تحلیل مسیر مقاومت فلسطین بدون بررسی نقشآفرینی چهرههایی چون اسماعیل هنیه ناقص خواهد بود. او نه صرفاً یک رهبر سیاسی، بلکه معمار بخشی از راهبرد مقاومت در برابر اشغالگری صهیونیستی بود. شهادت او در سال ۱۴۰۳ شمسی، در تهران، نقطه عطفی در تاریخ مبارزه فلسطینیان محسوب میشود. اما آنچه اهمیت دارد، نه فقط شخصیت فردی او، بلکه تأثیر ساختاری و راهبردی او بر جنبش حماس و تحولات کلان منطقهای است. در ادامه تلاش میکنیم با نگاه به کارنامه هنیه، به بررسی نقش او در شکلگیری عملیات ۷ اکتبر ۲۰۲۳ و پیامدهای آن میپردازیم.
رهبری در بستر بحران؛ تثبیت حماس در ساختار سیاسی فلسطین
پس از ترور دکتر عبدالعزیز رنتیسی و افول خالد مشعل، حماس نیازمند چهرهای بود که بتواند هم مشروعیت مردمی را حفظ کند و هم در عرصه سیاسی منطقهای و بینالمللی ایفای نقش کند. اسماعیل هنیه با تحصیلات دانشگاهی در ادبیات عرب و سابقه مبارزاتی در انتفاضه اول، توانست این خلأ را پر کند.
او در سال ۲۰۰۶ پس از پیروزی حماس در انتخابات، به نخستوزیری تشکیلات خودگردان فلسطینی رسید. این دوره با تحریمهای شدید غرب و درگیریهای داخلی با جنبش فتح همراه بود، اما هنیه با حفظ انسجام درونی حماس، توانست این جنبش را از یک گروه شبهنظامی به یک بازیگر سیاسی تثبیتشده تبدیل کند.
از سال ۲۰۱۷ تا زمان شهادت، ریاست دفتر سیاسی حماس را برعهده داشت و تلاش کرد وحدت ملی فلسطینی را تقویت کند. او در این دوره، حماس را از انزوا خارج کرده و به عنوان محور مقاومت مردمفلسطین معرفی نمود.
عملیات ۷ اکتبر؛ اشتباه تاکتیکی یا ضرورت راهبردی؟
عملیات «طوفان الأقصی» در ۷ اکتبر ۲۰۲۳، نقطه عطفی در تاریخ مقاومت فلسطین بود. این حمله، که با نفوذ گسترده نیروهای حماس به داخل اسرائیل همراه بود، واکنشهای جهانی و منطقهای گستردهای را به دنبال داشت.
از منظر تاکتیکی، این عملیات منجر به تلفات انسانی بالا، تخریب زیرساختهای غزه، و تشدید محاصره شد. بسیاری از تحلیلگران غربی آن را اشتباهی راهبردی دانستند که موجب تضعیف جایگاه فلسطینیان در عرصه بینالمللی شد.
اما از منظر راهبردی، این اقدام پاسخی به دههها محاصره، تحقیر و بیعدالتی بود. مردم غزه عملاً در زندانی بزرگ زندگی میکردند؛ بدون دسترسی به منابع، آزادی حرکت یا آیندهای روشن. مذاکرات صلح، از اسلو تا کمپ دیوید، هیچگاه به آزادی واقعی فلسطین منجر نشد.
حماس با این عملیات نشان داد که نه تنها تسلیم نشده، بلکه توانایی ضربه زدن به ساختار امنیتی اسرائیل را دارد. این اقدام، پیام روشنی به جهان مخابره کرد: مقاومت زنده است و فلسطینیان آمادهاند بهای آزادی را بپردازند. امروز هم با گذشت حدود ۲ سال هنوز حماس ده ها گروگان صهیونیست دارد و رژیم اسراییل با عملیات های وحشیانه و زور نظامی نتوانسته زندانیان خود را آزاد کند.
هنیه؛ معمار وحدت و مقاومت منطقهای
یکی از ویژگیهای برجسته رهبری هنیه، تلاش برای وحدت میان گروههای مختلف مقاومت فلسطین و تقویت پیوند میان شیعه و سنی در منطقه بود. برخلاف بسیاری از رهبران فلسطینی که در چارچوبهای قومی یا حزبی محدود باقی ماندند، هنیه توانست حماس را به عنوان نوک پیکان مقاومت فلسطین در برابر رژیم صهیونیستی تثبیت کند.
او با سفرهای متعدد به کشورهای منطقه، از جمله ایران، قطر و ترکیه، توانست حمایتهای مالی، سیاسی و نظامی برای مقاومت فراهم کند. شهادت او در تهران، در شامگاه تحلیف رئیسجمهور جدید ایران، نشاندهنده عمق روابط جمهوری اسلامی با محور مقاومت فلسطین بود.
شهادت؛ پایان فردی، آغاز مرحلهای نوین
شهادت اسماعیل هنیه در ۳۱ جولای ۲۰۲۴، نه فقط فقدان یک رهبر، بلکه آغاز مرحلهای جدید در مقاومت فلسطین بود. او کسی بود که فرزندانش را در راه مقاومت فدا کرد، سالها جان خود را در میدان مبارزه بر کف گرفت، و در نهایت در خاک جمهوری اسلامی ایران به شهادت رسید.
این شهادت، مهمتر از هرچیزی، روحیهای تازه در میان نسل جوان فلسطینی دمید؛ نسلی که اکنون شهادت را نه پایان، بلکه آغاز راه آزادی میداند.
میراث هنیه، وحدت، ایثار و جهاد است؛ میراثی که امروز در رگهای ملت فلسطین جاری است و فردای آزادی قدس را نوید میدهد.
با این حال اسماعیل هنیه را نمیتوان صرفاً یک چهره سیاسی یا یک فرمانده نظامی دانست. او معمار بخشی از راهبرد مقاومت بود؛ کسی که توانست حماس را از یک گروه محلی به یک بازیگر منطقهای تبدیل کند. عملیات ۷ اکتبر، اگرچه هزینهزا بود و است، اما باید درک کرد این عملیات نه از روی هوس بلکه اجبار و تنگنا انجام و در چارچوب راهبردی مقاومت معنا پیدا میکند. شهادت هنیه، نه نقطه پایان، بلکه آغاز مرحلهای نوین در مبارزه برای آزادی فلسطین است.
پس از عملیات ۷ اکتبر و هزینه های که مقاومت فلسطین پرداخته، ده ها کشور فلسطین را به رسمیت می شناسد و چهره جنایت کار اسراییل بیشتر آشکار شده است.