به دنبال پیروزی تیم کریکت در برابر استرالیا و صعودش به نیمه نهایی، برخی از وطنداران از این رویداد تجلیل کردند و برخیها نه.
مشکل تیم کریکت چیست که نتوانسته است همهی مردم را در کنار خود داشته باشد؟
چند نکتهی را میخواهم اینجا در پیوند به این پرسش عرض کنم:
۱- نخستین مشکل تیم کریکت، رابطهی اعضای آن با رژیم طالبان است. راشد خان آرمان، سرتیم کریکت افغانستان، رابطه تنگاتنگی با رهبران طالبان دارد و از انس حقانی و سراج حقانی شروع تا متقی همراهش تماس تلیفونی برقرار میکنند و با همدیگر پیام مبادله میکنند.
مردم این رابطه نزدیک میان تیم کریکت و طالبان را دوست ندارند و آن را به نحوی کمپاینی برای سفیدنمایی این گروه میدانند.
در سه سال اخیر دیده شده، هر کسی که با طالبان تعامل و رابطه داشته، به نحوی مورد تنفر مردم واقع گردیده است.
۲- ستارههای این تیم، از جمله راشد خان، هیچ گاهی به سیاستهای حذفی طالبان اعتراض نکرده است.
مردم از اعضای این تیم توقع دارند که صدای خود را علیه آپارتاید جنسیتی، تشکیل حکومت تکقومی و مظالم و ستمگریهای طالبان صدای خود را بلند کنند. صدای ستارههای ورزش میتواند شنیده شود.
اما متاسفانه اعضای تیم کریکت تا هنوز هیچ اعتراضی علیه سیاستهای ظالمانه و قرون وسطایی طالبان انجام ندادهاند. این امر باعث تضعیف جایگاه اخلاقی اعضای در میان مردم گردیده است. مردم میگویند تیمی که در غم ما شریک نیست، چرا در پیروزیاش اظهار خوشحالی کنیم!
۳- ایراد دیگری که مردم بر این تیم دارند، ترکیب قومی آن است. این تیم در حالی که ادعای ملیبودن میکند، اما مانند حکومت طالبان کاملا تکقومی است و همهی اعضای آن را افراد متعلق به یک قوم خاص تشکیل میدهند.
بسیاریها تیم کریکت افغانستان را با تیم راگبی آفریقای در دوران رژیم آپارتاید مقایسه میکنند. همانگونهای که تیم راگبی آفریقای جنوبی نماد نژادپرستی سفیدپوستان بود، اینجا نیز تیم ملی کریکت نماد برتریطلبی قومی پشتونها تلقی میگردد.
۴- در افغانستان ورزشهای بسیاری وجود دارد، از جمله فوتبال و فوتسال و والیبال. اما دولتهای افغانستان، به ویژه طالبان، از میان آنها تنها کریکت را به صورت ویژه حمایت میکنند و به سایر بازیها توجه خاصی ندارند.
برخورد غیرعادلانه و تبعیضآمیز حکومتهای افغانستان، به ویژه با ورزشها در کشور، باعث گردیده است که مردم حتا نسبت به تیم کریکت نیز حساسیت پیدا کنند و آن را نماد بیعدالتی قومی در افغانستان بدانند.
به هر صورت، مواجهه مردم با تیم کریکت در افغانستان نشاندهندهای این است که هیچ چیزی «ملی» در افغانستان وجود ندارد و تا هنوز هیچ چیزی نتوانسته است به جایگاه ملی دست یابد.
بنابراین، تا زمانی که ما دارای هویت ملی نشویم و معرفهها و مشخصههای آن تعریف نگردد، توقع نداشتیم که همهی مردم با تیمهای ورزشی برخورد یکسان داشته باشند.