مفتی نورولی محسود، رهبر تحریک طالبان پاکستان (TTP)، جمعه شب در نتیجهٔ حملهای هوایی در چهارراهی عبدالحق شهر کابل کشته شد. هرچند تا هنوز هیچ کشوری مسئولیت این حمله را بهعهده نگرفته است، اما نحوهٔ هدفگیری و دقت عملیات، گمانهزنیها را دربارهٔ دستداشتن طیارهٔ بیسرنشین خارجی، بهویژه امریکایی، برانگیخته است. طالبان نیز بدون ارائهٔ جزئیات روشن، وقوع این حادثه را تأیید کردهاند.
کشته شدن رهبر طالبان پاکستانی در قلب پایتخت افغانستان، خود گواهی است بر حضور و فعالیت گروههای تروریستی در قلمرو طالبان؛ حضوری که مخالفان این گروه بارها دربارهٔ آن هشدار داده بودند. واقعیت این است که افغانستان زیر حاکمیت طالبان به مأمن مشترک گروههای تندرو از سراسر منطقه تبدیل شده است.
پیوندهای تاریخی، قومی و ایدئولوژیک میان طالبان افغان و طالبان پاکستانی چنان تنگاتنگ است که مرز میان آنها در عمل از میان رفته است. با وجود انکارهای رسمی، کشته شدن مفتی نورولی در یکی از مناطق مهم کابل نشان میدهد که حضور رهبران TTP در افغانستان نه تصادفی پنهانی، بلکه سازمانیافته و با آگاهی طالبان صورت گرفته است.
از دید ناظران امنیتی، این حمله هرچند هنوز عامل آن نامعلوم است چند پیام مهم دارد:
۱. پیام به طالبان: این رویداد نشان داد که هیچ رهبر گروه مسلح در افغانستان مصون نیست و حضور تروریستان در کابل واقعیتی پنهانناشدنی است.
۲. پیام به پاکستان: اسلامآباد شاید در ظاهر از حذف دشمن داخلیاش خشنود باشد، اما این حادثه همزمان روابطش با طالبان افغان را دچار تنش بیشتر خواهد کرد، زیرا طالبان نمیتوانند همزمان هم از TTP حمایت کنند و هم روابط خوب با پاکستان داشته باشند.
۳. پیام به منطقه: اگر حمله از سوی یک قدرت خارجی انجام شده باشد، این بهمعنای تداوم نفوذ اطلاعاتی و نظامی در حریم هوایی افغانستان است؛ چیزی که ادعای طالبان دربارهٔ «استقلال و حاکمیت کامل» را زیر سؤال میبرد.
این رویداد بیش از هر چیز دروغگویی و دورویی طالبان را برملا ساخت. نخست، آنکه طالبان پیوسته ادعا میکردند هیچ گروه تروریستی در خاک افغانستان حضور ندارد و درسراسر کشور در امنیت کامل است.کشته شدن رهبر یک گروه تروریستی خارجی در قلب کابل، این ادعا را کاملاً بیاعتبار میسازد.
دوم، چگونگی انجام حمله است. دقت و موفقیت عملیات نشان میدهد که بدون همکاری بخشی از طالبان، به ویژه اداره استخبارات ان گروه چنین هدفگیریای ممکن نبود. این امر نشان میدهد که طالبان برای حفظ منافع سیاسی و بقای قدرت، از هرگونه اصول ایدئولوژیک خود میگذرند و به آسانی با طرفهای بیرونی همکاری میکنند.
پیش از این نیز در ماجرای کشته شدن ایمنالظواهری، رهبر القاعده، شواهدی از همکاری اطلاعاتی طالبان با آمریکا وجود داشت. اکنون نیز بعید نیست که طالبان، برای کاهش فشار سیاسی و نظامی پاکستان، زمینهٔ هدفگیری مفتی نورولی را فراهم کرده باشند.
طالبان بار دیگر ثابت کردند که وفاداریشان نه به ایدئولوژی، بلکه به منافع لحظهای و بقای قدرت گره خورده است. همانگونه که پیشتر رهبر القاعده را در ازای رضایت واشنگتن قربانی کردند، امروز نیز ممکن است برای جلب رضایت اسلامآباد رهبر طالبان پاکستانی را واگذار کرده باشند. طالبان نه دولتاند و نه نیرویی عقیدتیِ پایدار؛ بلکه شبکهای معاملهگرند که برادران دیروز را به کالای امروز بدل میکنند.
در هر حال، کشته شدن مفتی نورولی محسود چه بهدست امریکا، چه بهدست پاکستان، یا هر طرف دیگر پرده از واقعیتی برمیدارد که طالبان میکوشیدند پنهان نگه دارند: کابلِ امروز به پایتختی تبدیل شده است که رهبران گروههای تروریستی در آن زندگی میکنند، نشست دارند و سرانجام همانجا هدف قرار میگیرند.
کشتهشدن ایمنالظواهری و مفتی نورولی محسود باید هشداری جدی برای مجاهدین و مخالفان چه از تاجیکستان، چه از ازبکستان، چه از اویغورها و دیگران باشد بدانند که به طالبان اعتمادی نیست و روزی بالای هر یکی از انها معامله صورت خواهد گرفت