ما از افغانستان هستیم. بلکه منظورشان این است که ما از نظر قومی افغان هستیم. یعنی پشتون. از طرف دیگر، کسانی که شعار افغانیت سر میدهند یک درصد هم از پشتونهای پاکستان را در برنمیگیرند. در همین جرگه اخیر منظور پشتین نیز هیچ ادعایی در مورد یکی شدن یا نشناختن مرز مطرح نشد. بلکه جرگه خواهان سهولت در خیبرپختونخواه و سهولت رفت آمد در مرز بود نه برداشتن مرز. مطرح شد که نیاز نبودن به پاسپورت مانند اتحادیۀ اروپا و جاهای دیگر اگر اجراء شود، در هر مرزی که باشد، یک سهولت است و از نظر اخلاقی و مدیریتی مفید است.
۱۰- این بحث هم در میان آمد که منازعه و شعار دیورند طی این همه سال، کوچکترین سودی به افغانستان نداشته و به همین علت افغانستان بار بار ویران شده و فروپاشیده است.
۱۱- گفته شد که اگر افغانستان پرونده را به سازمانهای جهانی هم ارجاع دهد، از نظر حقوقی کسی آن را نمیپذیرد چرا که تمام مرزهای استعماری در جهان فعلا مرز رسمی و پذیرفته شده است و مطابق قوانین بینالمللی از جمله کنوانسیون ویانا، پاکستان میراث بر، دولت ماقبل خود است و این مرز صد سال است که پابرجاست. به همین دلیل است که هیچ دولت افغانستان جرأت بردن بحث را به مراجع حقوقی بین المللی ندارد.
۱۲- موضوع نظر اقوام دیگر افغانستان نیز بحث شد که پشتونها همیشه خواهان وحدت با پشتونهای آن سوی مرز دیورند هستند، اما در این باره هیچ مصلحت و مشوره و نظرخواهی از سایر اقوام افغانستان نمیکنند. برای شان مهم نیست که تاجیک و بلوچ و ازبیک و هزاره و ترکمن آیا موافق یکجا شدن پشتونها هستند یا نیستند؟ این اقوام نیز در افغانستان شریک هستند و هیچ تصمیمی نمیتواند بدون موافقه و رضایت اینها گرفته شود. چه از نظر سیاسی و حقوقی و چه از نظر اخلاقی.
۱۳- مهمانانی که مخالف مرز دیورند بودند، در نهایت این را هم یادآوری کردند که چه کسی در جهان به این خواسته توجه بکند یا نکند، این داعیه در میان مردم ما وجود دارد و ما این داعیه را به حیث یک احساس قومی و مردمی ادامه میدهیم و این خواست قلبی ما هیچ وقت از میان ما زایل نخواهد شد.
نویسنده: نبی ساقی